۷آذر۹۹
خط فقر ده میلیون تومان شد
در آخرین سال دولت آخوند روحانی وضعیت معیشتی میلیون ها تن مردم ایران به چنان درجه ای از وخامت رسیده است که دیگر حتی واژه ها و جملات تاثر برانگیز و دلخراش نیز گویای همه ابعاد این فاجعه بی سابقه در تاریخ معاصر ایران نیست. بسیاری از محققان در این باره موارد قحطی در سال های جنگ جهانی اول و دوم را برای مقایسه و سنجش میزان خرابی این شرایط مطرح می کنند.
هنگامی که اعداد و ارقام کسانی که در بطن این فاجعه قرار گرفته اند سر به
میلیونها تن می زند، به زبان امروز کرونایی گویی با یک اپیدمی همگانی مواجه هستیم.
خط فقر ده میلیون تومانی در تهران
شاید ده سال پیش بود که برآورد می شد خط فقر در ایران به یک و نیم میلیون
تومان رسیده است. شش سال پیش این عدد به دو و نیم میلیون تومان رسید. دوسال پیش
این خط جلوتر آمد و به ۵ میلیون تومان کشیده
شد. پس از آن بود که با جهش در پیشروی خط فقر مواجه شدیم و اعداد شش و هفت و هشت
میلیون تومان محاسبه پذیرتر گردید و اکنون گفته می شود خط فقر در تهران به ده
میلیون تومان رسیده است به خصوص اگر یک خانواده کم درآمد اجاره نشین نیز باشد.
خط فقر به دهک هفتم رسید!
سالها پیش با شاخص زندگی افراد مستقر در دهک سوم جامعه، خط فقر تعیین می
گردید، اما حالا طبقه متوسط هم وارد محدوده این خط نکبت بار شده است. زهرا کریمی
استاد دانشگاه می گوید: «طی سه سال اخیر شاهد افزایش تصاعدی هزینههای زندگی در
ایران هستیم که خط فقر را به میانه دهک هفتم رسانده است. تقریبا شاهدیم طبقه متوسط
در حال نزدیک شدن به طبقه فرودست است. چون بسیاری از پژوهشها نشان داد که خط فقر
در تهران به ده میلیون تومان رسیده است» (تسنیم۵آذر۹۹)
در پاییز (آبان ماه) محمد مهدی مفتح سخنگوی کمیسیون برنامه و بودجه مجلس
ارتجاع اعلام کرد طبق طرح تصویب شده کمیسیون، ۶۰ میلیون نفر واجد شرایط دریافت یارانه برای خرید کالاهای اساسی
هستند. اذعان به این واقعیت به این معنی است که ۷۵ درصد جمعیت ساکن در ایران مستحق دریافت یارانه غذایی می باشند
ولی در عمل هیچ راهکاری برای برونرفت از این بحران معیشتی از سوی رژیم آخوندی
داده نمی شود، جز اینکه سه دهک برخوردار جامعه از گرفتن این چنین یارانه هایی کنار
گذاشته شده اند.
غول تورم از چراغ آخوندی بیرون آمده است
در تابستان امسال غول تورم از چراغی که عمود خیمه نظام ولایت فقیه در دست
گرفته است بیرون آمد و با دم آدم خواره اش نفس کش می طلبید. اقتصاد تحت حاکمیت
رژیم آخوندی در سال ۱۳۹۷ بطور رسمی دارای تورم
۲۷ درصدی بود. سال بعد این عدد به ۳۸ درصد رسید و امسال در محدوده ۴۰ درصد نشسته است. به بیان دیگر تنها در ظرف سه سال شاهد تورم تجمعی
صددرصدی هستیم.
وحید شقاقیشهری اقتصاددان حکومتی در این باره می گوید: «نرخ مسکن از سال ۹۷ تاکنون در کل کشور چهار برابر شده است، قیمت خودرو هم چهار
برابر شده است و تقریبا اجاره بها نیز چهار برابر و اقلام مصرفی زندگی مردم نیز
افزایش معین داشته است. هزینه مسکن ۳۰ درصد
هزینه زندگی را در بر میگیرد بنابراین چهار برابر شدن آن از سال ۹۷ تاکنون فشار زیادی بر خانوارها وارد میکند و تامین نیازها و
مایحتاج ضروری زندگی را با مشکل مواجه میکند. قدرت خرید ایرانیها در سال ۹۸ کمتر از قدرت خرید ایرانیها در سال ۹۰ به قیمت ثابت شده است. ضریب جینی اکنون بیشتر از ۴۲ واحد شده و فاصله طبقاتی زیادتر شده است.» (فرارو ـ ۱۰تیر۹۹)
به گفته کارشناس اقتصادی حکومتی( حسین راغفر): «دولت متاسفانه
کاملاً در قبضه منافع رانت خواران و صاحبان ثروت و قدرت است و هیچ امیدی هم به
اصلاح بودجه در سال آینده نمیرود. تصورم این است که در واقع فقط به افزایش بدهیهای
دولت بعدی اضافه میشود، لذا نمیتوان انتظار خاصی از بودجه ۱۴۰۰ داشت و به اصلاحات جدی در بودجه دل بست.» (الف۱۰ آبان ۱۳۹۹)
۷۵ درصد جامعه
درگیر مشکلات اقتصادی اند
زمانی بود که فقر و فاقه طبقه کارگر و اقشار تهیدست نزدیک به این طبقه، شاخصی
از نابرابری، بی عدالتی و ستم نظام حاکم بر میهن در زنجیر ما بود. شاه و شیخ بی
اعتنا به اقشار فرودست جامعه، تنها در پی سوداهای متوهمانه خویش بودند. حالا اما
فقر و فلاکت، میلیونها تن از مردم متوسط الحال ایران را نیز به جرگه بی خانمان ها،
و محتاج به نان شب رسانده است. نگاهی به قیمت کالاها و اجناس ضروری برای ادامه
حیات، گویای این وضعیت اسفناک است. یک عضو جامعه کارگری می گوید: «جمعیت حدود ۵۰ میلیونی کارگری کشور در پی رشد تورم، گرانی کالا و خدمات و کاهش
قدرت خرید شرایط سختی را سپری می کنند و دولت توجهی به بهبود معیشت آنها ندارد.
گرانی اکنون در بازار بیداد می کند طوری که قیمت هر کیلو مرغ ۳۶ هزار و یک بطری شیر به ۱۲ هزار
تومان رسیده است. این افزایش قیمتها در همه کالا و خدمات به چشم می خورد. امسال
نرخ تورم ۵۰ درصدی را نیز در کشور
تجربه کردیم» (بازار ـ ۴آذر۹۹)
فاجعه آنجاست که کاهش مصرف مواد غذایی حتی شامل نان هم شده است. در گذشته
وقتی قیمت مواد غذایی افزایش پیدا میکرد، مصرف نان بالا میرفت و روشن بود که
اقشار محروم بهجای سایر اقلام بهنان پناه بردهاند.
اکنون بحث این نیست که این وضعیت وخیم در ایران زمین که طی سه سال اخیر دو
قیام بزرگ ر اپشت سرگذاشته دوام خواهد آِورد یا نه؟ بلکه بحث این است که زمان به
حرکت درآمدن ارتش گرسنگان کی خواهد بود؟ حرکتی که دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز
نخواهد داشت و همه نشانهها حاکی از این است که این حرکت تعیین کننده در راه است.