۸آبان۱۴۰۰
هشدار نسبت به وضعیت نظام
وضعیت نظام ولایت فقیه آنچنان بحرانی است که هر مسألهای در این نظام سریعاً تبدیل به مسأله سیاسی و مشخصاً امنیتی میشود. مسایلی که هر انسانی را بدون تردید به این فکر وامیدارد که این چه نظامی است که برخلاف دیگر کشورها امنیتش به یک مو یا یک سیلی ویا. . بند است. ولی واقعیت همین است.
داستان حجاب
«آزادی انتخاب پوشش» یکی از حقوق بدیهی و اولیه جوامع انسانی بهشمار میرود، اما ملایان و پاسداران هار ولایت نه تنها وقیحانه بر این نقض فاحش حقوق شهروندی اصرار دارند، بلکه آن را به «امنیت» نظام آخوندی گره زدهاند.
عبدالنبی نمازی عضو مجلس خبرگان ارتجاع رسماً در ۲۴خرداد سال۱۳۹۰ مشخصاً «بد حجاب» ها را «افرادی دارای غرض های سیاسی» دانست که «با حاکمیت مقابله میکنند». وی سپس علناً کسانی را که حاضر به پذیرش این اجبار حکومتی نیستند «مرتد» خواند! در ۱۱مهر ۱۳۹۹ نیز نمایندگان سیرک جمعهٔ خامنهای در شهرهای اصفهان و بجنورد خواستار «نا امن» کردن جامعه برای زنان ایرانی شدند!
چگونه حکومتی که ادعای قدرت منطقهیی و جهانی دارد؛ هست و نیست خودش را در بند تار مویی میداند؟
داستان یک «سیلی»!
سیلی که پاسدار زین العابدین خرم، گماشتهٔ تازهٔ آخوند جلاد ابراهیم رئیسی بهعنوان استاندار آذربایجان شرقی در نخستین روز آبان ماه ۱۴۰۰ خورد، طبعاً نباید به یک موضوع خاص و برجستهٔ سیاسی در یک کشور تبدیل شود و بازتابهای بزرگی پیدا کند؛ اما برخلاف انتظار، نه تنها چنین بازتابی داشته، بلکه چنان واکنش مردمی را در پی داشت که حتی مورد توجه رسانههای خارج کشوری هم قرار گرفت.
آن چه در این میان حائز اهمیت است، این پرسش است که چرا یک سیلی بر بناگوش یک مهرهٔ نسبتاً دون پایهٔ حکومتی، که قطعاً بسیاری اولین بار بوده که نام وی را میشنوند، چنین واکنشهایی را در پی دارد؟ آیا هرگز در مواردی که حتی بلندپایهترین مقامات دیگر کشورها با اتفاقی شبیه این مواجه میشوند، دیده شده که به چنین واکنشهایی منتهی شود؟! بهنحوی که مثلا در رسانههای حکومتی با عنوان «زلزله» و «بحران» از آن یاد شده و حتی از «پس لرزهها» ی این زلزله نیز ابراز نگرانی میکنند! (دنیای اقتصاد ۲آبان ۱۴۰۰)
آیا تبدیل شدن یک «سیلی» مختصر به «لرزش» از شاخصههای یک حکومت «قدرتمند» است؟! تا جایی که نمایندهٔ شخص عمود خیمهٔ نظام در شورای عالی امنیت ملی ناچار از ورود به موضوع گشت؛ اما با بلاهت بینظیری جنبهٔ طنز قضیه را برجستهتر کرد و در پیامی که در ۲آبان ۱۴۰۰ منتشر کرد، این «موفقیت» را به پاسدار سیلی خوردهاش تبریک گفت!
تهدید امنیت با یک «هک» ؟!
هنوز نگرانیهای نظام آخوندی از هک دوربینهای کنترلی زندان اوین پایان نیافته بود که این بار سامانه هوشمند توزیع بنزین در ایران هک شد. باز در مقایسه با کشورهای امروزی جهان، موارد بسیاری در کشورهای مختلف از این دست بهوجود آمده که حتی عواقب اقتصادی بهمراتب بزرگتری هم داشته است؛ اما در ایران این موضوع بلافاصله بار «امنیت» برای «ابر قدرت منطقه» پیدا کرده است!
آخوند احمد علمالهدی، نمایندهٔ علی خامنهای در مشهد، در سخنان ۷آبان خود در نمایش جمعهٔ این شهر، از شکلگیری یک قیام و شورش مردمی در پی این واقعه ابراز نگرانی کرد!
همهٔ ارکان نظام بسیج «امنیت»!
جانور گوشخوار ولایت، آخوند محسنی اژهای که اکنون طوق ریاست قوه قضاییه نظام ولایت را هم بر گردن دارد، در روز پنجشنبه ۶آبان ۱۴۰۰ در خوزستان باز زوزهٔ «امنیت» کشید! وی در سخنان خود نه تنها سپاه و نهادهای نظامی و انتظامی، نه تنها قضاییه آخوندی، نه تنها وزارت جنایت و آدمکشی موسوم به اطلاعات، بلکه حتی دستگاههای اقتصادی و فرهنگی کشور را هم موظف به تأمین امنیت نظام دانست!
اما چرا باید یک حکومت تا این پایه از «امنیت» خود نگران باشد؟!
علی خامنهای، عمود لرزان خیمهٔ ولایت که بارها فرضیهٔ هر گونه درگیری و جنگ از سوی کشورهای خارجی و شیاطین فرضی کوچک و بزرگ و متوسط را منتفی دانسته، از کدام «تهدید امنیتی» در هول و هراس است؟!
چرا از تار موی زنان ایرانی تا اپلیکیشنها و صفحات اجتماعی گرفته تا بنزین و آب و نان و برق، همه و همه بهسرعتی غیرقابل وصف تبدیل به عامل تهدید «امنیت» نظام میشوند؟!
پاسخ را باید در شرایط عینی و خشم و پتانسیل انفجاری جامعهیی یافت که چنان از این نظام سراپا فساد منزجر و متنفر است که هر حادثه و هر واقعهیی در هر زمینهای میتواند تبدیل به جرقهای در انبار باروت خشم مردم برای رویارویی با تمامیت ساختار فاسد و غارتگر آخوندی شود.