۴اسفند۱۴۰۰
خامنهای دزد بزرگ
در روز سهشنبه ۱۹بهمن فایل صوتی اعترافات پاسدار جعفری و پاسدار ذوالقدرنیا، در مورد چپاولهای سرکردگان سپاه، در شبکههای اجتماعی بین مردم دست به دست شد و بلافاصله تبدیل به یک مطالبه عمومی شد. مردم در شبکههای اجتماعی مطرح میکنند که چرا یک فرد محروم که برای سیر کردن خانوادهاش، ناگزیر از سرقت شده باید به مجازات زندان و شلاق برسد اما در مورد دزدیهای نجومی نه تنها مجازاتی در کار نیست بلکه ارتقاء درجه میگیرند و یا حداکثر محل کارشان عوض میشود.
اولین واکنش نظام بعد افشای فایل صوتی پاسدار جعفری و پاسدار ذوالقدرنیا، سکوت بود. بعد از آن که معلوم شد چند سال قبل هم این فایل مطرح شده، خبرگزاری سپاه پاسداران اصالت آنرا تأیید کرد. از این نقطه بود که اشارات صریح در این فایل به دزدیهای پاسدار قاسم سلیمانی سرکردهٔ به هلاکت رسیدهٔ نیروی تروریستی قدس و پاسدار قالیباف مهرهٔ نزدیک خامنهای، معنای دیگری یافت و فلش لاپوشانی این دزدیها تا شخص خامنهای ادامه یافت.
بالاخره با شش روز تأخیر و حساب کتاب که چگونه جلوی سیل اجتماعی برخاسته از این فضاحت را بگیرند، پاسدار حسین شریعتمداری در روز۲۵بهمن، و البته با اشارهٔ ولیفقیهاش به صحنه آمد تا سهم دزدی پاسدار قاسم سلیمانی را «طیب و طاهر» کرده و ادامه فلش اتهامات را به سمت خامنهای قطع کند.
پاسدار حسین شریعتمداری که با تیغ تهدید برای ساکت کردن منتقدان به میدان آمده بود، وقتی خواست پاسدار سلیمانی را از اتهام دزدی و غارت در ببرد به ارتزاق کل نیروی تروریستی قدس از اموال ربوده شدهٔ مردم اذعان کرد و با اشاره به فایل صوتی نوشت: «در بخشی از مکالمه یاد شده سخن از سپهبد قاسم سلیمانی نیز به میان آمده و به این مسأله اشاره شده است که قرار بوده سپاه قدس هم از سود شرکت یاد شده سهمی داشته باشد. کجای این ماجرا ناپسند و پلشت است؟! و چنانچه شرکت مورد اشاره با فساد اقتصادی یکی از اعضاء روبهرو نشده و درآمدی کسب کرده بود و حاج قاسم عزیز و بزرگوار ما سهمی برای سپاه قدس دریافت میکرد، آن را در چه راهی هزینه میکرد؟».
البته مردم پاسخ این سؤال را با نشر عکس دختر پاسدار قاسم سلیمانی با موبایل آنچنانی دادند، اما استدلال پاسدار حسین شریعتمداری چندان «ناپسند و پلشت» بود که امواج سهمگین نفرت مردمی از وی و پاسدار قاسم سلیمانی و نیروی تروریستی قدس، چنان شبکههای اجتماعی و فضای مردمی را پر کرد که باند مغلوب هم فرصت را برای تأکید بر نقش پاسدار قالیباف در دزد نجومی از شهرداری تهران و حمله به او غنیمت دانستند.
محمدجواد حق شناس، عضو پیشین شورای قلابی شهر تهران از باند مغلوب در روز۲۸بهمن در روزنامه حکومتی اعتماد، با یک تیر دو نشان زد و دزدیهای قالیباف را به قبای خامنهای گره زد و نوشت: «در واقع این احساس وجود دارد که برخی افراد ذیل چتر حمایتی خاصی قرار دارند و هر تخلفی هم که داشته باشند باز هم برخوردی با آنها صورت نخواهد گرفت». این مهرهٔ باند مغلوب در ادامه اذعان کرده که موضوع غارت سرکردههای نظام از منابع شهرداری تهران محدود به موارد یاد شده در فایل صوتی نیست و افزوده است: «این روند طی ۳دهه اخیر در ساختارهای کلان مدیریت شهری ایران با نوعی خاصی از ولنگاری همراه بوده و دست مدیران شهری برای هزینه کرد درآمدهای آشکار و پنهان شهرداری باز بوده است».
دامنهٔ این جنگ بین باندی، تا درون باند خامنهای هم کشیده شد. در روز۲۸بهمن، روزنامه حکومتی اعتماد نوشت: محمد مهاجری مهرهٔ باند پاسدار علی لاریجانی، پاسدار جعفری را برای برملا کردن چپاولهای پاسدار قالیباف زیر ضرب گرفته و از جمله نوشته است: «سادهترین و نتیجهبخشترین کار، سخن گفتن شخص {سردار عزیر جعفری} است. ملاحظه فلان فرمانده و بهمان شهردار را هم نکند!. «کسی که ناسلامتی در جنگ فرمانده بوده، گوشه پستو پنهان نمیشود، همانطورکه با عکس گرفتن با پیکر حاج قاسم، «مرد میدان» نمیشود!».
این جاست که شاه دزد نظام در حالی که خود را «ارکان انقلاب مینامید تیغ به کف به صحنه آمد تا رسوایی برملا شده بیش از این قبای ولایت را جر ندهد، چون میداند ارتش بیکاران و حاشیهنشینان به فاز حسابرسی و خیزش رسیدهاند. از این رو خامنهای برای آب بندی نظامش با آخرین سلاحش که دجالیت خمینیگونه است روز ۲۸بهمن به میدان آمد و گفت: «یکی هم لجنپراکنی هست لجنپراکنی و دروغپردازیها تهمت زدنها که به ارکان انقلاب تهمت میزنند به ارکان انقلاب تهمت میزنند به مراکزی که در پیشرفت انقلاب تأثیر دارند تهمت میزنند یک روز به مجلس شورای اسلامی یک روز به شورای نگهبان یک روز به سپاه امروز نوبت سپاه است به سپاه تهمت بزنند لجنپراکنی کنند و در ضمن به شهید بزرگ و بزرگواری مثل شهید سلیمانی».
مردم با یادآوری آخرین اظهارات شاه، دیکتاتور مدفون در شبکههای اجتماعی، این اظهارات ولیفقیه به گل نشسته را از بارزترین علائم فاز پایانی او میدانند، چون در مثل همهٔ دیکتاتورها در پایان کارشان، لگام دروغگوییشان گسیخته میشود و حرفی برای باور نیروهای خودشان هم دیگر ندارند.