تظاهرات مردم اصفهان - آرشیو
بحرانهای اقتصادی و اجتماعی که حاکمیت، گریبانگیر مردم کرده یکی از موضوعاتی است که رسانهها و کارشناسان حکومتی نسبت به عواقب خطرناک آن هشدار میدهند.
این در شرایطی است که رژیم نه تنها به مطالبات مردم در زمینه برطرف کردن این بحرانها پاسخ نداده، بلکه هر چه که زمان میگذرد مردم را با چالشهای بزرگتری در زمینه معیشت و سایر زمینهها مواجه میکند.
این وضعیت باعث شده است که روزنامه ابتکار۲۹دی ۱۴۰۰ بنویسد «این بحرانها به اَبَربحران مشروعیت تبدیل میشود».
واقعیت این است که این شرایط بحرانی به گونهیی است که خشم و کین مردم متوجه علی خامنهای بهعنوان ولیفقیه و سرکرده آن شده است.
چنان که در قیامهای سالهای اخیر محوریترین خواست مردم و شعار اصلی آنها پایین آمدن خامنهای از اریکه قدرت است، و مردم بارها و بارها این شعار را تکرار کردهاند «خامنهای قاتل است، ولایتش باطل است»، «مرگ بر خامنهای» و «خامنهای حیا کن مملکت را رها کن» و...
امری که به اعتراف نویسنده ابتکار تبدیل «به بحران موجودیت» شده و نتیجه قطعی و ناگزیر آن «رادیکالیزم افسار گسیخته است».
روشن است که منظور نویسنده از رادیکالیزم افسار گسیخته خشم و خروش بیحد و حصر مردم و اراده آنها برای سرنگونی حاکمیت است.
خشمی که در رابطه با آن روزنامه آفتاب یزد ۳۰دی ۱۴۰۰ بهنقل از یک کارشناس حکومتی نوشت: «از اواسط دهه دوم قرن ۲۱ یعنی حدود سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷ پیمایشهای بینالمللی نشاندهنده این بود که مردم ایران بیشترین تکرار تجربه خشم را در میان کشورهای دنیا دارند و ما یا در رتبه اول و یا رتبه دوم در تکرار تجربه خشم در دنیا قرار داشتیم. خشم و سرخوردگی وجود دارد که باعث شده (مردم) در نهایت به تظاهر و تجمع دست بزنند. یعنی در همه حال احساسی از ناکامی و سرخوردگی وجود دارد که خشمی ایجاد میکند و باعث میشود مردم به خیابان بیایند».
یکی از نمادهای بارز این رادیکالیزم به آتش کشیده شدن پیکره منحوس پاسدار جنایتکار قاسم سلیمانی توسط یک کانون شورشی است، که آه از نهاد سران و امام جمعههای ریز و درشت خامنهای برآورد و آنها را وادار به آه و فغان کرد.
هراس از چشیدن طعم تلخ رادیکالیسم موجود در جامعه است که مصطفی هاشمی طبا کاندیدای خیمهشببازی ریاستجمهوری در سال۱۴۰۰ را نیز نگران «نارضایتیها» کرده و اینکه «فرودستان» جامعه در مقابله «مرفهان» وابسته به رژیم قرار بگیرند و «در چنین شرایطی بیتردید میتواند پیامدهای خطرناکی را در پی داشته باشد» (روزنامه ستاره صبح ۲۹دی ۱۴۰۰).
در همین رابطه روزنامه مستقل «زنگ خطر» خیزش اجتماعی را شنیده و به دولت جلادان نسبت به زنگ خطری که برآیند آن «گریز مردم از نظام دینی (بخوانید حاکمیت ولایت فقیه و آخوندی» است هشدار داده، و تأکید کرده اگر «سیلی از راه بر سد اینگونه نیست که کسی از مسببین این شرایط بتواند خود یا خانوادهاش را نجات دهد. تا فرصت باقیست صدای زنگ خطر را بشنوید» (مستقل ۲۹دی ۱۴۰۰).
واقعیت این است که کاراز هشدار دادن نسبت به خطر خیزش اجتماعی گذشته است و در حال حاضر همه روزه سیل خروشان اعتراضات اقشار مختلف در شهرهای سراسر کشور در جریان است و به نقطه انفجاری رسیده است.
بر مبنای وجود همین آمادگی شرایط عینی برای قیام و خیزش است که تقی رستموندی معاون وزیر کشور رئیسی جلاد اعتراف کرد «میل به ایجاد تغییرات اساسی در کشور در حال افزایش است» (خبرگزاری ایرنا ۲۶دی ۱۴۰۰).
روشن است که مفهوم میل مردم به تغییر خواست آنها برای سرنگونی است.
امری که بیتردید مردم از آن کوتاه نمیآیند و هر روز هم که میگذرد ارادهشان برای تغییر و سرنگونی رژیم بیشتر میشود.