۲۰اسفند۱۴۰۰
اختاپوس ولایت در انتهای راه
خامنهای در صحبت با اعضای خبرگان ارتجاع، وضعیت نزار و فلاکتبار حکومتش را با بیانی معکوس به نمایش گذاشت. او بیهوده میکوشید که با سیلی صورت خود و نظامش را سرخ نگهدارد اما جابهجا در فحوای کلامش، علامتهای نگرانی، «ترس و لرز» و بیاعتمادی به سران حکومتش (خواص اغواشده) نمایان بود.
خامنهای در حالی که اهرمهای نگهدارندهٔ حکومتش را «بازوهای قدرت» مینامید، از «قطع شدن» آنها احساس نگرانی کرد و اعتراف نمود که بدون آنها با «خطر بزرگ»! [بخوانید قیام و سرنگونی سلطنتش) مواجه خواهد شد.
او بهرغم تأکید بر تروریسم، بمباتمی و موشک، بهطور تلویحی گفت که حکومتش از نبود «اتحاد ملی، اعتماد ملی، امید عمومی، اعتماد بهنفس ملی، حفظ ایمان ملی، مسأله معیشت عمومی و روان بودن و آسان بودن مسائل اجتماعی مرتبط با مردم» در «غم و هراس» است.
«واقعاً ناشیانه هست اگر کسی پیشنهاد بکند که ما قدرت دفاعی خودمان را کم کنیم که دشمنان روی ما حساس نشوند از این ناشیانهتر و سادهلوحانهتر بهنظر بنده چیزی نیست حضور در مسائل منطقه این عمق راهبردی ماست این خودش وسیله استحکام نظام است یک نوع قدرت نظام است چطور ما از دست بدهیم وقتی یک چنین چیزی را میتوانیم داشته باشیم» (تلویزیون حکومتی شبکهٔ خبر. ۱۹اسفند ۱۴۰۰).
اگر صحبتهای او را بخواهیم کلاسه و منظم کنیم. چند محور از آنها قابل استخراج است:
۱ـ خامنهای در صحبتهایش آشکارا نشان داد که اختلافات در درون رژیم چه از جانب آخوندهای حوزه و چه مهرههای حکومتی که خواص عنواندار هستند بالا گرفته و سیاست حذف و انقباض و برکشیدن دولت جوان حزباللهی، نتوانسته درد بیدرمان حکومتش را حل نماید.
«هدف این هست که تودههای مردم مورد اغوا قرار بگیرند اما وسیله اغوای تودههای مردم اغوای خواص است امروز یکی از کارهای مهم اغوای خواص جامعه است کسانی که عنوانی دارند و امکانی دارند احیاناً سوادی دارند»... .
او در مورد آنها از تعابیر «مزدورپروری، حرامخوارسازی، تهدید و تطمیع» استفاده کرد که بیانگر شدت و حدت بحران درونی است.
۲ـ بیاعتمادی به همه کس و همه چیز از خصوصیات دیکتاتورها در برههٔ پایانی عمر آنهاست. او حتی وقتی به بحث حول اختصاص بودجهٔ کلان به جهاد تبیین پرداخت، ضمن اذعان به فساد نهادینه شده در حکومتش، در دوجا از ترم «اعتماد و بیاعتمادی» سخن به میان آورد.
«تجربه بنده میگوید که بودجههای بینام و نشانی از این قبیل غالباً هدر میرود، به نتیجه نمیرسد. یک بودجه سنگینی را مجلس میگذارد. البته من به مسئولان که این بودجه مثلاً باید به دست آنها برسد اعتماد دارم، این را به شما عرض بکنم به هیچوجه به آن مسئولان من بیاعتماد نیستم» (همان منبع).
۳ـ وقتی حکومتی پایههای قدرتش را در شکوفایی اقتصادی، پیشرفت فرهنگ و تمدن و حمایت مردمی از دست میدهد برای حفظ قدرت خود به اختناق و سرکوب، توسعهٔ سلاحهای کشتار جمعی از قبیل بمب اتمی و موشک و صدور تروریسم رومیآورد. تأکید خامنهای بر ادامهٔ سیاست صدور ترور و دخالت در امور کشورهای دیگر و نیز حفظ توان تولید بمب اتمی و موشک، آن روی سکهٔ هراس او از سرنگونی به دست مردم به ستوه آمدهٔ ایران است.
۴ـ تأکید بر «جنگ نرم» و ابداع روشهای نو در این جنگ و اختصاص بودجهٔ کلان از سوی مجلس سرسپرده برای جهاد تبیین وجه دیگری از هراس خامنهای را بهنمایش گذاشت. او بیشتر از همیشه نگران گرایش جوانان به سوی مقاومت ایران و کانونهای شورشی است. روشهایی از قبیل تلاش برای فیلترینگ و مسدودسازی اینترنت، بسیج وحوش سایبری در شبکههای اجتماعی و نیز شیطانسازی از مجاهدین راه به جایی نبرده است.
این جنگی است که دون کیشوت ارتجاع و پیشکاران عمامهدار او در آن بازنده هستند.
ماحصل اینکه صدور پالسهای شقه و شکاف، از هم گسیختگی، بیانگیزگی و روحیهٔ پایین و مأیوس مجموعهٔ حکومت از سوی خامنهای، آن روی پیشروی روزافزون مقاومت و آمادگی اجتماعی برای سرنگونی استبداد دینی است.