پرویز خزایی
۱ خرداد ۹۹
یک ضرب المثل معروف میگوید، «چوب را که بلند کنی گربه دزده فرار میکند»، برخی ها هم میگویند ”حرف را بنداز صاحبش بر میدارد”.
این حکایت معاندین ضد مقاومت و کمککار و عوامل مستقیم یا غیر مستقیم و
خدمتگزاران وزارت اطلاعات است. از این قماش پر هستند در دل تاریخ همه مقاومت ها.
تازه اینان که کوتولههای تاریخ ضد مقاومت سازمانیافته ایران زمین هستند. کنوت
هامسن یکی از بزرگترین نویسندگان تاریخ نروژ، که جایزه نوبل ادبیات را گرفته بود،
تنها در چند مقاله علیه ارتش آزادیبخش نروژ و مقاومت گونا رسونسه بو ها و ماکس
منوس ها، قهرمانان ارتش آزادیبخش میلورگ که رهبر و اشرف ۳ آن ها در لندن مستقر بود و سازماندهی کل قیام و رهبری آن را
بعهده داشت، یکباره منحوس و منفور تاریخ شد و نام نیکش به بدترین ها بدل گردید. او
نوشته بود که هیتلر و نازیها از اینها و این مقاومت بهتر هستند و اینها فلان
بهمان هستنند و نبایست از آنها پشتیبانی کرد....... همین برای سقوط او از اوج یک
چهره شهیر ملی وطن به قعر پر ژرفای یک خود فروخته کافی بود. در یکی از خیابانهای
مرکز پاریس پلاکاردی به درب خانه قدیمی او نصب است و شرح حالش را همه میدانند.
روز یکشنبه ۲۸ اردیبهشت من در برنامه ارتباط مستقیم سیمای آزادی درباره طرحهای وزارت اطلاعات و مزدورانش، داستان زن مسنی را توضیح دادم که در زمان اشغال نروژ توسط نازیها به همکاری با دشمن پرداخته و به جنبش مقاومت و ارتش آزادیبخش نروژ خیانت کرده بود و توسط این ارتش مجازات شده بود.
متعاقبا یک مشت از خودفروختگان سیاسی که در خیانت به مقاومت خونبار مردم ایران ید طولایی دارند خودشان را مصداق این ماجرای تاریخی دانسته و داد و فغان برداشتند که پرویز خزایی ما را تهدید کرده است. آن شاعر آستانبوس گفت «دستور قتل ما را صادر کرده است». یکی دیگر هم نوشت ”از دوستان بخصوص کسانی که در نروژ هستند میخواهم که با ترجمه این ویدئو به زبان هر کشور آنرا در اختیار پلیس محلی قرار دهند که این تهدیدات جدی گرفته شود. من نمونه تهدیدات هواداران مجاهدین نسبت به خودم را جمع آوری کرده و بصورت جداگانه به اشتراک خواهم گذاشت” و شمار دیگری نیز از این ترهات نوشتند که تنها باید گفت الخائن خائف!!
این نیز فراموش نشود که رژیم آخوندی از این هیاهوها و جنجالها برای پیشبرد طرحهای تروریستیاش علیه مجاهدین و شورای ملی مقاومت و از جمله علیه شخص من بسیار سود میبرد. همه میدانند که ما سه نفردر مقام ریاست سفارت بودیم که از همان آغاز ماجرای ربودن انقلاب بهمن به مقاومت سازمانیافته و موثر و تشکل شورای ملی مقاومت توسط شیر مرد تاریخ مقاومت ایران مسعود رجوی و یارانش پیوستیم. در شروع انقلاب من ابتدا معاون سفیر و سپس جانشین سفیر در سوئد شدم و سپس سفیر دو فاکتو در نروژ و از همان اول تمام سفارت را در اختیار مقاومت سرفراز ایران قرار دادم. دو همکار من، دو دیپلمات برجسته ای که به مقاومت پیوستند، پروفسور کاظم رجوی و محمد حسین نقدی در ژنو و رم توسط تروریستهای همین رژیم به شهادت رسیدند و من هم هدف دیگر آنها بوده ام، که تا کنون موفق نشدهاند. مقامات نروژی بخوبی از این امر مطلعاند و هنوز هم بسیار مراقب وضعیت امنیتی من هستند.
بگذریم، خواهش من از همه آنها که احساس خویشاوندی عقیدتی و سیاسی و اطلاعاتی با آن زن خائن نروژی یا خائنان فرانسوی و لهستانی و دیگر کشورهای تحت اشغال هیتلر میکنند اینست که هر چه سریعتر صحبتهای مرا به زبانهای زنده و مرده دنیا ترجمه کنند و در اختیار همه سرویسها قرار بدهند و اگر هم مشکل دارند این بنده در ترجمه به آنها کمک کنم. فقط ترجمه به عربی و دادن آن به حزبالله و حشدالشعبی و بقایای ابومهدی فراموش نشود، چون بقایای حاج قاسم بدبختیهای زیادی دارند و فرصت ترجمه نمیکنند.
در ضمن به عنوان یک حقوقدان میخواهم روی دو نکته تاکید کنم، شاید بدرد این ترسیدگان بخورد:
اول اینکه خیال حضرات از این بابت جمع باشد که مجاهدین و شورای ملی مقاومت تا یقین نداشته باشند و ادله و مدارک و شواهد و شهود کافی و محکمه پسند نداشته باشند به کسی برچسب مزدوری و خیانت نمیزنند، بنابراین از حضور در هر دادگاهی که در اروپا به پرونده عوامل و مزدوران وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس رسیدگی کند استقبال میکنیم. همانطور که در بسیاری از پروندههای دیگر مثل لیست تروریستی رژیم و پشتیبانانش را که با کمک همین خائنان برای مقاومت ایران پرونده سازی کرده بودند در هم شکستیم
دوم و مسأله اصلی اینکه حضور ماموران و مزدوران اطلاعات و نیروی قدس در این کشورها، غیر قانونی است و باید اخراج شوند. این موضوعی است که ما از دادگاهها و مراجع قانونی در کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی میخواهیم و باید به آن بپردازند. آنها منشاء تهدید برای پناهندگان و مخالفان واقعی ایرانی می باشند.
اخراج عوامل رژیم ایران از اروپا یک پایه مستحکم حقوقی نیز دارد اتحادیه اروپا در اجلاس ۲۹ آوریل ۱۹۹۷ بعد از حکم دادگاه میکونوس تصمیم گرفت که ماموران اطلاعات آخوندی از کشورهای اروپایی اخراج شوند و به این گونه ماموران اجازه ورود به اروپا ندهند.
اخراج این افراد خواست عموم ایرانیان آزاده و شرافتمند در خارج از کشور نیز میباشد. دهها هزار ایرانی بخصوص در سال گذشته در تظاهراتهای متعدد منجمله در واشنگتن، بروکسل، برلین، پاریس، لندن، خواستار اخراج ماموران و مزدوران اطلاعات آخوندی از این کشورها شدند.
همپالکیهای آنها که این روزها هیاهو راه انداختهاند که گویا من تهدیدشان کردهام، در جمع آوری اطلاعات برای اقدامات تروریستی در سالهای گذشته نقش داشته اند. یک مورد آن علیرضا نقاشزاده است که رئیس پلیس آلبانی در اول آبان ۱۳۹۸ اعلام کرد مسئول گردآوری اطلاعات لازم برای انفجار مراسم نوروزی ۱۳۹۷مجاهدین در تیرانا بوده است. جالب اینکه او هم بدنبال مادرش در آلبانی می رفته است!!. و حالا آن شاعر کج مشاعر به دفاع از نقاشزاده پرداخته و میگوید «اصلا اطلاعات نیاز نداره به اینهمه آدم. رژیم خمینی باهوشتر از اینهاست..... بهرحال هر انتقادی به علیرضا نقاشزاده وارد باشه ولی او اطلاعاتی و رژیمی نیست.... این را من صحبت کردم با همین آقای نقاشزاده و صمیمانه ماجرا را گفت. وارد سیاست هم نمیخواد بشه داره زندگیش رو میکنه». الحمدلله نمردیم معنی زندگی را هم فهمیدیم. زندگی حتماً احتیاج به تعطیلات و تفریحات هم دارد، بعضیها هم تعطیلات نوروزیشان را به بازی با بمب گرفتن از دیپلمات و آوردنش به گردهمایی پاریس و یا جشن نوروزی مجاهدین و یا جمع آوری اطلاعات علیه مقاومت میگذارنند. تفریحات سالمتر از این چی؟!
نمونه دیگرش میثم پناهی است که توسط دادگاه آلمان در سال ۲۰۱۶ محاکمه و به جرم جمعآوری اطلاعات از مجاهدین و منتقل کردن به رژیم به ۲ سال ونیم حبس محکوم شد! و یا داوود زاده لولویی که اکنون در دانمارک زندانی و در حال محاکمه است .... این یارو اگر دستش برسد یک دفاعیه برای آنها نیز خواهد نوشت که تنها رفتهاند دنبال زندگی شان !!
البته این حرفها را قبل از آن به مدت دو دهه اداره حراست از قانونی اساسی آلمان و دستگاه اطلاعاتی هلند و سوئد و نروژ و .... بارها در گزارشات سالانه خود اعلام کردهاند که وزارت اطلاعات در خارج از کشور اعضای سابق سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت را استخدام میکند تا علیه مقاومت ایران به جمعآوری اطلاعات و شیطانسازی بپردازند. در قسمتی از گزارش سال ۲۰۰۲ اداره حراست قانون اساسی آلمان چنین میخوانیم
«.... مانند گذشته، سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت ایران کماکان «تمرکز ویژه» اصلی وزارت اطلاعات در آلمان هستند.... (وزارت اطلاعات) با عضوگیری از اعضای فعال یا قبلی این سازمانها، تلاش میکند اطلاعاتی در باره فعالیتهای ضد رژیمی آنها، ساختار و کادرهای رهبری آنها کسب کند. علاوه بر این، تلاش میکند موقعیت آنها را با دخالت از طریق شیوههای مختلف و از طریق فعالیتهای ضد تبلیغات متمرکز تضعیف کند. گزارش آلمان ادامه میدهد که: افسران اطلاعات و نیز کارمندانی که متعهد به همکاری در هیأتهای دیپلماتیک و کنسولی در آلمان هستند، درگیر فعالیتهای کسب اطلاعات هستند. آنها در تلاش هستند خبرچینهایی را عضو گیری کرده و از آنها به عنوان منبع استفاده کرده و یا از فعالیتهایی که توسط ستادهایشان در تهران کنترل میشود، حمایت لجستیک به عمل بیاورند». گزارش سالهای بعد نیز اکثرا حاوی نکات مشابهی است. همچنین گزارش ۲۰۱۹ سازمان پلیس امنیتی نروژ (پ اس ت) رژیم ایران را یکی از دشمنان اصلی خارجی کشور نروژ رقم زده است.
بگذریم که دیر نیست که سرنوشت خائنان و همکاران و همدستان وزارت اطلاعات و نیروی قدس پس از آزادی ایران از دست اربابان آنها، مانند همکاران نازیها در جنگ دوم جهانی، توسط دادگاههای عادلانه رقم بخورد.
بیمناسبت نیست که یک خاطره کوتاه و البته مهم از ششمین کنفرانس جهانی ضد اعدام در اسلو را هم به اطلاع هموطنان عزیز برسانم. در این کنفرانس که در سال ۲۰۱۶ تشکیل شده بود و در نوع خود بی نظیر بود تقریباً همه کشورهای جهان درسطح شخص اول کشور و دولت و پارلمان و یا درسطح وزیرخارجه و لااقل سفیر شرکت کرده بودند.
سخنران افتتاحیه پاپ فرانسیس بود و سپس تک تک کشورهاییکه مجازات اعدام را لغو کرده بودند مستقیم و یا ازطریق تصویری سخنرانیهای خود را عرضه کردند. بویژه سخنرانی رابرت بادانتر وزیر اسبق دادگستری فرانسه و قهرمان لغو اعدام در فرانسه و هچنین وزیر خارجه فرانسه بسیار جالب بود چرا که فرانسه یکی از مهمترین کشورهای غربی در لغو مجازات اعدام در نهم اکتبر ۱۹۸۱ بود.
در این کنفرانس همیچنین از کشورهایی که بتازگی مجازات اعدام را لغو کرده بودند قدردانی شد ومورد تشویق قرار گرفتند. از جمله رئیسجمهور مغولستان مستقیماً روی اکران آمد و بعنوان تازهترین کشور لغو کننده اعدام مورد تشویق و قدردانی قرار گرفت و سخنان خود را ایراد کرد.
در این جلسه فرصتی برای نگارنده، بعنوان نماینده شورای ملی مقاومت ایران پیش آمد که یک سخنرانی کوتاه داشته باشم.
در آنجا به صراحت گفتم که هم درگذشته دور وهم نزدیک و حتی در همین دوران معاصر- بویژه در همین اروپای آزاد شده از نازیسم و فاشیسم - بسیاری خائنان و پشت کردهها و بریدهگان از مقاومتها را به مجازات اعدام رساندهاند. درهمین منطقه کنونی خاورمیانه هم هنوز اجرا میشده است....
بعد با رفرانس به طرح ده مادهای خانم رجوی برای ایران آزاد و بیان اینکه که این ده ماده عصاره فشردهای است از اعلامیه جهانی حقوقبشر، اهداف این ده ماده و همچنین فشردهای از برنامه دوران گذار در اساسنامه شورای ملی مقاومت را تشریح کردم.
در پایان نکتهای گفتم که توجه و تحسین حضار و بویژه وزیر خارجه نروژ و چند کشور دیگر را بر انگیخت. گفتم در تاریخ همه انقلابها و مقاومتهای سازمانیافته جهان، از دور دور و نزدیک و نزدیک، این اولین بار است که یک سازمان و تشکیلات منسجم و کثرتگرای یک مقاومت بزرگ قبل از رسیدن به قدرت و تشکیل دولت موقت دوران گذار، به صراحت مجازات اعدام را لغو کرده است. حتی در طول همین دوره مقاومت و تشکیل ارتش آزادیبخش ملی ایران بسیاری از نفوذیهای رژیم با آمدن به داخل ارتش آزادیبخش ملی ایران در جوار خاک میهن، ماموریت قتل و تیراندازی و سرقت و خرابکاری برای رژیم فاشیسم خمینی را انجام دادند. اما نه تنها مجازات نشدند بلکه پس از دستگیری توسط رزمندگان ارتش آزادی، توسط مسعود رجوی فرمانده ارتش آزادیبخش و مسئول شورای ملی مقاومت بخشیده و آزاد شدند و یا تحویل صلیب سرخ جهانی داده شدند. از اینان چند تن چنان از این سعه صدر مقاومت برانگیخته شدند که داوطلبانه به ارتش آزادیبخش پیوستند و حتی تنی از آنان بعداً شهید شدند. در همانجا عدهای از حاضران به من گفتند، براستی که مقاومت شما برای دفاع از یک پرنسیپ (مخالفت با حکم اعدام) قیمت سنگینی داده است چون به تجربه وقتی شما در یک جنبش مقاومت که زیر سنگینترین فشارها و ضربات است حکم اعدام را لغو میکنید، رژیم حاکم به جاسوسان و نفوذیها و دژخیمانش اطمینان خاطر میدهد که هر کاری هم که بکنید این جنبش شما را اعدام نمیکند و من به آنها گفتم رژیم تا کنون با سوء استفاده از این پرنسیپ و سنت تحمل و بردباری مقاومت، ضربات زیادی به ما زده است.
اینرا نوشتم که هموطنان بویژه نسل جوان در مقابل شیطانسازی ولایت فاشیستی خمینی- خامنهای از انواع معمم و مکلا و فکل کراواتیهای مامور مستقیم یا یاری رسانان غیر مستقیمش، این افتخار که تنها نصیب مقاومت سازمانیافته ایران عزیزمان شده را برای نسلهای آینده چون جان شیرین و با افتخار در حافظه خود حفظ کنند.
و اما یک نکته آخر برای حسن ختام درباره این زشتکاران مددکار رژیم در خارج:
اینها که از ترس تف کردن به صورتشان و تراشیده شدن سرشان در خیابانهای پر از مردم خشمگین ایران پس از آزادی ایران زمین، و یا محاکمه عادلانه در دادگاههای میهن آزاد شده، بقول لرها هیزه کردهاند (دل آشوب شدهاند) دیشب که بخشی از ویدیوی سخنان من درباره خائن نروژی را پخش میکردند گاف بزرگی کردند. آنها این ویدئو را بنحو ابلهانهای قصابی کرده بودند، اما بخشی از صحبتهای مرا یادشان رفته بود سانسورکنند و آن جایی است که من میگویم: «دیدید که حتی نروژی ها با این خائنها چکار کردند.(و ادامه دادم): حالا مقایسه کنید فرق کار آنها را با کار مجاهدین در مقابل این بریدهها و خائنان ضد مقاومت ایران! ننگتان باد»
در همین رابطه:
روز یکشنبه ۲۸ اردیبهشت من در برنامه ارتباط مستقیم سیمای آزادی درباره طرحهای وزارت اطلاعات و مزدورانش، داستان زن مسنی را توضیح دادم که در زمان اشغال نروژ توسط نازیها به همکاری با دشمن پرداخته و به جنبش مقاومت و ارتش آزادیبخش نروژ خیانت کرده بود و توسط این ارتش مجازات شده بود.
متعاقبا یک مشت از خودفروختگان سیاسی که در خیانت به مقاومت خونبار مردم ایران ید طولایی دارند خودشان را مصداق این ماجرای تاریخی دانسته و داد و فغان برداشتند که پرویز خزایی ما را تهدید کرده است. آن شاعر آستانبوس گفت «دستور قتل ما را صادر کرده است». یکی دیگر هم نوشت ”از دوستان بخصوص کسانی که در نروژ هستند میخواهم که با ترجمه این ویدئو به زبان هر کشور آنرا در اختیار پلیس محلی قرار دهند که این تهدیدات جدی گرفته شود. من نمونه تهدیدات هواداران مجاهدین نسبت به خودم را جمع آوری کرده و بصورت جداگانه به اشتراک خواهم گذاشت” و شمار دیگری نیز از این ترهات نوشتند که تنها باید گفت الخائن خائف!!
این نیز فراموش نشود که رژیم آخوندی از این هیاهوها و جنجالها برای پیشبرد طرحهای تروریستیاش علیه مجاهدین و شورای ملی مقاومت و از جمله علیه شخص من بسیار سود میبرد. همه میدانند که ما سه نفردر مقام ریاست سفارت بودیم که از همان آغاز ماجرای ربودن انقلاب بهمن به مقاومت سازمانیافته و موثر و تشکل شورای ملی مقاومت توسط شیر مرد تاریخ مقاومت ایران مسعود رجوی و یارانش پیوستیم. در شروع انقلاب من ابتدا معاون سفیر و سپس جانشین سفیر در سوئد شدم و سپس سفیر دو فاکتو در نروژ و از همان اول تمام سفارت را در اختیار مقاومت سرفراز ایران قرار دادم. دو همکار من، دو دیپلمات برجسته ای که به مقاومت پیوستند، پروفسور کاظم رجوی و محمد حسین نقدی در ژنو و رم توسط تروریستهای همین رژیم به شهادت رسیدند و من هم هدف دیگر آنها بوده ام، که تا کنون موفق نشدهاند. مقامات نروژی بخوبی از این امر مطلعاند و هنوز هم بسیار مراقب وضعیت امنیتی من هستند.
بگذریم، خواهش من از همه آنها که احساس خویشاوندی عقیدتی و سیاسی و اطلاعاتی با آن زن خائن نروژی یا خائنان فرانسوی و لهستانی و دیگر کشورهای تحت اشغال هیتلر میکنند اینست که هر چه سریعتر صحبتهای مرا به زبانهای زنده و مرده دنیا ترجمه کنند و در اختیار همه سرویسها قرار بدهند و اگر هم مشکل دارند این بنده در ترجمه به آنها کمک کنم. فقط ترجمه به عربی و دادن آن به حزبالله و حشدالشعبی و بقایای ابومهدی فراموش نشود، چون بقایای حاج قاسم بدبختیهای زیادی دارند و فرصت ترجمه نمیکنند.
در ضمن به عنوان یک حقوقدان میخواهم روی دو نکته تاکید کنم، شاید بدرد این ترسیدگان بخورد:
اول اینکه خیال حضرات از این بابت جمع باشد که مجاهدین و شورای ملی مقاومت تا یقین نداشته باشند و ادله و مدارک و شواهد و شهود کافی و محکمه پسند نداشته باشند به کسی برچسب مزدوری و خیانت نمیزنند، بنابراین از حضور در هر دادگاهی که در اروپا به پرونده عوامل و مزدوران وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس رسیدگی کند استقبال میکنیم. همانطور که در بسیاری از پروندههای دیگر مثل لیست تروریستی رژیم و پشتیبانانش را که با کمک همین خائنان برای مقاومت ایران پرونده سازی کرده بودند در هم شکستیم
دوم و مسأله اصلی اینکه حضور ماموران و مزدوران اطلاعات و نیروی قدس در این کشورها، غیر قانونی است و باید اخراج شوند. این موضوعی است که ما از دادگاهها و مراجع قانونی در کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی میخواهیم و باید به آن بپردازند. آنها منشاء تهدید برای پناهندگان و مخالفان واقعی ایرانی می باشند.
اخراج عوامل رژیم ایران از اروپا یک پایه مستحکم حقوقی نیز دارد اتحادیه اروپا در اجلاس ۲۹ آوریل ۱۹۹۷ بعد از حکم دادگاه میکونوس تصمیم گرفت که ماموران اطلاعات آخوندی از کشورهای اروپایی اخراج شوند و به این گونه ماموران اجازه ورود به اروپا ندهند.
اخراج این افراد خواست عموم ایرانیان آزاده و شرافتمند در خارج از کشور نیز میباشد. دهها هزار ایرانی بخصوص در سال گذشته در تظاهراتهای متعدد منجمله در واشنگتن، بروکسل، برلین، پاریس، لندن، خواستار اخراج ماموران و مزدوران اطلاعات آخوندی از این کشورها شدند.
همپالکیهای آنها که این روزها هیاهو راه انداختهاند که گویا من تهدیدشان کردهام، در جمع آوری اطلاعات برای اقدامات تروریستی در سالهای گذشته نقش داشته اند. یک مورد آن علیرضا نقاشزاده است که رئیس پلیس آلبانی در اول آبان ۱۳۹۸ اعلام کرد مسئول گردآوری اطلاعات لازم برای انفجار مراسم نوروزی ۱۳۹۷مجاهدین در تیرانا بوده است. جالب اینکه او هم بدنبال مادرش در آلبانی می رفته است!!. و حالا آن شاعر کج مشاعر به دفاع از نقاشزاده پرداخته و میگوید «اصلا اطلاعات نیاز نداره به اینهمه آدم. رژیم خمینی باهوشتر از اینهاست..... بهرحال هر انتقادی به علیرضا نقاشزاده وارد باشه ولی او اطلاعاتی و رژیمی نیست.... این را من صحبت کردم با همین آقای نقاشزاده و صمیمانه ماجرا را گفت. وارد سیاست هم نمیخواد بشه داره زندگیش رو میکنه». الحمدلله نمردیم معنی زندگی را هم فهمیدیم. زندگی حتماً احتیاج به تعطیلات و تفریحات هم دارد، بعضیها هم تعطیلات نوروزیشان را به بازی با بمب گرفتن از دیپلمات و آوردنش به گردهمایی پاریس و یا جشن نوروزی مجاهدین و یا جمع آوری اطلاعات علیه مقاومت میگذارنند. تفریحات سالمتر از این چی؟!
نمونه دیگرش میثم پناهی است که توسط دادگاه آلمان در سال ۲۰۱۶ محاکمه و به جرم جمعآوری اطلاعات از مجاهدین و منتقل کردن به رژیم به ۲ سال ونیم حبس محکوم شد! و یا داوود زاده لولویی که اکنون در دانمارک زندانی و در حال محاکمه است .... این یارو اگر دستش برسد یک دفاعیه برای آنها نیز خواهد نوشت که تنها رفتهاند دنبال زندگی شان !!
البته این حرفها را قبل از آن به مدت دو دهه اداره حراست از قانونی اساسی آلمان و دستگاه اطلاعاتی هلند و سوئد و نروژ و .... بارها در گزارشات سالانه خود اعلام کردهاند که وزارت اطلاعات در خارج از کشور اعضای سابق سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت را استخدام میکند تا علیه مقاومت ایران به جمعآوری اطلاعات و شیطانسازی بپردازند. در قسمتی از گزارش سال ۲۰۰۲ اداره حراست قانون اساسی آلمان چنین میخوانیم
«.... مانند گذشته، سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت ایران کماکان «تمرکز ویژه» اصلی وزارت اطلاعات در آلمان هستند.... (وزارت اطلاعات) با عضوگیری از اعضای فعال یا قبلی این سازمانها، تلاش میکند اطلاعاتی در باره فعالیتهای ضد رژیمی آنها، ساختار و کادرهای رهبری آنها کسب کند. علاوه بر این، تلاش میکند موقعیت آنها را با دخالت از طریق شیوههای مختلف و از طریق فعالیتهای ضد تبلیغات متمرکز تضعیف کند. گزارش آلمان ادامه میدهد که: افسران اطلاعات و نیز کارمندانی که متعهد به همکاری در هیأتهای دیپلماتیک و کنسولی در آلمان هستند، درگیر فعالیتهای کسب اطلاعات هستند. آنها در تلاش هستند خبرچینهایی را عضو گیری کرده و از آنها به عنوان منبع استفاده کرده و یا از فعالیتهایی که توسط ستادهایشان در تهران کنترل میشود، حمایت لجستیک به عمل بیاورند». گزارش سالهای بعد نیز اکثرا حاوی نکات مشابهی است. همچنین گزارش ۲۰۱۹ سازمان پلیس امنیتی نروژ (پ اس ت) رژیم ایران را یکی از دشمنان اصلی خارجی کشور نروژ رقم زده است.
بگذریم که دیر نیست که سرنوشت خائنان و همکاران و همدستان وزارت اطلاعات و نیروی قدس پس از آزادی ایران از دست اربابان آنها، مانند همکاران نازیها در جنگ دوم جهانی، توسط دادگاههای عادلانه رقم بخورد.
بیمناسبت نیست که یک خاطره کوتاه و البته مهم از ششمین کنفرانس جهانی ضد اعدام در اسلو را هم به اطلاع هموطنان عزیز برسانم. در این کنفرانس که در سال ۲۰۱۶ تشکیل شده بود و در نوع خود بی نظیر بود تقریباً همه کشورهای جهان درسطح شخص اول کشور و دولت و پارلمان و یا درسطح وزیرخارجه و لااقل سفیر شرکت کرده بودند.
سخنران افتتاحیه پاپ فرانسیس بود و سپس تک تک کشورهاییکه مجازات اعدام را لغو کرده بودند مستقیم و یا ازطریق تصویری سخنرانیهای خود را عرضه کردند. بویژه سخنرانی رابرت بادانتر وزیر اسبق دادگستری فرانسه و قهرمان لغو اعدام در فرانسه و هچنین وزیر خارجه فرانسه بسیار جالب بود چرا که فرانسه یکی از مهمترین کشورهای غربی در لغو مجازات اعدام در نهم اکتبر ۱۹۸۱ بود.
در این کنفرانس همیچنین از کشورهایی که بتازگی مجازات اعدام را لغو کرده بودند قدردانی شد ومورد تشویق قرار گرفتند. از جمله رئیسجمهور مغولستان مستقیماً روی اکران آمد و بعنوان تازهترین کشور لغو کننده اعدام مورد تشویق و قدردانی قرار گرفت و سخنان خود را ایراد کرد.
در این جلسه فرصتی برای نگارنده، بعنوان نماینده شورای ملی مقاومت ایران پیش آمد که یک سخنرانی کوتاه داشته باشم.
در آنجا به صراحت گفتم که هم درگذشته دور وهم نزدیک و حتی در همین دوران معاصر- بویژه در همین اروپای آزاد شده از نازیسم و فاشیسم - بسیاری خائنان و پشت کردهها و بریدهگان از مقاومتها را به مجازات اعدام رساندهاند. درهمین منطقه کنونی خاورمیانه هم هنوز اجرا میشده است....
بعد با رفرانس به طرح ده مادهای خانم رجوی برای ایران آزاد و بیان اینکه که این ده ماده عصاره فشردهای است از اعلامیه جهانی حقوقبشر، اهداف این ده ماده و همچنین فشردهای از برنامه دوران گذار در اساسنامه شورای ملی مقاومت را تشریح کردم.
در پایان نکتهای گفتم که توجه و تحسین حضار و بویژه وزیر خارجه نروژ و چند کشور دیگر را بر انگیخت. گفتم در تاریخ همه انقلابها و مقاومتهای سازمانیافته جهان، از دور دور و نزدیک و نزدیک، این اولین بار است که یک سازمان و تشکیلات منسجم و کثرتگرای یک مقاومت بزرگ قبل از رسیدن به قدرت و تشکیل دولت موقت دوران گذار، به صراحت مجازات اعدام را لغو کرده است. حتی در طول همین دوره مقاومت و تشکیل ارتش آزادیبخش ملی ایران بسیاری از نفوذیهای رژیم با آمدن به داخل ارتش آزادیبخش ملی ایران در جوار خاک میهن، ماموریت قتل و تیراندازی و سرقت و خرابکاری برای رژیم فاشیسم خمینی را انجام دادند. اما نه تنها مجازات نشدند بلکه پس از دستگیری توسط رزمندگان ارتش آزادی، توسط مسعود رجوی فرمانده ارتش آزادیبخش و مسئول شورای ملی مقاومت بخشیده و آزاد شدند و یا تحویل صلیب سرخ جهانی داده شدند. از اینان چند تن چنان از این سعه صدر مقاومت برانگیخته شدند که داوطلبانه به ارتش آزادیبخش پیوستند و حتی تنی از آنان بعداً شهید شدند. در همانجا عدهای از حاضران به من گفتند، براستی که مقاومت شما برای دفاع از یک پرنسیپ (مخالفت با حکم اعدام) قیمت سنگینی داده است چون به تجربه وقتی شما در یک جنبش مقاومت که زیر سنگینترین فشارها و ضربات است حکم اعدام را لغو میکنید، رژیم حاکم به جاسوسان و نفوذیها و دژخیمانش اطمینان خاطر میدهد که هر کاری هم که بکنید این جنبش شما را اعدام نمیکند و من به آنها گفتم رژیم تا کنون با سوء استفاده از این پرنسیپ و سنت تحمل و بردباری مقاومت، ضربات زیادی به ما زده است.
اینرا نوشتم که هموطنان بویژه نسل جوان در مقابل شیطانسازی ولایت فاشیستی خمینی- خامنهای از انواع معمم و مکلا و فکل کراواتیهای مامور مستقیم یا یاری رسانان غیر مستقیمش، این افتخار که تنها نصیب مقاومت سازمانیافته ایران عزیزمان شده را برای نسلهای آینده چون جان شیرین و با افتخار در حافظه خود حفظ کنند.
و اما یک نکته آخر برای حسن ختام درباره این زشتکاران مددکار رژیم در خارج:
اینها که از ترس تف کردن به صورتشان و تراشیده شدن سرشان در خیابانهای پر از مردم خشمگین ایران پس از آزادی ایران زمین، و یا محاکمه عادلانه در دادگاههای میهن آزاد شده، بقول لرها هیزه کردهاند (دل آشوب شدهاند) دیشب که بخشی از ویدیوی سخنان من درباره خائن نروژی را پخش میکردند گاف بزرگی کردند. آنها این ویدئو را بنحو ابلهانهای قصابی کرده بودند، اما بخشی از صحبتهای مرا یادشان رفته بود سانسورکنند و آن جایی است که من میگویم: «دیدید که حتی نروژی ها با این خائنها چکار کردند.(و ادامه دادم): حالا مقایسه کنید فرق کار آنها را با کار مجاهدین در مقابل این بریدهها و خائنان ضد مقاومت ایران! ننگتان باد»
در همین رابطه:
گزیده ارتباط مستقیم - ۲۸اردیبهشت۹۹ -افشای توطئه جدید رژیم علیه مجاهدین باترفند خانواده -قسمت چهارم
بیشتر
بخوانید:
سرنوشت رقتآور و مسیر عبرتانگیز شاعری که در برابر شیخ و شاه زانو زد و ارتجاع او را به یغما برد
سرنوشت رقتآور و مسیر عبرتانگیز شاعری که در برابر شیخ و شاه زانو زد و ارتجاع او را به یغما برد