۱۹آذر۱۴۰۰
اعتراض دانشجویان بسیجی به رئسی جلاد در دانشگاه
سران سه قوه رژیم به این گمان واهی که میتوانند صدای اعتراض بسیجیها و خودیهای نظام را ساکت کنند به دانشگاه رفتند.
اما برعکس انتظارشان نتیجه معکوس گرفتند و مورد اعتراض تعدادی از عناصر خودی دستچین شده قرار گرفتند، و در یکی از این جلسات بهاصطلاح دانشجویی رئیسی با تندترین بیان و کنایههای نیشدار سیاسی توسط سخنرانان جلسه شلاقکش و سکه یک پول شد.
امری که بیانگر وضعیت درهم ریخته رژیم، بالاگرفتن تضادهای درونی و همچنین ریزش نیروهای آن است.
خبرگزاری ایرنا وابسته به دولت رئیسی نسبت به وضعیت پیش آمده برای سران قوای رژیم بهویژه آخوند رئیسی جلاد آه و فغان سرداد و نوشت: «دانشجویی دولت را به سادهانگاری متهم کرد و رسانهزدهاش خواند؛ گفتند که انتظار کار جهادی دارند نه سخنرانی جهادی، تندتر هم شدند و انواع اتهام و تخریب سیاسی را در قالب نقد در حضور رئیسجمهوری مطرح کردند» (ایرنا ۱۷آذر ۱۴۰۰).
رسانههای دیگری از باند خامنهای نیز نسبت به صحبت نمایندگان انجمن اسلامی دانشجویان (تشکل بسیجی دانشجویی وابسته به حاکمیت) واکنش نشان دادند، و مانند خبرگزاری دولت آنرا تخریبی و روخوانی مطالب و ادعاهای گروه مخالف نامیدند.
اما آنچه که در حضور رئیسی اتفاق افتاد این بود که دبیر یک تشکل بسیجی دانشجویی خطاب به آخوند جلاد، ریاستجمهوری او را «حاصل غیر رقابتیترین انتخابات طول تاریخ رژیم» دانست و گفت: «ما اکنون با شما نه بهعنوان رئیسجمهوری برآمده از آرای مردم و در بستر انتخاباتی آزاد، بلکه بهعنوان نمایندهٔ حاکمیت سخن میگوییم...
اگر برای رهایی از وضعیت بحرانزدةکنونی، راهحلی عقلانی، مبتنی بر تجربه و کارآمد ارائه ندهید، از جانب مردم پاسخی دریافت خواهید کرد که شاید نه سریع و نه حتی فوری باشد اما حتماً انقلابی و قاطع است» (سایت انصاف نیوز۱۶ آذر ۱۴۰۰).
سایر دانشجویان وابسته به دستهجات بسیجی در دانشگاهها، هر یک به نوبه خود از خجالت آخوند جلاد رئیسی، آخوند جلاد اژهای، پاسدار چماقدار محمد باقر قالیباف و آخوند محمد جعفر منتظری درآمدند.
به راستی با توجه به جو شدید امنیتی در دانشگاهها و دست چین شدن نفرات برای شرکت در جلسات سه رأس جلاد در رأس نظام، چرا این دانشجویان نظام، دولت آخوند رئیسی را اینچنین به باد حمله گرفتند؟
جواب روشن است، سخنان آنها بیانگر شدت تضاد درونی حاکمیت و ریزش در بدنه آن است، و حرفهای آنها در حضور رئوس نظام خصوصاً آخوند رئیسی قطعاً به مذاق ولیفقیه نیر خوش نمیآید. چرا که او در جریان روی کارآوردن دولتی متشکل از پاسداران و عناصر وابسته به سایر نهادهای سرکوب نظامی و امنیتی، میخواست حاکمیت را یکدست کند و چون و چراها در درون آنرا جمعوجور کرده و سیاست انقباض بیشتر در رابطه با مردم را اعمال کند.
اما اکنون شرایط به گونهیی است که حتی نمیتواند عناصر دست چین شده برای شرکت در جلسات سران قوایش را هم مهار کند، و آنها حرفهایی میزنند که نباید بزنند، حرفهایی که تاکنون از مرز سرخهای نظام بوده و کسانی هم قبلاً بهخاطر بیان همین حرفها به زندان افتاده و محکوم شدهاند.
همچنین نحوه انعکاس سخنان دانشجویان و مواضع رسانههای حکومتی در مورد این گفتهها، بیانگر تضاد منافع در میان دستهجات حاکمیت، و شدت گرفتن تضادهای درونی است.
بیدلیل نیست بهرغم اینکه خبرگزاری ایرنا وابسته به دولت رئیسی نسبت به صحبتهای دانشجویان روی خوش نشان نداده و فغان برآورده است «چرا روز دانشجوی رئیسجمهوری وارونه روایت شد؟» (ایرنا ۱۷آذر۱۴۰۰)، اما روزنامه فرهیختگان رسانه دیگر وابسته به باند خامنهای به «فصل مشترک صحبتهای دانشجویان در جلسات ۱۶آذر» پرداخت و آنرا «مطالبه تغییر در ایدههای حکمرانی» دانست و نوشت: «محتوای تریبونهای دانشجویی برگزار شده در برابر مسئولان کشوری نشان میدهد مطالبات دانشجویان امسال بیش از هر زمان دیگری تخصصیتر و نزدیکتر به دغدغههای کنونی جامعه بوده است... همه نمایندگان تشکلها اتفاقنظر داشتند که نوع ترکیب تیم اقتصادی دولت نگرانکننده است. ». (فرهیختگان ۱۸آذر ۱۴۰۰). .
این شرایط کاملاً مغایر با خواست خامنهای در جریان انتخابات ریاستجمهوری و یک دست کردن مطلق قدرت و حکومت در «دولت جوان حزباللهی» است.
اما هنوز ۴ماه کامل از روی کارآمدن دولت رئیسی نگذشته است تضادهای درونی و حتی تضادهای دورن باندی با شدت و حدت بیشتر سرباز کرده است.
البته این تضادها بازتاب یک تضاد پایهیی دیگر است و آن تضاد مردم با حاکمیت است، تضادهایی که بیانگر شقه و شکاف بیشتر در درون نظام و ریزش در سر و بدنه آن است.
امری که روزنامه اعتماد نسبت به آن هشدار داد و نوشت: «چرا بسیاری از نیروهای انقلابی دیروز، امروز نظرات دیگری دارند و اکنون به صف معترضان و منتقدان حاکمان کنونی پیوستهاند و شلاق انتقاد و اعتراض آنان جدیتر بر پیکر حکومت وارد میشود... سخن این نفرات را بشنوید والاّ خدا کسانی را نصیب شما خواهد کرد که جز نابود کردن و تخریب (نظام) و شورش اجتماعی نمیاندیشند. خدا آن روز را نیاورد!» (اعتماد۱۳ آذر ۱۴۰۰).
اما واقعیت این است که وضعیت نظام به گونهیی لرزان و شکننده است که حتی نمیتواند صدای این معترضان حکومتی را نیز بشنود.
چرا که شنیدن و عمل کردن به این صداها بهمعنای جرواجر شدن حاکمیت آخوندی است. حاکمیتی که در فاز سرنگونی به دست مردم و مقاومت سازمانیافته آن قرار دارد.