۳اسفند۱۴۰۰
غارتگران اقتصاد ایران
از جمله دستآوردهای نظام ارتجاعی ولایت فقیه در چهل و سومین سالگرد غصب حق حاکمیت ملت ایران، یکی هم این است که باندهای غالب و مغلوب در بیابان این رژیم سرگردانند و بههر سو که میروند جز وحشتشان افزوده نگردد.
تنه درخت کاکتوس این شوره زار، به اسم «حزب اتحاد ملت» که از مهرههای خط امامی سابق تشکیل شده است در سالگرد انقلاب، بیانیهیی صادر کرد و در آن حتی یک بار اسمی از «امام»! نیاورد.
«روز گذشته حزب اتحاد ملت، بیانیهیی بهمناسبت چهل و سومین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران صادر کرد و در کمال تعجب در این بیانیه هیچ نامی از رهبری عالیقدر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی، مرحوم امام خمینی برده نشده است» (انصاف نیوز۲۲بهمن۱۴۰۰).
آنان که «خط» خود را در سرکوب نیروهای ترقیخواه جامعه، از احکام قتلعام زندانیان سیاسی توسط خمینی میگرفتند حالا ابا دارند که نام وی را به زبان بیاورند و معلوم نیست در بیابان خشکیده این نظام، دیگر از چه آب سیاهی میخواهند ارتزاق کنند...
اما سویه دیگر ویروس نظام آخوندی باند غالب است که با اینکه قدرت را یکدست کرده است اما نتوانسته است هیچکدام از اضلاع این هندسه متنافر را همسو کند و همگان شاهد بکش بکشهای افشا شدهای برای چنگ انداختن بر اموال و داراییهای مردم تحت ستم ایرانند.
الگوی مشترک سردرگمی
کارشناسان اقتصادی حکومتی برای این واقعیت حاکم بر مناسبات باندهای غارتگر، شواهد و نمونههایی ارائه میدهند از جمله: «هر طیف سیاسی که در ایران روی کار میآید، ناگهان مجموعه برنامهریزیهای جدیدی را در پیش میگیرد که با اصول قبلی، فرسنگها فاصله دارد. در یک دگرگونی سازمانی، عظیم، مجموعه مدیران تغییر میکنند و ظاهراً برنامههای جدیدی به کار گرفته میشوند، اما آنچه باقی میماند و ثبات دارد، تصمیمسازیهای خلقالساعه، دستوری و ناگهانی است که اقتصاد ایران را وارد دالانهای تاریک ابهام و معضل میکند» (تعادل۶ آبان۱۴۰۰).
اینان بر این امر تأکید میکنند که تنها الگوی مشترک که در باندهای مافیایی این نظام بر سر آن وحدت وجود دارد، بیثباتی در سیاستگذاریها و تصمیمسازیهای غیرکارشناسی و دستوری است.
یک نمونه فاجعهبار هرج و مرج اقتصادی در رژیم، قصه پر غصه بورس است که از ابتدا با یک نیت خبیثانه بهمنظور چپاول کردن اموال اقشار ضعیف و کم توانی صورت گرفت که مایملک و داراییهای مورد نیاز خود را در بورس قرار دادند تا شاید از سود آن بتوانند و چرخ سنگین زندگی را بچرخانند اما سرمایهشان پر زد و به جیب آقازادهها رفت. با اینحال با آمدن باند آخوند رئیسی و شعارهای عوامفریبانه، همگان دریافتند دست این جماعت خالیتر از رمالهای سابق است.
«دولتمردانی که روزگاری ادعا میکردند مشکل بورس «سه روزه» و با سه فرمان حل میشود، این روزها گویا فهمیدهاند که داستان نه سه روزه، که سه ساله هم قابل حل نیست. رئیسجمهوری که چندماه قبل گفت بود «بازار را دستوری و پشت درهای بسته نمیشود اداره کرد» و پایان قیمتگذاری دستوری را تصویب کرده بود، وقتی اعلام شد که «با پیگیریهای سهامداران و سازمان بورس نخستین گام برای حذف قیمتگذاری دستوری برداشته شد بلافاصله با این تصمیم مخالفت کرد و آن را لغو کرد؛ آن هم بدون اینکه توضیح دهد که چرا این تصمیم در جلسه سران قوا گرفته شد و حالا با آن مخالفت میشود» (مردمسالاری۲۶ آبان ۱۴۰۰).
مضحکتر آن که این سخنان و تصمیمات ضد و نقیض تمامی ندارد. از جمله در نمونههای دیگر؛ گفته شده بود که دلار ترجیحی حذف میشود اما این شعار پس گرفته شد! گفته شده بود یارانهها تا سقف یک میلیون تومان افزایش مییابد اما این شعار هم پس گرفته شد. گفته شده بود چهار میلیون مسکن میسازیم اما هنوز معلوم نیست زمین آن در کجاست و... .
«در شرایطی که چنددستگی در نظام تصمیمگیری کشور به وفور به چشم میخورد نهادهای تصمیمگیر قادر نخواهند بود با تفکر شخصی و تصمیمات جزیرهای مشکلات را حل کنند. با وجود آن که تیمها و شوراهای مختلفی در کشور فعالیت میکنند اما... ما فاقد یک تیم منسجم اقتصادی در کشور هستیم» (جهانصنعت۱۸ بهمن۱۴۰۰).
واقعیت این است که بخشی از این هرج و مرجها میتواند یک نظام اقتصادی مستحکم و سالم را فشل کند چه رسد به اقتصادی که غرق در بحرانهاست و اگر نبود پولهای فوران کرده از چاههای نفت و گاز و مماشاتگران بینالمللی که به همین پولها چشم دارند، تابهحال اثری از این قوم اشغالگر باقی نمانده بود.
رانتخوارانی که نقشه میکشند و اجرا میکنند
این وضعیت بحرانی از نتایج اقدامات عامدانه و آگاهانه باندهای مافیایی و گروههای فشاری است که یک دم از غارت منابع مردم محروم ایران غافل نیستند. کسانی که پشت بحران آفرینی در خارج و صدور تروریسم و بمب و موشکسازی قرار دارند.
«گروههای فشاری وجود دارند که منافع اقتصادی آنها با وجود تحریمها و در نبود تعامل با جهان تأمین میشود و مجوزهایی که این گروهها در تجارت و سیستم بانکی دارند، شرایط کنونی را به بهشت کسب رانت و سود برای آنان تبدیل کرده است... از این رو باید گفت که سردرگمیهای کنونی تنها به واسطه گروههای فشار و گروههای ذینفعی ایجاد میشوند که تغییر در وضعیت کنونی را نمیپذیرند حتی اگر این وضعیت به نفع مردم و جامعه نباشد» (جهان صنعت۱۸بهمن۱۴۰۰).
خدا به غارتگران رحم نخواهد کرد
این وضعیت آشفته و پریشان نه تنها سرکوبگران و آخوندهای دینفروش کنونی را از خشم و عصیان مردم و جوانان شورشی حاضر در خیابانها و میدانهای رزم، ترسانده بلکه باند اصلاحطلبان قلابی را نیز از آینده خود نگران ساخته تا آنجا که از خدا میخواهند که به اینها رحم کند.
مرتضی الویری شهردار پیشین تهران و از اصلاحطلبان قلابی اذعان میکند که باید اشتباهاتمان را بپذیریم واینکه مقامات کشور عینک خودشیفتگی به چشم زدهاند، این همان عینکی است که زمانی شاه به چشم زده بود. . شاه وقتی گفت صدای انقلاب شما را شنیدم، زمانی بود که با هلیکوپتر جمعیت میلیونی را دید و به مشاورانش تشر زد و گفت چرا در همه این مدت به من دروغ گفته بودید. واقعیت این است که ممکن است ما هم دچار این وضعیت شویم (!). وی در نهایت استیصال میگوید: «سیاست خارجی، سیاست داخلی و نگرش اقتصادی نیازمند بازنگری اساسی است. در غیراین صورت خدا رحم کند» (رویداد۲۴-۱۵بهمن۱۴۰۰).