۲۰شهریور۱۴۰۰
بیمارستانها مملو از بیماران کرونایی
مداد یا خودکاری بردارید و از روز سهشنبه ۱۳اسفند ۱۳۹۸ خطی رسم کنید تا جمعه ۱۹ دیماه ۱۳۹۹، سپس این خط را ادامه دهید تا چهارشنبه ۲۰مرداد ۱۴۰۰؛ نقطهٔ پایانی این کرونولوژی نیز همین امروزی خواهد بود که به خواندن مشغولید!
نخستین نقطه روزی بود که خامنهای بیل به دست به تلویزیون شتافت و با جملهٔ تاریخی «کرونا مسأله مهمی نیست» و با فرمان «بزرگش نکنید» نهال نورس کرونا را در سراسر ایران بذرپاشی کرد!
نقطهٔ دوم هم روز صدور فرمان ضدبشری ممنوعیت ورود و استفاده از واکسنهای معتبر جهانی بود. البته خامنهای تنها حاکمی نبود که چنین نظرات به ظاهر ابلهانهای میداد؛ رئیسجمهور پیشین تانزانیا نیز معتقد بود که با تکیه بر «دعا و بخور» کرونا وارد کشورش نشده و نیازی به ماسک هم نیست، چه رسد به واکسن! اما تفاوت این بود که او صادقانه پای بلاهت خویش ایستاد و نتیجهاش مرگ معاون ریاستجمهوری و سپس مرگ مشکوک خودش بود؛ اما خامنهای اصلاً بهخاطر «بلاهت» چنان سخنان نگفته بود، بلکه از موضع شقاوت و کاملاً آگاهانه و برای غلبه بر جو اعتراضی و شورشی مردم ایران، دست به دامن کشتار مردم با کرونا شد. در عینحال، خیال اصحاب بیتالعنکبوت از تزریق واکسنهای معتبر و مؤثر هم راحت بود!
اما بنا بر حکم تاریخ، خامنهای تنها تا نقطهای میتوانست بر موضع خود مبنی بر ممنوعیت واکسن ایستادگی کند که منافع آن برای نظامش از مضراتش بیشتر باشد؛ به بیان دیگر، ممنوعیت واکسن تا نقطهای برای نظام سودآور بود که خودش تبدیل به عامل شورش و قیام مردمی نشود. به این ترتیب میرسیم به نقطهٔ سوم در این کرونولوژی که با اوج گرفتن و خطرناک شدن زمزمههای عصیان و خشم عمومی از رکوردهای جانگداز مرگ و میر کرونای ولایت، خامنهای باز عبا و عمامهاش را پیچید و به تلویزیون شتافت؛ اما این بار در اوجی تازه رکوردهای وقاحت پیشین خودش را هم شکست و در زاویهٔ ۱۸۰ درجهای با خامنهای ۱۳اسفند ۹۸، این بار با جملهٔ «کرونا مسأله اول و فوری کشور است» تو دهنی محکمی به آن خامنهای پیشین زد!
در بازهٔ زمانی میان این «چندپاره» خط، ویروس کرونا، به فراخور اقتضای طبیعت خودش، در گسترش ابتلا و کشتار مردم ایران رکوردهای دردناک به جا میگذاشت و پیکهای سیاه را پیدرپی رد میکرد؛ از آن سو نیز ویروس ولایت در همین بازه، به فراخور اقتضای طبیعتاش، در حال به ثبت دادن دروغهای وقیحانه و گاه احمقانه بود و رکوردهای جدید بلاهت و جنایت را در تاریخ ایران به جای گذاشت!
روحانی، شیخ بنفش ولایت هرازگاهی خبر از «عادی شدن اوضاع» میداد. نتیجه این «عادیسازی» باز شدن مراکز و ادارات دولتی بود که طبعاً چنین حجم انبوهی از ترددات شهری در وسایل نقلیه عمومی مانند مترو و... خود به گسترش بیشازپیش کرونا کمک میکرد. در کنار این اقدامات، سیاست برگزاری مجالس مذهبی یا کنکور در این دو سال و بازگشایی مراکز مذهبی، همگی باعث تولید پیکهای پیدرپی ابتلا و مرگ ایرانیان میشد. اما هر بار مقامات حکومتی با طلبکاری وقیحانه به خود مردم اعتراض میکردند که با «عدم رعایت پروتکل» و حضور در بازار خرید و مهمانی و کافهها باعث گسترش بیماری شدهاند. کما اینکه خامنهای هم شخصاً در این موضوع به همان شیخ بنفش اقتدا کرد و در سخنان ۲۰مرداد ۱۴۰۰ اینچنین مردم را مقصر اصلی جلوه داد که: «باید ۱۰۰درصد مردم رعایت بکنند. اگر چنانچه مردم به خودشون فشار بیاورند و اینها را رعایت کنند این بیماری فروکش خواهد کرد». گویا که همین مردم بودند که گفتند «بزرگش نکنید» و واکسن را ممنوع کردند! زهی وقاحت!
گلهٔ کفتارهای ولایی از هر دو باند نیز در این میانه گاهی از ترس مردم رو به سمت بیتالعنکبوت زوزه میکشیدند، گاهی در حمایت از ولی نعمت خود رو به سوی مردم ایران عربده سر میدادند!
پاسدار جنایتکار حسین سلامی که خود و سپاه پاسداران نظام را در سیرک مهوع رونمایی از بشقاب کرونا یاب در ۲۷فروردین ۱۳۹۹، مضحکهٔ جهان کرده بود، در بخشهای انتهایی این کرونولوژی ناگهان شنل سوپرمن ناجی را بر شانه انداخته و فرمان واکسیناسیون ۲۴ ساعته میدهد.
مشکل اینجاست که واکسیناسیون روزانه، نیاز به «واکسن» دارد؛ واکسیناسیون ۲۴ ساعته هم بیشتر! اما صدای بدنهٔ خود نظام هم خط در میان درآمده و گاهی کار به هشدار و نامه مستقیم به خامنهای میرسد! آن هم توسط وزیر بهداشتی که تعاریف مهوعاش از عمود خیمهٔ ولایت دربارهٔ استراتژی کرونایی وی از یاد رفتنی نیست!
زالی، رئیس ستاد کرونای تهران در ۲۰مرداد ۱۴۰۰ با اعلام پایان ذخیرهٔ واکسن در ایران، آژیر خطر کشید؛ این در حالی بود که به گفتهٔ مهرداد جمال ارونقی، معاون فنی گمرک در ماه مرداد به اندازهٔ کل شش ماه گذشته واکسن وارد ایران شده است! (خبرگزاری حکومتی فارس ۲۹مرداد)
اکنون کمتر از سه هفته پس از این تاریخ، در رسانههای حکومتی پمپاژ میشود که «نگرانی از کمبود واکسن نداریم» و حتی وزیر بهداشت کابینهٔ رئیسی جلاد اعلام میکند که ۲۱میلیون واکسن ذخیره داشته و تا پایان شهریور هم ۵۰میلیون واکسن دیگر وارد میشود! این در حالی است که علیرضا رئیسی، سخنگوی ستاد موسوم به مقابله با کرونا در ۲۴مرداد وعدهٔ واردات ۳۰میلیون واکسن تا پایان شهریور داده بود!
شاید بهترین توصیف این وضعیت را در یک تیتر از رسانههای نظام باید یافت؛ «واکسن نداریم مگر اینکه خلافش ثابت شود!» (اقتصاد ۲۴روز ۱۰شهریور)
پایان دروغدرمانی و وعدهدرمانی در این حکومت معادل پایان خود حکومت است. اما آن روز تازه آغاز کار محاکمهٔ سران این نظام است. همان وعدهیی که اکنون نه از زبان مردم و مقاومت ایران، بلکه در رسانههای حکومتی هم راه خود را باز کرده است: «افکار عمومی بر این خواسته پای میفشارند که مسئولان عامل این فاجعه انسانی باید به اتهام ارتکاب جرم در قتل غیرعمد هزاران انسان بیگناه در دادگاه عمومی محاکمه شوند». (جهان صنعت ۱۷شهریور)