۱۵مهر۱۳۹۹
ساختمان سازی رژیم در سوریه
خمینی با ورودش به ایران در سال۱۳۵۷ جنگ و دشمنی با مردم ایران و با همسایگان و کشورهای منطقه را با خود به ارمغان آورد؛ و بهقول خودش «جنگ تا رفع فتنه در عالم» را آغاز کرد. تاکنون صدها هزار تن از جوانان این میهن قربانی جنگافروزی او و بازماندگانش گشته و به خاک و خون کشیده شدهاند.
بهعلاوه هزاران تن از اتباع جوان همسایگان ایران نیز در تنور جنگهای برپاشده از سوی گروههای نیابتی نظام ولایت فقیه، سوختهاند. عراق و لبنان و سوریه و یمن همچنان در آتش فتنهای که آخوندها بههمراه پاسدارانشان شعلهور کردهاند، میسوزند. امروز پس از همه این جنگافروزیهای بیحاصل که فقط سرمایهها و خون انسانها را به هدر داده، از گوشه و کنار رژیم آخوندی صدای کسانی به گوش میرسد که به ناگزیر از آنجا که بوی الرحمن نظام به مشامشان رسیده، گویا به سر عقل آمدهاند!
تاثیر منفی جنگهای نیابتی بر وضعیت اقتصادی مردم ایران
قاسم محبعلی، مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت امور خارجهی رژیم «از نوع سیاست
خارجی چهل ساله تهران با محوریت افزایش تنش با همسایگانش انتقاد کرده و گفت بهای سنگین
آن را مردم میدهند» (دیپلماسی ایرانی. ۳۱تیر۹۹).
وی در همین رابطه میگوید:
«در حال حاضر عملاً هزینه این نوع سیاست خارجی تهران با محوریت
افزایش تنش با همسایگان بر دوش مردم است. اگر شما به وضعیت بازار ارز، سکه، مسکن،
خودرو، اجارهبها و حتی کالاهای مصرفی در کشور نگاه کنید میبینید که بخشی از این
چالشها به واسطه نگاه بهشدت غلط ما در حوزه سیاست خارجی در منطقه و جهان بازمیگردد».
وی همچنین ضمن برشمردن آثار و عواقب زیانبار اقتصادی برای مردم ایران، به
سرکردگان رژیم آخوندی هشدار میدهد که هر لحظه در انتظار خشم اعتراضی مردم باشند:
«اکنون بهای سنگین این نوع سیاست و دیپلماسی چهل ساله اشتباه ما در
منطقه و جهان را مردم با تمام گوشت، پوست و وجود خود میدهند. از این رو با افزایش
مشکلات اقتصادی و معیشتی در داخل قطعاً پیگیری دیپلماسی غلط ما دیگر مانند گذشته
بدون خطر و ریسک نخواهد بود. چون هر لحظه امکان دارد با شکستهشدن آستانه تحمل
مردم در برابر مشکلات اقتصادی شاهد یک اعتراضات گسترده در داخل باشیم» (همان منبع).
مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت امور خارجهی رژیم، از جنگهای رژیم در یمن و سوریه
به تلخی یاد و از اینکه در کنار بشار اسد جنایتکار ایستادهاند اظهار ندامت میکند.
اگر چه موضوع این مقاله درباره آثار فاجعهبار این جنگها در حوزه اقتصادی است ولی
این اعترافات نیز قابل توجه است.
هزینهی پول ملت در سوریه
در ۳۱اردیبهشت ۹۹، حشتالله فلاحتپیشه، عضو پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس رژیم،
با گلایه از نوع مدیریت جنگها و دخالتهای رژیم آخوندی در منطقه به گوشهای از خرج
و مخارج این توسعهطلبیهای افسار گسیخته نیز اشاره کرد و گفت: «ما شاید ۲۰تا ۳۰میلیارد دلار به سوریه
پول دادیم و باید از سوریه پس بگیریم. پول این ملت آنجا هزینه شده است»! اما
بلافاصله باند بهرهبردار از غنائم و امکانات جنگطلبیهای رژیم، واکنش تندی نشان
داد و نماینده خامنهای در کیهان را جلو انداخت تا پاسخ دهد که:
«ما شاید ۲۰تا ۳۰میلیارد دلار به سوریه پول دادیم»! ادعای ایشان در حالی است که
آمریکا بهعنوان اصلیترین دشمن جمهوری اسلامی، مدعی است که ایران ۱۶میلیارد دلار در منطقه هزینه کرده است!. » (فارس۱خرداد۹۹).
جالب این است که باندهای داخل نظام به جای پاسخ به این سؤال از اینکه چرا
اموال مردم ایران را به باد میدهید، چرتکه در دست در حال ارزیابی اعداد میلیارد
دلاریی هستند که از داخل و خارج رژیم آخوندی فاش میشود بر سر کم و زیاد آن چانه
میزنند.
ایران در گرداب هزینههای جنگهای منطقهای
در کشاکش جنگهای منطقهای در عراق و سوریه که چند سال پیش شعلههایش تمام
منطقه را در بر گرفت و صدها هزار آواره و بیخانمان را راهی کشورهای دوردست کرد،
تحلیلگران را کنجکاو نمود که هزینه این جنگافروزیها را رژیم آخوندی چگونه میپردازد.
کارشناسان نظامی، از سال۱۳۹۰ تا مخارج رژیم فقط در
سوریه را ۱۳۹۳حدود ۱۵میلیارد دلار برآورد کردهاند
«بر اساس گزارش اشپیگل، ایران کمکهای نظامی و مالی گستردهیی به
متحدان خود در این دو کشور کرده است. بنا بهگفته مقامات رسمی ایران، تنها کمکهای
این کشور به سوریه از سال۲۰۱۱ تاکنون
حدود ۹میلیارد دلار بوده است. مخالفان اسد این کمکها
را حدود ۱۵میلیارد دلار برآورد
میکنند. بهگفته آنان کمکهای جنسی ایران، همچون نفت و مواد دارویی و غذایی و
غیره، را باید به ارقام رسمی افزود تا با رقم ۱۵میلیارد دلار رسید» (دویچه وله. ۳بهمن۱۳۹۳).
هزینه هزار میلیارد دلاری جنگ ۸ ساله
علی فدوی، جانشین فرمانده سپاه پاسداران، ششم مهرماه امسال در برنامه
تلویزیونی «قرن ۱۴» گفته بود بر اساس
گزارش رسمی سازمان برنامه و بودجه ایران که در پایان جنگ ایران و عراق تهیه شده،
ایران در این جنگ «۱۹.۶ میلیارد دلار» هزینه
کرده است. گفتنی است که رحیم صفوی، مشاور نظامی خامنهای در سال۱۳۹۶ گفته بود ایران در جنگ هشت ساله «حداکثر ۱۲درصد از درآمد ناخالص داخلی خود را برای جنگ هزینه کرد». این سهم
از درآمد ناخالص داخلی، به بیش از ۲۱میلیارد
دلار سالانه بالغ میشود و در کل سالهای جنگ به ۱۷۳میلیارد دلار میرسد که چندین برابر ادعای فدوی است.گرچه رژیم
آخوندی از جمله رفسنجانی بارها ادعا کرده است میزان خسارات جنگ با عراق بیش از ۱۰۰۰میلیارد دلار برآورد میشود! اما اگر محاسبات دبیرکل سازمان ملل
را هم که در سال۱۳۷۰ تهیه شد منظور کنیم
باز به رقم سنگین ۹۷میلیارد دلار میرسیم.
نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران
پس از انقلاب سال۱۳۵۷ مردم ایران همبستگی و
مودت خود را با خلقهای محروم و تحت ستم خصوصاً در کشورهای همسایه و منطقه خود و بهویژه
خلق قهرمان فلسطین اعلام کردند و به دور از هر گونه دخالت در امور سایر کشورها،
برای استقلال و تأمین آزادیهای مشروع همگانی، از همیاری و مساعدت دریغ نورزیدند
ولی خمینی و باند غاصب حق حاکمیت مردم، با سوءاستفاده از این گشاده رویی و فضای
همبستگی مردمی در ایران، شروع به صدور افکار ارتجاعی و تروریسم پشتپرده اسلام و و
یا حق مردم فلسطین و دیگر عوامفریبیها نمودند که البته پاسخ مناسبی نیز از سوی
مردم ایران و منطقه و حتی جهان دریافت کردند. این دخالت ها و گسترش تروریسم البته
هزینههای سنگین مادی و انسانی و معنوی برای مردم ایران داشت که محاسبه آن بهسادگی
امکانپذیر نیست.
مردم ایران از هر فرصتی برای اعتراض و مقابله با اهداف و اعمال رژیم آخوندی
استفاده کردهاند تا فریاد نارضایتی خود را به گوش رژیم برسانند؛ و با شعارهای
جالب و بهجا نظیر «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» مخالفت خود را با دجالگریهای
نظام ولایت فقیه ابراز نمودهاند. همچنین در اعتراضات و تظاهرات کارگران و سایر
زحمتکشان و معلمان و بازنشستگانی که از جور و ستم رژیم آخوندی به تنگ آمده بودند و
غم نان و گرسنگی خود و خانوادههایشان را در شعارهای خود ابراز میکنند: «کارگر
زندانی آزاد باید گردد»، «کارگر هفتتپه آزاد باید گردد».
«کشور ما دزدخونه است / توی جهان نمونه است»، «ما کارگران فولاد /
علیه ظلم و بیداد / میجنگیم، میجنگیم»، «ما کارگران آهنیم / ریشه ظلمو میکنیم»،
«نه تهدید نه زندان، دیگه فایده نداره» و «نصر من الله و فتح قریب، مرگ بر این
دولت مردمفریب»، «حسین حسین شعارشون / دزدیها افتخارشون»، «کلیدساز دروغگو /
کلید تدبیرت کو»، «کارگر میمیرد / ذلت نمیپذیرد»، «نه حاکم نه دولت / نیستن به
فکر ملت»
کشتی شکسته اقتصاد در عمق استراتژیک
نظام ولایت فقیه از روز اول خود با جنگ و خون ریزیهای بیمنطق در ایران و
منطقه، نه تنها هیچ دستاورد استراتژیک کسب نکرد بلکه حتی برای حفظ نفوذ کوتاه مدت
و کم دامنهاش نیز هزینههای سنگینی پرداخت که تا بهحال عدد و رقم واقعی آن
بدرستی مشخص نشده است و شاید با برکناری رژیم آخوندی از سرزمین شیر و خورشید بتوان
به اسناد و مدارک مربوطه دست یافت. توهم و خوش خیالیهای خامنهای از به کار بردن
واژههایی نظیر «عمق استراتژیک» فقط نادانی او را در پهنه معادلات نظامی- جغرافیای
سیاسی نشان نمیدهد بلکه مبین این واقعیت هم هست که ولیفقیه تبهکار همچون خمینی
تا آنجا بر ادعاهای پوشالی اصرار میورزد که پول نفت و گاز و منابع ملت ایران را
سهل و آسان در اختیار داشته باشد. دود این جنگافروزیهای به بنبست رسیده که هزینههای
بسیار سنگینی دارد، به چشم مردم رفته و میرود. میلیونها تن از مردم ایران به خاک
سیاه نشستهاند. مردمی که برای داشتن یک سرپناه به گورهای خالی پناه میبرند؛ و
کودکان کار و دختران و زنان جوان این میهن برای سیر کردن شکم گرسنه خود چه تیرهروزیهایی
را که باید تحمل کنند. کارگران و زحمتکشانی که برده وار در کارگاههای زیر زمینی
به بدترین شرایط امضا دادند تا بتوانند نان نصفه و نیمه را برای خانواده خود ببرند...
تولید و صادرات و رشد و پیشرفت متوقف شده است. بیگاری و تورم سیر صعودی پیدا کرده.
این وضعیت اقتصاد ایران در حاکمیت آخوندی است. بیگمان این کشتی بیلنگر نخواهد
توانست در برابر توفان خیزش مردم ایران دوام بیاورد و با اولین موج در هم خواهد
شکست.