1 / 3
Caption Text
2 / 3
Caption Two
3 / 3
Caption Three

دکتر کاظم رجوی ـ شهید بزرگ حقوق بشر

مروری کوتاه بر زندگی پربار دکتر کاظم‌ رجوی
 
بعدازظهر روز سه‌شنبه ‌چهارم‌اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۶۹، جوخه ویژه ترور که از تهران اعزام شده بود، خون مدافع بزرگ و صدیق حقوق‌بشر را درنزدیکی بنای حقوق‌بشر ملل‌متحد درکوپه ژنو بر‌زمین ریخت.
شهیدی دراوج مظلومیت و معصومیت؛ شخصیتی محبوب و مجاهدی والا؛ انسان وارسته‌یی که طی دو دهه، تلاشگر خستگی‌ناپذیر حقوق‌بشر و دادخواه خون مجاهدان، شکنجه‌شدگان، جان‌باختگان، زندانیان و تبعیدیان بود. نماینده مقاومت ایران در سوئیس و سفیر سیار رهبر‌ مقاومت در ملل‌متحد و کمیسیون حقوق‌بشر و دیگرمجامع بین‌المللی. خونی که آن‌روز درشهرک کوپه بر زمین ریخت، هرسال انبوهی از هموطنان و پشتیبانان مقاومت و همچنین مردم و شخصیت‌های سیاسی سوئیس و دیگر نقاط جهان را گرد می‌آورد. و در هرکجا که مقاومت ایران حضور دارد، در دلهای عاشقان آزادی در ایران، در قلب‌های زندانیان سیاسی، در دل‌های رزمندگان آزادی در شهر اشرف، و در قلوب مردم آزاده عراق، و در هرسرزمین و کشوری که ایرانیان آزاده و شریف به‌آنجا کوچ کرده‌اند، تصویر آن‌جنایت رژیم آخوندی و خاطره شهیدش، شور آزادی ایران، را بر‌می‌انگیزاند.

گرچه ویژگی منحصربه‌فرد شهید بزرگ حقوق‌بشر، نجات جان رهبر‌ مقاومت ایران بود که به‌گونه‌یی معجزآسا در دل تلاش‌های عاشقانه دکتر کاظم رقم خورد و سپس او را در نیمه بعدی زندگی پربارش، به‌دادخواه ویژه خون مجاهدین و تمامی شکنجه‌شدگان، اسیران و قربانیان ستم خمینی تبدیل کرد، اما به‌وضوح می‌بینم که خون جوشان شهید بزرگ حقوق‌بشر پس‌از شهادتش نیز همچنان از ویژگی منحصربه‌فردی برخوردار است. این‌خون هنوز هم سپر دادخواه خون مجاهدین و مدافع آزادی مردم ایران و رسواگر جلادان حاکم بر‌میهن ماست. می‌جوشد و می‌خروشد و تا صدور حکم جلب و محکومیت سران رژیم خونخوار آخوندی به‌عنوان جنایتکاران علیه بشریت ادامه خواهد یافت.

قتل دکتر کاظم رجوی به فتوای خمینی
دکتر کاظم رجوی به فتوای شخص خمینی به قتل رسید. این فتوا در سال ۱۳۶۵ صادر شده بود. همان موقع هم در کمیته ویژه‌یی طرح ترور را تصویب کردند. اعضای این کمیته سیدعلی خامنه‌ای، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، علی اکبر ولایتی، آخوند ریشهری، آخوند فلاحیان و پاسدار محسن رضایی بودند. این کمیته بودجه کلانی برای اجرای این طرح اختصاص داد. رژیم آخوندی در اردیبهشت۱۳۶۸ اکیپی از تروریست‌هایش را برای شناسایی و طراحی ترور دکتر کاظم رجوی به سوئیس اعزام کرد. این ترور به‌دلیل مرگ خمینی در خرداد همان سال چندی به تعویق افتاد. ولی چند هفته بعد از مرگ خمینی با جدیت بیشتری در دستور کار رژیم قرار گرفت.

ترور دکتر کاظم رجوی و معامله کثیف برای آزادی تروریست‌ها
تروریست‌ها به‌مدت یک هفته خانه و رفت و آمدهای دکتر رجوی را زیر نظر گرفتند تا در ساعت۱۱.۱۵ دقیقه روز چهار اردیبهشت، هنگامی که دکتر کاظم رجوی برای مراجعه به بانک از خانه خارج شد، در بازگشت، جنایتکاران رژیم آخوندی او را به‌شهادت رساندند. عصر همان روز آخوندزاده و هادی نجف‌آبادی و شماری دیگر از تروریست‌ها، با پرواز ایران ایر به تهران بازگشتند.
سه سال بعد، سرویس‌های مخفی آلمان در تاریخ
۱۴نوامبر۱۹۹۲ (۲۳آبان ۱۳۷۱) به فرانسه اطلاع دادند که دو مأمور مخفی رژیم ایران از مرز استراسبورگ عبور کرده و وارد فرانسه شده‌اند و نام اصلی این دو محمود سجادیان و علی کمالی است که از طرف قاضی شاتلن در سوئیس در رابطه با قتل یک ایرانی مخالف تحت تعقیب هستند. این دو نفر با هویت‌هایی به‌نام احمد طاهری با پاسپورت ایرانی و محسن شریفی اصفهانی با پاسپورت ایرانی به فرانسه وارد شدند. در تاریخ ۱۵نوامبر۹۲ فرانسه این دو نفر را دستگیر کرد. در آخرین روزهای سال۱۹۹۳ (دیماه۱۳۷۲) یک هیأت سه‌نفره از رژیم از تهران به پاریس رفته و بعد از یک معامله کثیف در ۸دیماه۷۲ این دو تروریست را با خود به تهران بردند.
۲۹دسامبر (۸دی۷۲)، وزارت خارجه‌ی فرانسه طی یادداشتی به سوئیس اطلاع داد که به‌دلیل منافع عالی کشور فرانسه دو ایرانی به سوئیس مسترد نخواهند شد. سوئیس به این اقدام فرانسه اعتراض کرد و به دادگاه عالی فرانسه برای این نقض حقوق بین‌المللی شکایت کرد. دادگاه عالی فرانسه به این درخواست در ۲آذر۷۳ رسیدگی و اعلام کرد که فرانسه نمی‌بایست تروریست‌های متهم به قتل کاظم رجوی را به ایران می‌فرستاد.

دکتر کاظم رجوی - زندگینامه
خانه‌ی پدری کاظم، در طبس، جنوب خراسان بود اما کاظم در سال۱۳۱۲ در مشهد به دنیا آمد. ضمن تحصیلاتش، دو سال هم به معلمی در مدارس مشهد گذراند سپس وارد دانشگاه حقوق تهران شد که مستقیماً به سیاست راه می‌برد. در آن سال‌ها به‌تدریج نام دکتر محمد مصدق رهبر نهضت ملی ایران خانه‌ی دل کاظم رجوی را پر می‌کرد.

تحصیلات و مدارج علمی و دانشگاهی دکتر کاظم رجوی
دکترکاظم در سال۱۳۴۰ از دانشکده حقوق و علوم اقتصادی پاریس، دکترای دولتی در علوم سیاسی گرفت. دوسال بعد صاحب درجه دکترای دولتی در حقوق عمومی از همان‌دانشکده شد. در سال۱۳۴۳ در امتحان دکترای دولتی علوم اقتصادی قبول شد و سال بعد کنکور شایستگی برای استادیاری دانشکده حقوق و علوم اقتصادی پاریس را باموفقیت گذراند. او در سال۱۳۵۲ رساله دکترایش را در مؤسسه دانشگاهی مطالعات بین‌الـمللی ژنو به‌پایان برد.

دکترکاظم در ادامه تحصیلات خود، با سخت‌کوشی بسیار و با مطالعات فشرده، موفق به‌اخذ شش‌درجه دکترا در رشته‌های حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه‌های فرانسه و سوئیس شد.
دکترکاظم پس‌از خاتمه تحصیلات، به‌تدریس رشته‌های مختلف حقوق و علوم سیاسی در دانشگاههای سوئیس پرداخت و با پژوهش‌های پیگیر، بیش‌از ۱۲۰رساله و کتاب به‌زبانهای فارسی و فرانسه تألیف و منتشر کرد که از‌جمله آنها کتابهای زیر بود:
ـ «تکامل بورژوازی و جنبش‌های خلقی در ایران»، شهادت‌نامه دکترای علوم سیاسی، دانشگاه پاریس، ۱۹۶۰
ـ «اساسنامه و مقررات استخدام دولتی در ایران»، شهادت‌نامه دکترای حقوق عمومی، دانشگاه پاریس، ۱۹۶۲
ـ «وضعیت اپوزیسیون در قانون‌اساسی در جمهوری‌پنجم فرانسه»، مقاله در مجله فرانسوی «پس‌فردا»
ـ «تجدیدنظر در تئوری دولت» شهادت‌نامه دکترای مؤسسه دانشگاهی مطالعات بین‌الـمللی ژنو، ۱۹۶۹
ـ «کوشش برای فهم تئوری مارکسیستی شناخت»، مقاله، مؤسسه دانشگاهی مطالعات بین‌الـمللی ژنو، ۱۹۷۲
ـ «تئوری و واقعیت دیکتاتوری پرولتاریا، بررسی انتقادی»، مقاله در مجله «عقل حاضر»، پاریس، ۱۹۷۵
ـ «پیدایش دیالکتیک»، مقاله، به‌اتفاق ا. مولر
ـ «دیالکتیک‌در تاریخ و در طبیعت» متن دو‌کنفرانس در «مرکز مطالعات مردمی برای سوسیالیسم»، پاریس، ۱۹۷۶‌
ـ « انقلاب ایران و مجاهدین»، پاریس، آنتروپوس، ۱۹۸۳
ـ «دولت در ایران» در کتاب مؤسسه دانشگاهی مطالعات توسعه اقتصادی ژنو با عنوان «فضاهای سلطان»، پاریس، انتشارات P.U.F
همه این‌تلاش‌ها در زمانی صورت می‌گرفت که او با ایمان و پاکباختگی، انرژی و توانمندی‌هایش را در طبق اخلاص در راه مبارزه برای آزادی مردم و اعاده حرمت پایمال شده انسانی در میهن درزنجیرش قرار می‌داد و دراین‌راه تا واپسین دم حیات یک‌لحظه از تکاپو برای آزادی میهن کوتاهی نکرد.

دکتر کاظم رجوی با دستگیری مسعود رجوی تمام‌عیار به مبارزه برمی‌خیزد
دستگیری مسعود رجوی و اعضای سازمان مجاهدین خلق و آغاز کارزار برای نجات جان مسعود
ظهر روز اول شهریور
۱۳۵۰ ضربات و دستگیری‌های بزرگ گروه‌های ضربت ساواک شاه علیه سازمان مجاهدین خلق ایران آغاز شد. در جریان دستگیری‌ها و تهاجمات پیاپی ساواک که از بعدازظهر روز اول شهریور ۱۳۵۰ در زندان اوین با شکنجه‌های وحشیانه آغاز شد و تا ۲ماه هر روز ادامه داشت، بنیانگذاران مجاهدین، همه اعضای مرکزیت و بیش از ۹۰درصد اعضاء دستگیر شدند.
مسعود رجوی همراه با شهید بنیانگذار سعید محسن در همان روز اول شهریور دستگیر شدند و در اواخر مهر همان سال محمد حنیف‌نژاد بنیانگذار سازمان مجاهدین ایران دستگیر شد.
بعد از این رخداد، زندگی دکتر کاظم رجوی به‌کلی متحول شد و در یک مسیر دیگر افتاد. از آن پس، دکترکاظم یک کارزار بزرگ را شروع کرد. تلاش و فعالیت سیاسی فشرده و سازماندهی یک پیکار گسترده بین‌المللی در جهت نجات جان زندانیان سیاسی و مجاهدان و مبارزان راه آزادی که به‌خصوص پس از شنیدن خبر صدور حکم اعدام برادرش مسعود رجوی شتاب بسیار بیشتری گرفت.
مسعود رجوی پس از دستگیری و شکنجه، در دادگاههای عادی و تجدیدنظر قوای مسلح شاه محکوم به اعدام شده بود.

کارزار سترگ دکتر کاظم رجوی برای لغو اعدام مسعود رجوی
دکتر کاظم رجوی در ۳۰بهمن سال ۵۰ خبر صدور حکم اعدام مسعود را شنید. چند روز پس از شنیدن خبر، وقتی کورت والدهایم دبیرکل ملل‌متحد به سویس رفت، دکتر کاظم از او خواست که از شاه لغو حکم اعدام مجاهدین را بخواهد. والدهایم تلفنی به دکتر کاظم رجوی خبر داد که به شاه تلفن زده و از او خواسته است که این حکم را لغو کند. در همان روزها به‌درخواست دکتر کاظم، دانشجویان در پیرامون پیست اسکی شاه، تراکتهایی را علیه اعدام زندانیان در ایران پخش کردند.
کمیسیون‌های بین‌المللی حقوقدانان، شوراها، کلیساها، سازمان‌های گوناگون دفاع از حقوق‌بشر، همه با نیروی دکتر کاظم، به‌کار افتادند. علاوه بر انبوه تلگرام‌ها، با تلاش‌های دکتر کاظم دو وکیل سویسی برای دفاع از اعضای مرکزیت مجاهدین به ایران فرستاده شدند.

سخنان دکتر کاظم رجوی در رابطه با دستگیری مسعود
دکتر کاظم رجوی در مصاحبه تلویزیونی خطاب به مردم سویس گفت:
ده روز است که محکومیت به اعدام برادرم برای بار دوم تأیید شده و قطعیت یافته است. ده روز است که بیش از پیش، وقتی زنگ در به صدا در می‌آید، وقتی تلفن زنگ می‌زند یا کسی به‌سادگی می‌پرسد «آیا اطلاع داری» دلم فرو می‌ریزد. زیرا فکر می‌کنم که خبر بد، خبر اعدام، خبر تیرباران، خبر سرنوشت را آورده‌اند. دلم به‌کار نمی‌چسبد. کم کم زندگی و زیبایی‌هایش را فراموش کرده‌ام. ای کاش مرا می‌گرفتند و به جای برادر جوانم زندانی می‌کردند».

دکتر کاظم رجوی همچنین با تشکیل کمیته سوئیسی دفاع از زندانیان سیاسی ایران و ارسال نامه سرگشاده با ده‌هزار و هفتصد امضا توسط کمیته سویسی دفاع از زندانیان سیاسی برای شخص شاه سرانجام در
۳۰فروردین سال ۵۱، در اثر فعالیت‌های پیگیر دکتر کاظم حکم اعدام مسعود به حبس با اعمال شاقه تبدیل کرد.
در دیماه سال
۵۳ دکتر کاظم مجدداً باخبر شد که مسعود از زندان قصر به اوین یا کمیته مشترک منتقل شده و همه‌ی ملاقات‌هایش را هم قطع کرده‌اند. این خبر برای دکتر زنگ خطری بود. دوباره دست به‌کار شد. از طریق ارگان‌های حقوقی شخصیت‌های سیاسی، نمایندگان مجلس، افشاگری علیه دستگاه ترور شاه را شروع کرد. چند ماه بعد رژیم ۹ مجاهد و فدایی را در تپه‌های اوین تیرباران کرد. بعدها معلوم شد که نام مسعود هم توسط ساواک در همین لیست قرار داشته ولی قبل از اجرا حذف شده است.

دکتر کاظم رجوی و تأسیس انجمن بین‌المللی خانواده‌های زندانیان سیاسی ایران
دکتر کاظم در خرداد سال ۱۳۵۵ انجمن بین‌المللی خانواده‌های زندانیان سیاسی ایران را تأسیس کرد و با تلاش‌های بسیار حمایت رسمی سازمان عفو بین‌الملل از زندانیان سیاسی را جلب کرد. بدین‌گونه دکتر کاظم یک تنه دنیایی را علیه شاه شوراند.
تلاش‌های گسترده جهانی بی‌وقفه و افشاگرانه او سر انجام در قیام
۲۲بهمن ۵۷ ببار نشست و مسعود آزاد گشت. دکتر کاظم همزمان با پیروزی انقلاب به ایران بازگشت اما در سال۵۸. این بار او خود سفیر میهنش در مقر اروپایی سازمان ملل‌متحد در ژنو بود.
او در سال
۱۳۵۹به‌عنوان سفیر و رئیس هیأت دیپلوماتیک ایران در کشور سنگال و ۷کشور آفریقای غربی انتخاب شد. اما ده‌ ماه بعد، از این سمت کناره گرفت.

پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی
پس‌از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی دکترکاظم به‌ایران بازگشت. در سال۵۸، پس‌از انقلاب، سفیر ایران در مقر اروپایی سازمان ملل‌متحد در ژنو شد. در سال۵۹ به‌عنوان سفیر و رئیس هیأت سیاسی ایران در کشور سنگال و ۷کشور آفریقای غربی انتخاب شد و ده‌ماه بعد، از این‌سمت کناره گرفت و ازآن‌پس تمام توان و هستیش را صرف خدمت به‌جنبش مقاومت حق‌طلبانه میهنش کرد.

دکتر کاظم رجوی به خمینی نه می‌گوید
دکتر کاظم رجوی قبل از عزیمت به مأموریت سیاسی، توسط خمینی به قم فراخوانده شد. خمینی به او گفت: به برادرتان مسعود بگویید اعلام موضع کند!.. پیامی که مضمون آن تصریح نشده اما آشکارا این‌تهدید و هشدار بود که در صورت عدم سازشکاری و تمکین مجاهدین به‌اهداف خمینی، از هیچ اقدامی علیه آنها فروگذار نخواهد کرد.
او به‌درستی دریافته بود که خمینی با سپردن پست سفارت به ‌او هدف جدایی‌انداختن بین او و مسعود را دارد. اما مناعت و آزادگی دکتر کاظم، قاطعانه به‌سینه خمینی و آن پیشنهادات دست رد زد.
از آن‌ پس زندگی دکتر کاظم عبارت بود از مبازره بی‌وقفه علیه رژیم‌خمینی بخصوص برای افشای جنایت‌های آن در صحنه بین‌المللی با برگزاری کنفرانس‌های مطبوعاتی، شرکت در مجامع بین‌المللی، ایراد سخنرانی‌های روشنگرانه و حضور فعال در اغلب مبارزات هم‌میهنان خارج‌ازکشور. او همواره به‌عنوان فرستاده ویژه رهبر‌مقاومت در جلسات و کمیسیون‌ها و مجامع بین‌المللی حضور می‌یافت، با نمایندگان و هیأت‌های مختلف کشورها دیدار و گفتگو می‌کرد، آخرین اخبارجنایت‌های رژیم را به‌اطلاع آنها و نیز مطبوعات و رسانه‌های جمعی می‌رساند، همراه شکنجه‌شدگان و اسرای آزادشده به‌این‌سو و آن سوی جهان سفر می‌کرد و باارائه شواهد و مدارک مستند شکنجه و اعدام توسط رژیم، ماهیت قرون‌وسطایی و ضدبشری ‌آن‌را‌ افشا و بر‌بی‌آیندگی رژیم‌خمینی و اعتلای روزافزون و اعتبار مقاومت تأکید می‌کرد. کارنامه درخشان فعالیت‌های او، کارنامه افتخار بزرگ مردی وارسته و فداکار است که زندگی خود را وقف یاری به‌رهبر‌مقاومت و تلاش در راه آزادی مردم و میهن خود نمود.

او در رابطه با پیوستن‌اش به مقاومت ایران گفت: در زندگی هر فردی لحظاتی به‌وجود می‌آید که گذشتن از آن به‌معنی تقبل بی‌شرافتی است. در ضمن وقتی من در سازمان ملل یا جای دیگر سفیر بودم، هرگز سفیری مثل سایر سفرا نبودم. من یک سفیر مبارز بودم، اغلب معترض بودم، بر علیه موارد سرکوب و غیره اعتراضم را نشان دادم. به این دلیل است که من چند هفته قبل وارد اپوزیسیون شدم. و در رابطه با مسعودرجوی افزود: ”به این برادر نه از جنبه برادری یعنی همخونی بلکه به‌لحاظ عمل اجتماعی شخصیت و توان مبارزاتی و مواضع مسعود افتخار می‌کنم. اگر می‌توانستم روزی صدبار او را به برادری انتخاب می‌کردم“
 
 عاشق و شیدا و شوریده
اما آن انگیزش اعتقادی که باعث شد دکتر کاظم به‌همه مظاهر و تعلقات فریبنده زندگی، از‌جمله پست و مقام و رفاه شخصی پشت‌پا زده و دردمند و شوریده و شیدا به‌دفاع از آزادی و دفاع از مقاومتی ستمدیده و درزنجیر بپردازد چیزی جز ایمان و رابطه‌ عمیقا آگاهانه و عاشقانه او با راهبر‌ آرمانیش مسعود رجوی نبود. او خود بارها با تکیه بر‌نقش و موقعیت ویژه مسعود در رهبری مقاومت سترگ خلقمان برای آزادی تأکید می‌کرد که: ”به‌این ‌برادر نه از جنبه ‌برادری یعنی همخونی بلکه به‌لحاظ عمل اجتماعی، شخصیت و توان مبارزاتی و مواضع مسعود افتخار می‌کنم. اگر می‌توانستم روزی صدبار او را به‌برادری انتخاب می‌کردم.

درمراسم پیوند فرخنده مسعود و مریم در سال ۱۳۶۴ و آغاز انقلاب ایدئولوژیک ‌درونی مجاهدین، دکتر کاظم گفت‌: «اجازه بدهید این‌ پیوند فرخنده را نه‌تنها به‌مسعود و مریم عزیز، به‌همه ما صمیمانه و از اعماق قلبم تبریک‌بگویم، بلکه برای این‌که این‌پیوند فرخنده، ضامن پیروزی مردم ایران بر‌علیه رژیم دجال‌صفت و خونخوار خمینی هست، به‌خون شهدای خلق قهرمان ایران بخصوص و به‌ویژه به‌مبارزین خلق قهرمانمان تبریک‌بگویم. امروز خون شهدا و روح شهدا خوشحال هست، آنهایی که در اعماق زندانهای ایران در زیر شکنجه هستند از این‌پیوند فرخنده بیش‌از من و شما بهره می‌برند و خوشحالند و تبریک‌می‌گویند، بنابراین‌، این‌پیوند فرخنده را به‌خون شهدا تبریک‌ می‌گویم، به‌مریم و مسعود تبریک‌ می‌گویم و به‌سازمان‌مجاهدین پرافتخار خلق ایران تبریک‌ می‌گویم».
شناخت عمیق و عاطفه زلال و سرشار او که از قلبی آگاه و بی‌آلایش سرچشمه می‌گرفت، همواره از او انسانی صمیمی، فداکار و فروتن می‌ساخت. انسانی که فوران مهر بی‌شائبه‌و خالصانه‌اش به‌مسعود و مریم، همه مجاهدین و رزمندگان آزادی را در برمی‌گرفت و او در خطیرترین لحظات همواره همپای دیگر مجاهدین به‌یاری رهبر‌پاکبازش می‌شتافت و درسختیها و مشکلات با آنان سهیم بود.
عاقبت، قلب پرتپش و سر پرشور رادمردی که ۵۷سال زندگی پربارش مشحون از تلاش و مبارزه برای آزادی مردم ایران و دفاع از حقوق حقه آنان بود، آماج تیر کینه سران رژیم آخوندی و شقاوت تروریست‌های اعزامی رژیم‌خمینی شد. و آن‌مدافع خون شهیدان، پس‌از ۹سال رودررویی مستقیم با دیپلمات‌تروریست‌های خمینی و کارزاری حاد و مبارزه‌یی پرفرازونشیب در بعدازظهر چهارم‌اردیبهشت ۶۹ به‌شهادت رسید.
شهید دکتر کاظم‌ رجوی، در هنگام شهادتش دارای همسر و سه‌فرزند بود.
علاوه‌ بر صدها رساله و کتاب علمی و تحقیقی، کتاب «گزارش به‌مریم و مردم ایران؛ چگونگی تلاش‌های بین‌المللی برای نجات و حفظ جان برادرم مسعودرجوی»، یکی از ارزشمندترین آثار باقیمانده از دکتر کاظم است.
دکتر کاظم رجوی شوریده‌ای آزاده
دکتر کاظم رجوی تنها یک مبارز و حقوق‌دان انقلابی نبود او شیفته آزادی بود و معنای انتخاب عاشقانه‌اش را مسؤلانه درک می‌کرد. دکتر کاظم رجوی خطاب به رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت خانم مریم رجوی نوشت: «در این لحظات خطیر و پراضطراب و تعیین‌کننده با قلبی آکنده از عشق به شما و شور رهایی، خدا را گواه می‌گیرم که خود و همسر و فرزندانم که مطمئنم در احساس شوهر و پدرشان شریکند آمادگی کامل داریم که همراه و یا در راه شما پیشمرگ و قربانی راه پر عظمتی بشویم که در آن قدم گذاشته‌ایم. تمنا دارم این سعادت را نصیب من و خانواده‌ام بکنید». فدای شما کاظم رجوی.

به‌علاوه درمجموعه نامه‌ها و دست‌نوشته‌هایی که از این‌شهید والا به‌جای مانده، سخنان و کلمات بسیاری است که گوشه‌هایی از زندگی و شهادت عاشقانه این‌رادمرد مقاومت را بازگو می‌کند و ما در این‌ مختصر تنها به‌یک‌جمله از آنها اکتفا می‌کنیم‌:
«شرایط هرچه باشند ما دربرابر‌ محراب مقدس تاریخ ایران به‌وظیفه انسانی، وجدانی، میهنی و مردمی‌مان برای نجات شرف، اعتبار و حیثیت و افتخارات مردممان، تمامی مردممان تا آن‌جا که در قوه داشتیم، قیام و اقدام کردیم. ما مردانه ایستاده‌ایم، بیچاره شب‌گرایان، وقتی مردمی به‌این‌درجه از آگاهی به‌این‌درجه از پایمردی به‌این‌مرحله از بلندای ایمان و تعهد و قاطعیت دست یافته‌اند، همه‌کس و قبل‌از همه، شیادان و جنایتکاران تهران حساب کار خودشان را می‌کنند».


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

🔴 خامنه‌ای بازنده استراتژیک به مناسبت دومین سالگرد جنگ غزه

🔴آیا سلطنت‌طلبان واقعاً ملی‌گرا هستند؟