۲۰بهمن۱۴۰۰
زن کشی در ایران
اخیراً جنایت فجیعی در اهواز رخ داد و مردی با کمک برادرش سر همسرش را که دختری ۱۷ساله بود، برید و در انظار مردم به نمایش گذاشت. این تنها مورد از قتل فجیع زنان نیست. در سالهای گذشته موارد زیادی از چنین قتلهای فجیع در کشور اتفاق افتاده است و موارد نادری از این جنایات رسانهیی شده است.
جنایت علیه زنان آنچنان زیاد شده است که رسانههای حکومتی ضمن بازتاب تعدادی از آنها از این جنایات بهعنوان «زن کشی» نام میبرند.
بهنوشته روزنامه حکومتی ستاره صبح «زن کشی» در مناطقی از کشور خصوصاً در جنوب چنان شایع شده که «از تابستان سال۹۸ تا تابستان ۱۴۰۰ قتل۶۰ زن در استان خوزستان گزارششده است. نکته قابلتأمل این است که کشتهشدگانی در سنین بین ۱۱ تا ۱۵سال در میان این مقتولین هستند» (روزنامه ستاره صبح ۱۹بهمن ۱۴۰۰).
روزنامه حکومتی شرق نیز در مورد افزایش جنایت علیه زنان در سراسر کشور نوشت: «نگاهی به زنکشیهای رخداده در سالهای اخیر، چه آنها که به شکل اخبار رسمی درآمدند و رسانهیی شدند و چه آنها که تنها در کنج قلبهای قربانیانشان باقی ماندند، مختص یک طبقه خاص نیست. از گیلان تا خوزستان از سنندج تا ارومیه، جایجای این کشور قربانی زنکشی شده است و همین مهم هم نشان میدهد که ما با بحرانی جدیتر از یک ضدفرهنگ یا تعصب قبیلهای-مذهبی روبهرو هستیم» (شرق ۱۹بهمن ۱۴۰۰).
واضح است رواج چنین فجایع دردناک اجتماعی تنها ناشی از ایدئولوژی منحط حاکمیت آخوندی و آن روی سکه سیاست زنستیزانه آن است، که ستم مضاعف و جنسیتی بر زنان را طوری نهادینه کرده که جنایت علیه زنان و کشتن آنها را به امری عادی «درجای جای کشور» تبدیل کرده است.
این در شرایطی است که سردمداران حاکمیت و نهادهای آن تلاش میکنند این موارد را به اختلافات خانوادگی، مسایل قومی، عشیرتی، طبقاتی و... ربط بدهند و حاکمیت آخوندی را بهعنوان مجرم اصلی از انجام چنین جنایاتی در کشور در ببرند.
روزنامه حکومتی مستقل ۱۹بهمن ۱۴۰۰هم به این واقعیت اذعان کرده که سردمداران حاکمیت و نهادهای آن «تمام تقصیرها و گناهها و خطاها را کاملاً به قومیت و. ». . نسبت میدهند.
واقعیت این است که رژیم زنستیز آخوندی به جای زیر سؤال بردن قوانین ضدانسانی، ضدبشر و ضد زن به هر خس و خاشاکی چنگ میزنند تا عملکرد ایدئولوژی منحوسشان نسبت به زنان را پردهپوشی کنند.
نقش حاکمیت ولایت فقیه در بهوجود آمدن چنین جنایاتی آنچنان بدیهی است که عواملی نظیر «قومیت، مذهب، فرهنگ» نقش تعیینکننده ندارند و بهنوشته روزنامه حکومتی همدلی «ارکان حکومت در این بحرانها سهم دارند»، ارکانی نظیر «سیاست گذاران قضاییه، دولت، حوزه، روحانیت» (همدلی ۱۹بهمن ۱۴۰۰).
آری این حاکمیت و ارکان آن هستند که بهوجود آورنده بحرانهایی نظیر «زن کشی»، اسیدپاشی بر روی زنان و چاقو زدن بر سرو صورت آنها هستند و چنین جنایاتی آنچنان گسترده شده که مردم در رسانههای اجتماعی در واکنش نسبت به جنایت اتفاق افتاده در اهواز گفتهاند: «این اتفاقات برای نامسئولان عادی شده. روزانه انواع و اقسام جرم و جنایت و قتل و تجاوز در این کشور فلک زده رخ میدهد. اما بزرگترین معمای لاینحل این هست که چطور واقعاً نامسئولان که جامعه را به اینجا رساندهاند وجدان درد سراغشان نمیآید و شبها چطور میخوابند و چطور در روز سرود پیروزی سر میدهند و کری میخوانند. کسی میتواند بگوید چرا؟؟؟» (روزنامه حکومتی جوان ۱۹بهمن ۱۴۰۰).
واقعیت این است که از فردای روی کارآمدن رژیم خمینی و برقراری نظام ولایت فقیه، فرهنگ ارتجاعی و زنستبزانه آخوندی روزانه راه را برای وقوع چنین جنایاتی علیه زنان هموار کرده است. زنان اولین قربانیان این نظام پلید بوده که مورد ستم و سرکوب مضاعف قرار گرفتهاند. رژیمی که در وحشیگری علیه زنان حد و مرزی نمیشناسد و وقوع جنایت علیه زنان در آن، به شکلهای مختلف به امری عادی تبدیل شده است.
در این رژیم زنستیز، جنایت علیه زنان صرفاً محدود به کشته شدن آنها نمیشود این تنها گوشهای از صحنه فجیع و دردناک عملکرد روزانه یک ایدئولوژی ضدبشری زنستیزانه حاکم در میهن ماست که هر روز پردهای از آن را از لابلای حدیثهای جگرسوز شکنجههای مافوق تصور زنان زندانی تا اسیدپاشی بر سر و صورت زنان و مورد حمله قرار دادن آنها با چاقو... . شاهد هستیم و این فقط گوشهای از واقعیت است.