۲۰اسفند۱۴۰۰
اشک تمساحها...
این روزها در حالی که بهگفته رسانهها و کارشناسان حکومتی قیمتها افسار گسیخته است مقامات بالای نظام از رئیسی و جنتی تا خامنهای به صحنه آمده و در مورد معیشت مردم ادعاهایی میکنند. با این ادعاها چه هدفی دارند و معنی ادعاها چیست؟
ریختن اشک تمساحها برای قربانیان چهار دهه جنایت خود این بار از رئیسی جلاد شروع شد.
وی در تلویزیون شبکه۲ رژیم روز ۱۴اسفند گفت: «رئیسجمهور به تمام دستگاههای ذیربط دستور داد که برای ریشهکن کردن فقر مطلق تا آخر سال اقدام کنند... . من از استانداران میخواهم از مسئولان کمیته امداد در سراسر کشور و همه نهادهای انقلاب اسلامی که نسبت به مسأله فقر مطلق بهعنوان یک اولویت نگذارید ۱۴۰۱ برسه. بگیم ایشاالله از ۱۴۰۱. نه از همین فردا».
بعد نوبت به اجلاس خبرگان ارتجاع در روز۱۷اسفند رسید که رئیسی برای دفع حملات نسبت به ادعای احمقانهاش در مورد ریشهکنی خط فقر بگوید ما در تعیین خط فقر معیارهای خودمان را داریم. و جنتی هم در همین اجلاس گفت: «حالا هرچی میتوانیم در این پایان سال کمکی به قشر محروم بکنیم تشویق کنیم که به این کارها برسند».
آخوند جنتی در ادامه گفت: «ما اگر بتوانیم شکم گرسنه را سیر کنیم معجزه کردهایم!»
اظهارات جنتی اعترافی معکوس به کارنامه بیش از چهار دهه غارت و چپاول دارایی و جیب و سفرهٔ مردم ایران است. اما اشک اصلی مربوط به تمساح بزرگ و رأس مافیاهای حکومتی در نظام یعنی خامنهای است. که با لودگی وقیحانه مدعی شد معیشت مردم در کانون توجه او و رئیسی جلاد است. وی روز ۱۹اسفند در دیدار با اعضای خبرگان ارتجاع گفت:
«حفظ ایمان ملّی، یکی از این سرمایهها است که به مردم ارتباط پیدا میکند. یا مسألهٔ معیشت عمومی یا مسألهٔ روان بودن مسائل اجتماعی... . یکی از مسائل مهم در ادارهٔ کشور و زندگی عمومی مردم این است که مسائل مردم روان باشد؛ »
در باب «زندگی عمومی مردم» و «روان» بودن اموراتشان وضع درحدی است که نزدیکترین محافل حکومتی به خود ولیفقیه ارتجاع هم نتوانستهاند آنرا کتمان کنند و ناگزیر شدهاند برای دوری از کانون خشم مردم، کاسه خود را از دولت رئیسی جلاد جدا کرده و فیگور اپوزیسیون هم بگیرند.
برای نمونه روزنامه حکومتی جوان وابسته به سپاه پاسداران در روز ۱۹اسفند به شکست فیگورهای اقتصادی رئیسی جلاد اذعان کرد و نوشت: «بازدیدهای مکرر مسئولان دولتی از میادین میوهوترهبار و دستورات آنان در ستادهای تنظیم بازار که برای گرانشدن کالاها در یک مقطع زمانی خطونشان میکشند، ترمزی برای گرانیها نبوده است». این روزنامه در ادامه اذعان کرد: «گرانی دستکم از هشت سو به مردم نزدیک میشود؛ از خوردنی، پوشیدنی، رفتوآمد، سکونت، تحصیل، خدماتشهری، خدمات دولتی و قضایی و نیازهای ارتباطاتی».
البته حساب مردم ایران با ادعاهای سخیف سران نظام در شعارهایشان روشن است. آنها با شعار «یه اختلاس کم بشه مشکل ما میشه» تا شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه» و «مرگ بر خامنهای – رئیسی» به ابعاد نجومی چپاول و رانتخواری اشاره دارند و به این وسیله با ارتجاع حاکم مرزبندی قاطع کرده و خط میان مردم و ضدمردم را بهروشنی تصویر میکنند. اما تا آنجا که به نظام برمیگردد ورشکستگی رژیم در این ادعاهای میان تهی به جایی رسیده که رسانههای حکومتی هم ناگزیر به آنها اذعان میکنند.
از جمله روزنامه حکومتی جهان صنعت در ۱۹اسفند ۱۴۰۰ نوشت: «باید به این مقامهای بانفوذ یادآوری کرد شکم مردم با نان و برنج پر میشود نه با حرف و دستور».
وقتی جلادها و دزدها اشک تمساح میریزند میتوان گفت معنایش این است که بوی بازگشتناپذیری شرایط و آغاز پایانشان را حس کردهاند. همان واقعیتی که رسانههای حکومتی در قالب هشدار دادنها نسبت به سقوط تمامیت نظام در سیاهچاله خشم مردم به آن تأکید دارند. آنگونه که روزنامه حکومتی مستقل در روز ۱۷اسفند نوشت: «رشــد تورم افسار گسیخته و به موازات آن رشــد نارضایتیهای عمومــی، بیکاری، آمارهــای تکاندهنده در حوزه آسیبهای اجتماعی از حاشیه نشــینی گرفته تا معضلات کودکان کار، واقعیتهایی هستند که جمهور اداره کشــور باید بهخوبی ببینند و اجازه ندهند با همافزایی این بحرانها (نظام) به سمت "تله" سقوط سرمایه اجتماعی برود».