۱۹آذر۱۴۰۰
درس و مشق آخوندهای حکومتی
علیرضا شجاعی عضو هیأت عملی دانشگاه تربیت مدرس روز ۱۷آذر۱۴۰۰ در گفتگو با تلویزیون شبکه ۴ رژیم گفت: دو ساعت یک اعتراض صنفی همان صنفی نمیماند بلافاصله میآیند توی آن و تبدیلش میکنند به یک اعتراض سیاسی شب که آنوقت اصلاً تبدیل میشه به یک پدیده براندازی.
روز ۱۶آذر هم دانشجویان بسیجی رو در روی رئیسی جلاد، بعد از هشدار به نظام نسبت به خشم مردم و اینکه «اگر برای رهایی از وضعیت بحرانزده کنونی، راهحلی عقلانی ارائه ندهید، از جانب مردم پاسخی دریافت خواهید کرد که شاید نه سریع و نه حتی فوری، اما حتماً انقلابی و قاطع است»، میپرسیدند پس حکومت مستضعفان چه شد؟
این سؤال بیپاسخی است که این روزها از جانب محافل مختلف رژیم که نسبت به حتمیت انقلاب به یکدیگر هشدار میدهند، شنیده میشود.
علی شکوری راد از باند مغلوب در تلویزیون رژیم شبکه مستند روز ۱۶آِذر۱۴۰۰گفت: «امام گفتند که در جمهوری اسلامی روحانیت بر سر کار نخواهد بود روحانیت میره به درس و مشق خودش مشغول میشه فقط نظارت میکند... الان رسیدیم به جایی که الآن در همه چیز دیگه روحانیت مسلط هست... شما این مغایرت را نمیتوانید انکار کنید حالا ممکن است بگویید که دلیل داره که این اتفاق افتاده یک عده بگویند به این دلایل این اتفاق افتاد خب اون دلایل را میگویند حالا ممکن است این دلایل برای عدهیی قانع کننده باشه یا نباشه»
البته این مهره باند مغلوب که فعلاً از بازی قدرت کنار زده شدهاند طبیعی است بهرغم اینکه میداند چیزی جز جنگ قدرت و غارت در این وسط وجود ندارد، بیش از این زبان نگشاید، اما کیست که نداند آخوندهایی که قرار بود بهگفته خمینی ملعون به حوزه و کلاس درس بروند، به این خاطر از خر حاکمیتی که سوار شدهاند، پایین نمیآیند که غارتگری اموال مردم به دهنشان مزه کرده است و حاضر نیستند از مرکب چپاول پایین بیایند تا پایینشان بکشند. این واقعیتی است که این روزها جا بهجا از زبان مهرههای حکومتی به ناگزیر و در وحشت از مردم و جوانانی که قصد پایین کشیدن آنها را دارند، بازگو میشود.
حسن لطفی نماینده مجلس رژیم روز ۱۶آذر۱۴۰۰ در مجلس ارتجاع به این واقعیت اینطور اعتراف کرد و گفت: «تورم افسارگسیخته و گرانیهای لحظهای، فاصله طبقاتی، حقوقهای نجومی، بروکراسی پیچیده اداری، عدم توزیع عادلانه ثروت در کشور، عدالت را خدشهدار کرده و مردم را به ستوه آورده است.
«امروز دولتی فربهتر از دولت شکل گرفته که به هیچ احد الناسی پاسخگو نیستند و مجلس نیز متأسفانه هیچ ابزار نظارتی برای آنها نداشته و ندارد. دانشگاه آزاد اسلامی، سازمان تأمین اجتماعی و شرکتهای تابعه، شهرداری کلانشهرها و شرکتهای تابعه، بانکهای خصوصی و دولتی و هلدینگ های تابعه و شرکتهای دولتی، بنیادها و شرکتهای تابعه که عمده اقتصاد کشور را در اختیار دارند، به هیچکس پاسخگو نبوده و نیستند... . سازمان تأمین اجتماعی، بانک رفاه کارگران و صندوقهای بازنشستگی و شرکتهای تابعه که حاصل دسترنج کارگران و بازنشستگان هستند، به نام کارگران و به کام مافیای موجود در آنها فعالیت میکنند و هیچکدام از کارگران و بازنشستگان عضو هیأت مدیره صندوق ها، بانکها و شرکتهای تابعه آنها نیستند».
به راستی اینهایی که این همه قدرت دارند که هر چه میخواهند میکنند ولی به هیچ احد الناسی هم پاسخگو نیستند، کیستند؟ آیا کسی و نهادی میتواند در چرخه حاکمیت آخوندی نباشد و اینچنین وحشیانه غارت کند و به هیچ کجا هم پاسخگو نباشد؟
یک قلم سایت حکومتی «پایگاه حکومتی داده باز ایران» در رابطه با نهاد نمایندگی خامنهای در دانشگاهها، که وظیفهاش سانسور و سرکوب در دانشگاهها است، نوشت: «تحقیقات پایگاه دادههای باز ایران نشان میدهد که مجلس ایران در بودجه سال۱۴۰۰ به «نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها دو برابر بیشتر از رقمی که دولت در لایحه بودجه خود درخواست کرده بود، پول اختصاص داده است. سهم نهاد نمایندگی و زیرمجموعههایش در لایحه دولت حدود ۲۱۱میلیارد تومان پیشبینی شده بود اما این رقم در پی عبور از کمیسیونهای مجلس در قانون بودجه ۱۴۰۰ به بیش از ۴۱۳میلیارد تومان رسیده است. به این ترتیب بودجه نهاد یاد شده در فاصله دولت تا مجلس تقریباً دو برابر شده و ۵۰میلیارد تومان هم از محل یارانهها به آن اختصاص داده شده است».
یک نهاد دیگر وابسته به بیت خامنهای ستاد نمایشهای جمعه است. که بهخاطر کرونا ۲سال است تعطیل شده؛ اما بودجهاش از ۲۲میلیارد تومان در سال۹۸ به ۳۵.۵میلیارد تومان در سال۱۴۰۰ افزایشیافته. یعنی هم پول نرفتن به نمایش جمعه را میگیرند و هم بیشتر میگیرند!
آری، این واقعیت حاکمیتی است که خمینی ملعون آن را حکومت مستضعفان نامید ولی همه چیز را به کام آخوندهای غارتگر ریخت.
همان مستضعفانی که پس از ۴۰سال از حاکمیت نظام ولایت فقیه، امروز در کف خیابانها علیه نظام غارت و چپاول برخاستهاند و میروند تا نحوست و رجس دودمان آخوندها را برای همیشه از دامان پاک ایرانزمین بزدایند. همان واقعیتی که این روزها از هر جای حاکمیت هشدارهایش همراه با سوز و گدازهای ناشی از وحشت سرنگونی به گوش میرسد.