۴مرداد۱۴۰۰
اعتراض مردم خوزستان به بیآبی
در ناصیهٔ تحریم سراسری انتخابات قلابی روزهای داغ تیرماه و شبهای آتشین قیام قابل پیشبینی بود. این تحریم، آمادگی مردم ایران را برای نفی استبداد دینی بارز ساخت. زمانی دراز نپایید که ناگهان قیام از خوزستان شعله کشید و ادامه یافت. این در حالی است که جلاد ۶۷ هنوز بر مسند ریاستجمهوری این حکومت تکیه نزده است.
اثبات شد که حاکمیت دارای هیچ پایگاه اجتماعی نیست. فقط با قطع اینترنت، دستگیری، سرکوب و اعدام خود را بر سر پا نگهداشته است. فراتر از آن ثابت شد که سرکوب نیز کارآیی ندارد و قادر نیست قیام را عقب بنشاند، مانند افشاندن بنزین بر آتش گر گرفته است.
ریزهخواران قدرت و قلم بهمزدان آن مدام از برقراری «آرامش»! و کنترل اعتراضات میگویند و مینویسند و در این باره اصرار دارند از فعلهای ماضی استفاده کنند. این یک پروپاگاندای هدایتشده برای مقابله با گسترش قیام است. قیام تازه دارد خود را بازمییابد و از یک استان به استان دیگر سفر میکند. قطع اینترنت و اعزام نیروهای سرکوبگر به مناطق مختلف و به پرواز درآوردن هلیکوپتر و دادن آمادهباش به نیروهای روحیهباختهٔ حاکمیت از علامتهای نمایان استمرار و تعمیق قیام است.
تبلیغات حکومتی که پیشتر از این قیام ناشی از «احساساتی شدن»! چند جوان بیتجربه و تأثیرپذیر از فضای مجازی و القائات «معاندان نظام»! میدانست، اینک ناگزیر است بنویسد اعتراضها وارد «فاز آشوب»! شده است.
«در روزهای ابتدایی این معضل با خویشتنداری نیروی انتظامی و معترضان، روند اعتراضات بهصورت آرام جریان داشت اما با گذشت چند روز از آغاز اعتراضات بهحق مردم و بهدنبال آن با رهاسازی آب سد کرخه... اعتراضها ناگهان وارد فاز آشوب شد و صحنههایی عجیب و تکاندهنده از حضور افراد مسلح و شلیک به نیروهای انتظامی و شهروندان رقم خورد» (وطن امروز. ۳مرداد ۱۴۰۰).
در سالروز عملیات فروغ جاویدان، مرثیهسرایان «مرصاد»! باز مجبورند به نقش مجاهدین در رادیکال کردن قیام اعتراف کنند.
«گفتنی است (سازمان مجاهدین) نشست اخیر خود را «گردهمایی خوزستان بهپا خاسته» نامگذاری کرد» (همان منبع).
توفان خبررسانی مردمی و ارسال پیاپی فیلمها و عکسهای تهیه شده از قیام و پخش آنها از رسانههای مقاومت عامل مؤثر دیگری در استمرار قیام است. قیام خوزستان شریانهای ارتباطی و رسانههای نظام ولایت فقیه را از کار انداخت، بیفایده کرد و گیج و مبهوت در پشت سر خود بهجا گذاشت.
«خلأ مدیریتی در فضای مجازی که به نوعی رها بودن آن را به اذهان متبادر میسازد، نشان میدهد در مواردی مشابه اعتراضات خوزستان میتواند به بستری علیه امنیت ملی تبدیل شود. اعتراضات خوزستان بار دیگر ضرورت آسیبشناسی سیاستهای رسانهیی کشور را نمایان کرد» (اعتماد. ۳مرداد۱۴۰۰).
ولی آیا فیلترینگ و بستن اینترنت میتواند مانع از سرایت قیام به دیگر نقاط ایران شود؟
پاسخ با قاطعیت منفی است. این قیام با اینترنت بهوجود نیامده که با بستن آن از بین برود. این قیام در «زیر پوست شهرها، درون روستاها، در بطن جامعه» خانه کرده است. از قلب و ضمیر هر ایرانی معترض به وضع موجود میجوشد.
«از سال۹۶ تاکنون به جز صدها مشکل ریز و درشت ما شاهد ۳ بحران بزرگ و ناآرامی اجتماعی بودهایم. این ناآرامیها نه کوچک بودهاند، نه بسان حادثهیی اتفاق افتاده و رفع شدهاند و نه میتوان همه ابعاد آنها را به بیگانگان نسبت داد و خیال خود را راحت کرد. لذا کاملاً مشخص است که زیرپوست شهرها، درون روستاها، در بطن جامعه، در عمق مشکلات عظیم و انبوه و پیچیده مردم خبرهاست» (همان منبع).
آری، «خبرهاست» و خبرهای دیگری در راهند. قیام سر بازایستادن ندارد و هر شهر و استانی را که میبند، قیام و خیزش سر از جای دیگر در میآورد.
دیکتاتوری سفاک آخوندی رفتنیست و باید برود.