۵خرداد۱۴۰۰
سیل سنگینی میآید ...
در مورد شرایط انفجاری جامعه ایران کارشناسان تعبیرهای مختلفی از قبیل بشکه آماده انفجار، آتشفشان آماده فوران، وضعیتی که نه از تاک ماند و نه از تاک نشان و... را بکار میبرند.
اما جدیدترین تعبیر را احمدینژاد رئیسجمهور سابق رژیم در مورد وضعیت انفجاری جامعه بکار برد و گفت: «سیلی بزرگ در راه است که مثل ۲۲بهمن همه ما را خواهد برد».
این ابراز نگرانی ربط مستقیم با اوجگیری بحران تحریم نمایش انتخابات توسط مردم، و وحشت از زیر سؤال رفتن مشروعیت نظام حتی توسط خودیهای رژیم دارد.
آخوند شیاد حسن روحانی تلاش کرد تحریم سراسری را در پوش کرونا لاپوشانی کند و گفت: «خدای ناکرده در هفتههای اولیه خرداد مراعات نشود خوب معنیاش این است که ما نمیتوانیم یک انتخابات مطلوب و انتخاباتی که باشکوه باشد داشته باشیم» (تلویزیون شبکه خبر ۱خرداد۱۴۰۰).
در مورد این حرف آخوند روحانی مجری تلویزیون افق گفت: «لابد قصد دارد به جامعه یک پیشآگاهی بدهد برای اینکه اگر این اتفاق افتاد شوکی که به فضای سیاسی اجتماعی کشور وارد میشود شوکی که ملایمترباشد» (تلویزیون افق ۳۰اردیبهشت۱۴۰۰).
نگرانی از تحریم سراسری منحصر به کسانی مانند خامنهای و روحانی نیست، بلکه اغلب کارشناسان و رسانههای حکومتی هم نگران چنین وضعیتی هستند.
چرا که آنها بهطور مستمر و روزمره جو انفجاری جامعه، و عدم تمایل قاطع مردم در مشارکت با خیمهشببازی انتخاباتی را رصد میکنند.
روزنامه حکومتی مستقل ۳خرداد۱۴۰۰ بهناگزیر به آتش زیر پوست جامعه و خودکامگی حاکمیت و اینکه جامعه دیگر تحمل آن را ندارد اعتراف میکند: «هر وقت دولت بنا بههر دلیلی ناکارآمد و بهزعم جامعه بیدادگر میشد، شورش بهراه میافتاد اعم از اینکه موفق باشد یا نباشد... ... . حکومت و جامعه هر کدام سر بر گریبان خودش، یکی هر چه بیشتر بر خودکامگیاش میافزاید و دیگری هر چه بیشتر پوزیشن آتش زیر خاکستر را به خود گرفته است. در نگاه افکار عمومی، کسی پاک و مردمی است که با دولت فاصله و زاویه داشته باشد. مشکل از همان حکومتناپذیریِ جامعه است».
ملاحظه میشود که صریحتر از این نمیشد یک رسانه حکومتی که تمام هم وغم آن و نویسنده مقالهاش حفظ نظام است، به شرایط عینی و آتش زیر خاکستر قیام و تحریم انتخابات توسط مردم اذعان کند.
روزنامه حکومتی ابتکار نیز رژیم آخوندی را تشبیه به «کشتی در گل نشسته» کرده که «کسی را توان نجات این کشتی بهگلنشسته نخواهد بود» (ابتکار ۳خرداد۱۴۰۰).
روزنامه آرمان هم نگران رسانههای معاند است که با برگزاری نشستها و میزگردهایی در هفتههای اخیر مردم را دعوت به تحریم انتخابات میکنند.
مقالهنویس این روزنامه وابسته به باند روحانی روی یک نکته بسیار مهم دیگری انگشت گذاشته و اینکه فعالیتهای رسانههای وابسته به جریان معاند (بخوانید برانداز و سرنگونیطلب) تاثیر بسیار زیادی در هدایت افکار عمومی داشته و دارند و فعالیتهای کنونیشان نیز در جهت تحریم انتخابات تاثیر زیادی روی مردم داشته است.
از نظر مقالهنویس آرمان یکی از نمونههای فعالیت تاثیرگذار «رسانههای معاند» این بوده که اصلاحطلبان قلابی را نزد افکار عمومی بیآبرو کرده و این باور را در میان مردم جا انداختهاند که «اصلاحات در درون نظام جمهوری اسلامی قابلیت اجرایی ندارد و در درون این ساختار دیگر نمیتوان اصلاحات انجام داد و یکی هم اینکه رأی مردم چندان تاثیری در زندگی آنها ندارد. رسانههای معاند با ظرافت خاصی کار میکنند تا بتوانند روحیه یاس و بیهودهانگاری شرکت در انتخابات را در کشور گسترش دهند. چرا رسانههای معاند در سالهای گذشته علیه جریان اصلاحطلبی و اعتدال موضع گرفتهاند».
واقعیت این است نگرانیهایی که این روزها توسط سردمداران، مهرها و رسانههای هر دو باند رژیم نسبت شرایط انفجاری جامعه و عدم تمایل مردم برای شرکت در انتخابات ابراز میشود، بهنوعی اذعان به نامشروع بودن نظام و انتخابات قلابی از نظر مردم است، و این امر آنچنان بدیهی است که از دید خودیها وابسته به رژیم نیز قابل کتمان نیست.
در این رابطه فائزه هاشمی گفت: «بهنظر من نظام مشروعیتش زیر سؤال میرود چون کسانی که نمیآیند رأی بدهند یک اعتراضی دارند و با رأی ندادن میخواهند یک چیزی را بیان کنند».
احمدینژاد رئیسجمهور ۸ساله خامنهای هشدار داد: «به شما هشدار میدهم سیل دارد میآید، سیل سنگینی میآید شماها را میبرد. من مثل آن بچه چوپانی که بالای تپه ایستاده میبیند که سیل دارد میآید به شما خبر میدهد. یک دفعه یک ۲۲بهمن دیگری شکل میگیرد از آن وری شکل میگیرد» (سایت موسوم به دولت بهار ۳۰اردیبهشت۱۴۰۰).
منظور از سیل سنگین، شرارههای فروزانی است که از دانشگاه، کارخانه، کوچه، خیابان، مدارس و هرکوی برزن در ایران اشغال شده شعله میکشد، و با خیز سرنگونی جلاد و پاسدار را درخود میسوزاند.
هراس از سیل بنیانکن خشم مردم مبتنی بر این واقعیت است که شرایط عینی و ذهنی برای انقلاب و خیزش مردم کاملاً آماده است.
شرایطی که زیرساخت آن ستم و غارت ۴۲ساله حاکمیت بر مردم است، و این روزها هم میبینیم که روزی نیست که اقشار مختلف مردم نسبت به این ستم و چپاول اعتراض نکنند.
اقشاری که ستم و چپاول حتی نان خالی از سفرههای آنان را نیز ربوده و در شرایطی هستند که تنها برای زنده ماندن تلاش میکنند.
مردمی که فقر تحمیلی رژیم بر آنان چون خنجر زهرآگینی بر پیکرشان نشسته، و شادی را از خانههای آنها بیرون کرده و به جای آن غم و اندوه نداری و هزاران مصیبت دیگر را نشانده است. کاری که هیچ دشمن دیگری نمیتوانست و نمیتواند بر سر مردم ایران بیاورد.
وقتی مردم با چنین دشمن غدار و چپاولگری مواجه هستند، راهی جز قیام و خیزش برای آنها باقی نمیماند.
به عبارت دیگر حاصل این وضعیت، خشم و خروش کنونی است که این روزها در اعتراضات مردم و جوانان شورشی و شعار رأی من سرنگونی است و نه جلاد و نه شیاد خود را نشان میدهد.
توسط جوانان و کانونهایشورشی در هرکوی و برزن زینتبخش در دیوار شهرهای کشور است.