۱۴اردیبهشت۱۴۰۰
رای من سرنگونی
یکی از دغدغههای اصلی خامنهای و سایر سردمداران رژیم تنور سرد نمایش
انتخابات است.
این نمایش آنقدر مورد نفرت و خشم مردم است که حتی مزدوران و خودیهای نظام هم حال شرکت در این نمایش را ندارند.
موج ریزش و بیانگیزگی خودیها و نفرت سراسری مردم از انتخابات خامنهای را
دچار بحران و مخمصه جدیدی کرده است، و سردمداران نظام هم با شیوه گفتاردرمانی در
تلاش هستند تا خودیهای ۴درصدی را پای صندوقهای
رأی بیاورند.
در همین رابطه صادق خرازی سفیر اسبق رژیم در فرانسه و از حامیان دولت روحانی
گفت: «من فکر میکنم که سازوکار انتخاباتیمان را تغییر جدی و ماهوی
بدهیم. بیانگیزگی بیداد میکند در همین انتخابات ریاستجمهوری نیروهایی بودند که
رفتند توی خانه نشستند» (تلویزیون شبکه دو ۹ اردیبهشت ۱۴۰۰).
خامنهای این رویگردانی را مصیبت خواند آنجا که گفت: «از من گلهمند میشوند
که چرا شما مدام گفتید بیایید در انتخابات شرکت کنید. آقاجان! توجّه داشته باشید
که مصیبت، آنروزی است که مردم پشت کنند به صندوق رأی؛ این مصیبت است؛ و دشمن این
را میخواهد. الآن شماها باید زودتر از من بشنوید، بنده هم شنفتهام صداهایی
را که بلند میشود» (روزنامه همدلی ۴ اسفند ۹۹ بهنقل از سایت خامنهای).
ترس واقعی خامنهای از خشم مردم و از روزی است که همین مردمی که به خیمهشببازی
انتخابات نه میگویند، قیام کنند و بساط ولایت سفیانی او را برهم بریزند.
پزشکیان از کاندیداهای ریاستجمهوری ضمن اعتراف به بیزاری مردم از تبعیض و بیعدالتی
و پیشبینی تحریم سراسری انتخابات گفت: «تلاش میکنیم مشارکت و حضور مردم را در
انتخابات افزایش بدهیم و شور و شوق انتخاباتی در کشور بیشتر بشود و این نارضایتی
که در درون انسانها و در جامعه شکل گرفته و بیزار از تبعیض و بیعدالتیاند،
بتوانیم با کمک خود این عزیزان و مردم و نخبگان کشور از بین ببریم» (تلویزیون شبکه
خبر۷ اردیبهشت ۱۴۰۰).
احمدینژاد رئیسجمهور سابق نیز ضمن اعتراف به نفرت و خشم مردم، به غارت
اموال مردم توسط ایادی حکومتی و فرار آنها به خارج از ترس قیام اعتراف کرد و گفت:
«حالا من در آینده خواهم گفت بعضی از اینها پولها را بردهاند و جزیره خریدهاند
که یک موقعی اگر خشم ملت بالا آمد فرار کنند» (سایت موسوم به دولت بهار ۵ اردیبهشت ۱۴۰۰).
این اقرار کسی است که طی ۴۲سال گذشته
از خودیهای نظام بوده، و اکنون نیز عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است و از «چم وخم»
دزدی ایادی رژیم با خبر است.
روشن است که شرایط عینی قیام و وضعیت انفجاری جامعه است که باعث بروز نا
امیدیهای گسترده در درون رژیم و بین بالاییهای نظام شده و زبان خودیها را
به اعتراف به این واقعیت که مردم از نظام و نمایش انتخاباتش رویگردان و متنفرند،
باز کرده است، آنچنانکه صادق خرازی در ادامه صحبتش در تلویزیون شبکه ۲ گفت: «نتیجهاش این است که مردم حالت بریدگی پیدا کنند» (همان
منبع).
در همین رابطه یکی از عناصر باند مغلوب در مصاحبه با روزنامه حکومتی شرق گفت:
«من میزان مشارکت را خوب نمیبینم؛ بهدلیل اینکه اولین انتخاباتی است در ۴۲سال اخیر که ارتباط تنگاتنگی با معیشت مردم دارد، من تأثیر معیشت
را بر انتخابات بسیار بالا و تعیینکننده میدانم و انتخابات فرارو را کمرمق میبینم»
(شرق ۱۳اردیبهشت ۱۴۰۰).
اذعان به شکاف بین مردم و حاکمیت و کم رمقی انتخابات تقلبی که این دو مهره
حکومتی به آن اشاره دارند، برمبنای خشم و خروشی است که در میان تودههای مردم و
اعماق جامعه وجود دارد. نفرتی که بهطور روزمره شاهد گوشههایی از آن در اعتراضات
اقشار مختلف مردم در سراسر کشور هستیم، اقشار بهجان آمدهای که یکپارچه شعارشان
این است که از «بس دروغ شنیدیم ما دیگه رأی نمیدیم».
نه بزرگی که که روزنامه جوان وابسته به سپاه را نگران «دوقطبیهای رأی دادن
یا رأی ندادن» کرده است. دوقطبی که حاصل آن «مشارکت اندک در انتخابات» است و در
نتیجه «اردوگاه دشمن را برای تشدید فشارها و توهّم نتیجه بخش کردن تهدیدات آنها
امیدوار میکند» (جوان ۱۳اردیبهشت ۱۴۰۰).
روشن است که اردوگاه دشمن مورد اشاره، مردم، جوانان و کانونهایشورشی و
مقاومت سازمانیافته مردم ایران هستند.
اردوگاهی که طی ۴۲سال گذشته در مقابل رژیم سفاک ولایت فقیه صف بسته، و از مطالبات اصلی مردم یعنی سرنگونی آن و برقراری آزادی و دموکراسی در ایران کوتاه نیامده و از این پس نیز تا سرنگون کردن آن کوتاه نخواهد آمد.