۸آذر۱۴۰۰
تجمع بزرگ مردم اصفهان علیه سیاست چپاول آب
خامنهای در وحشت از قیامهای زنجیرهیی شهرها و استانها، دولت ابراهیم رئیسی را بهعنوان «دولت جوان حزباللهی» سر کار آورد که وظیفهاش نه سر و سامان دادن به اقتصاد درهمشکستهٔ و بند به موی آخوندی، بلکه حفظ جرثومهٔ نظام در مقابل براندازی و براندازان است.
با رویکارآمدن رئیسی، سپاه پاسداران که پیشتر مافیای درهمتنیدهٔ اقتصادی را در مالکیت داشت، اینک بر اهرمهای قدرت سیاسی نیز چنگ انداخته است.
اگر خامنهای میتوانست و میخواست برای معیشت مردم تدبیری بیندیشد، یک جلاد بدنام را بر سر کار نمیآورد؛ جلادی که تمام عمرش به صدور احکام وحشیانه و قرونوسطایی برای کشتن و دریدن و سلاخی کردن سپری شده است؛ و هر جا میرود خون ۳۰هزار زندانی سیاسی در قتلعام ۶۷ او را تعقیب میکند؛ جلادی که از بیم بازداشت شدن و مورد محاکمه قرار گرفتن از سوی دادگاههای بینالمللی، جربزهٔ مسافرت به آن سوی آبها را ندارد؛ جلادی که ۶کلاس بیشتر سواد کلاسیک ندارد و در بلغور کردن متونی که برایش مینویسند، دچار لکنت میشود و مخاطب بهخوبی میفهمد که او غرابتی با آنچه میخواند ندارد.
او آمده است تا نظام ولایت فقیه را از خطر سرنگونی نجات دهد ولی در یک رابطهٔ دیالکتیکی، حضور و عملکرد او از قضا قیامساز و فراهمکنندهٔ اعتراضات مهارناپذیر اجتماعی و شعلهور شدن زنجیرهوار شهرها و استانهای ایران است.
این تابلویی نیست که خامنهای به آن نیندیشیده باشد، گماشتن یک پاسدار تروریست تحت تعقیب بر سر وزارت کشور و سپردن ۱۲ وزارتخانهٔ دیگر به پاسداران و میلیتاریزه کردن استانداریها با انتخاب پاسداران دانهدرشت بهعنوان استاندار، مشخص میکند که او پیشاپیش میدانسته است که استانهای ایران سر به طغیان برمیدارند.
مصطفی درایتی، یکی از عناصر باند مغلوب وقتی مورد سؤال واقع میشود که آیا ممکن است در دولت رئیسی، قیامهای ۹۶و ۹۸ و اعتراضات سراسری مردم دوباره تکرار شود؟ پاسخ میدهد:
«به نظر من آنهایی که در دولت هستند تصورشان این است که آن حوادث تکرار میشود و گرنه این همه استاندار و فرماندار نظامی منصوب نمیکردند. بهنظر میرسد آنها بیشتر فکر میکنند که این اتفاقات رخ خواهد داد. به کار گرفتن چهرههای نظامی بهعنوان مقامات اجرایی در شهرها و استانهای مختلف احتمالاً بر اساس همین پیشبینی هست، چرا که آنها در این امور تخصص دارند» (همدلی ۷آذر ۱۴۰۰).
هم خامنهای و هم رئیسی میدانند که قیام سراسری در چشمانداز است و این دولت آخرین سنگر آنها برای مقابله با خطر سرنگونی است. از این رو بهدنبال راهحلهای موقتی و از نوع میدانی برای فرونشاندن نقاط بحران هستند. دلیل سفرهای متعدد استانی رئیسی نیز چیزی جز این نیست. او توان و ارادهٔ حل سونامی بحرانها را ندارد و فقط آنها را بهطور موقت از سر رد میکند. یکی از این ابر بحرانهای دامنگیر رژیم بحران بیآبی است که محمد وکیلی، یک نمایندهٔ سابق مجلس ارتجاع در مورد آن میگوید:
«یک روز در خوزستان هست یک روز در چهارمحال هست امروز در اصفهان هست فردا در یزد هست و به همین ترتیب به شکل زنجیروار این مشکل دارد خودش را تحمیل میکند بر کشور، من در این یادداشت ضمن نقد روشهای مرسوم در برخورد با موضوعات واقعی و البته راهبردی واینکه ما در ارتباط با این موضوعات مسألهیی و نقطهیی داریم عمل میکنیم سعی میکنیم بسیج کنیم امکانات کشور را یک روز فقط برای اینکه چند روزی بحران خوزستان را به تعویق بیاندازیم، فردا در اصفهان سر باز میکند! تلاش میکنیم که این را به تعویق بیاندازیم پس فردا در جای دیگر و یا آن را به جای دیگری منتقل کنیم! این روش از مدیریت با موضوع آب تقریباً سنت مرسوم نظام اجرایی کشور هست» (شبکهٔ خبر رژیم. ۶آذر ۱۴۰۰).
توجه کنید! میگوید ما «مسألهیی و نقطهیی» عمل میکنیم و بحران را چند روزی به تعویق میاندازیم فردا در جای دیگری سرباز میکند. این همان نقشی است که رئیسی در حال بازیکردن آن است. جابهجا کردن مهرههای شطرنج بحرانهای مختلف برای گریز از لحظهٔ مقدس کیش و مات رژیم؛ در حالی که میداند کیش و مات شدن در تقدیر است و از آن گریزی نیست.
بنابراین جامعهٔ ایران در شرایط حاضر، حالت یک کوه آتشفشانی در آستانهٔ فوران را دارد. پیشگدازهها و غرشهای گاهبهگاه آن خبر از فوران اصلی میدهند. زلزلهای که در اصفهان رخ داد، در یک استان متوقف نشد، لرزههای آن، گسلهای دیگری را نیز به حرکت در خواهد آورد. اکنون حکومت میداند که اگر یک گسل فعال شود، بهصورت زنجیرهیی دیگر گسلها را نیز فعال خواهد کرد. بههمین خاطر آخوند یوسف طباطبایینژاد، امام نمایش جمعهٔ اصفهان با وحشت و سراسیمگی میگوید: «عزیزان ما در جمعه قبل تجمع کردند و همه متوجه کمبود آب شدند، اما طبیعی است ادامه دادن کار برای منافقان و ضد انقلاب فرصت فراهم میکند و نباید ادامه پیدا میکرد»...
بهرغم این هشدارها و انذارهای هراسآلود، قیام سراسری بهدلیل خیزش زنجیرهوار شهرها و استانهای ایران در چشمانداز است. مقابلهٔ قهرآمیز با قیامآفرینان فقط باعث رادیکالیزهشدن، شتابیافتن و جلو افتادن آن میشود.