۳۰دی۱۴۰۰
زندگی لاکچری مقامات رژیم
در حاکمیت آخوندی یکی از واژههایی که رواج پیدا کرده «ابوالمشاغل» است، ابوالمشاغل یعنی اینکه یک مهره حکومتی، همزمان دارای چند مقام رسمی و یا رئیس چند شرکت و یا عضو هیأت مدیره چند شرکت مختلف است.
این موضوع بهعنوان یکی از موارد فساد و فتنه در نظام فاسد ولایت فقیه مطرح است، و در جریان جنگ باندی بر سرغارت اموال مردم هرازگاهی سوژه نوشتههای رسانهها و اظهارات مهرههای هر دو باند رژیم میشود.
در دولت آخوند حسن روحانی محمدرضا نعمتزاده وزیر صنعت و تجارت بهعنوان وزیر ابوالمشاغل معروف بود و اضافه بر پست وزارتی، در مدیریت ۱۹ شرکت بزرگ که اغلب شرکتهای پتروشیمی و نفت بودند نقش داشت، و فرزندان و سایر اقوامش را بهطور گسترده وارد صنایع پتروشیمی کرد.
او در جلسه علنی مجلس روز ۱۶آذر ۹۴ اذعان کرد در ۱۹ شرکت عضو هیأت مدیره بوده است.
علی اشرف ریاحی داماد او نیز عضو هیأت مدیره شرکتهایی چون آی اس تهران، مدیریت کنترل پروژه ساخت پردیس، مهندسی نفت کوپال اروند، توسعه صادرات مهر نیک، کیمیا صنایع دالاهو، پیشگامان ایدههای نوین بود (سایت فرارو ۱۴مرداد ۱۳۹۹).
او وقتی در جریان جنگ باندی به جرم دزدی و اختلاس تحت تعقیب قرار گرفت متواری شده و به اغلب احتمال از ایران خارج شده است (سایت فرارو ۱۴مرداد ۱۳۹۹).
این موضوع در میان باند خامنهای هم وجود دارد از جمله کسانی نظیر حداد عادل علیاکبر ولایتی که خود و اقوام نزدیکشان ابوالمشاغل هستند.
غلامعلی حداد عادل که طی ۴دهه گذشته همواره چند پست داشته و عطش او برای گرفتن پستهای مختلف پایانناپذیر است، اعتراف کرده که در نظام ولایت و دولت جلادان «برخی عطش شیطانی برای تصدی مقام دارند» (خبرگزاری فارس ۲۳دی).
روزنامه مستقل ۲۷دی ۱۴۰۰در پاسخ به حداد عادل نوشت «نماد ابوالمشاغلی و تعدد زیاد شغل و سمت در ایران، با فاصله زیاد از همسلکان، به آقایان حداد عادل و ولایتی تعلق دارد. آقای حداد عادل، بهدلیل عهدهدار بودن مشاغل زیاد در پستهای کلیدی و مهم نظام و تخصیص بودجههای کلان، داشتن بیش از ۱۲ مدرسه غیرانتفاعی، تصدی مشاغل و عناوین مهم برای فرزندان و خانواده خود تا سطح فرزند باجناق، ایشان عملاً بهعنوان یکی از متصدیان سرقفلی کشور معرفی شدهاند! اینکه ایشان و دوستان در دهه هفتاد و هشتاد زندگی خود، این همه سمت را برعهده دارند و در توجیه آن کمبود نیروهای متعهد و انقلابی را ذکر میکنند، خود نوعی زیر سؤال بردن خودش است».
در همین رابطه روزنامه آفتاب یزد نوشت: «ماجرا این طور رقم خورده که پدران ابوالمشاغل، پسران ابوالمشاغل دارند؛ انگار ابوالمشاغل بودن در خونشان است و از نسلی به نسل بعد منتقل میشود. همانطور که فقر در خون قشری از جامعه ریشه دوانده و از نسلی به نسل بعد منتقل میشود!» (آفتاب یزد۲۷ دی ۱۴۰۰).
چند سال پیش که موضوع تصادف در یکی از شعبههای دانشگاه آزاد در شمال تهران بهوجود آمد و چند دانشجو کشته شدند، نام علیاکبر ولایتی مشاور خامنهای بهعنوان رئیس هیأتامنای دانشگاه آزاد بهعنوان یکی از مقصران اصلی حادثه بر سرزبانها افتاد، و یکی از رسانهها حکومتی دیاگرام مربوط به ۳۸ شغل و مسئولیت او را رسم کرد.
اما همین فرد که خودش دارای چندین و چند شغل و مقام آب و نان دار است، وقتی نوبت به مردم گرسنه و جان به لب میرسد، به آنها رهنمود میدهد باید از یمنیها یاد بگیرند که «چگونه لنگ به کمر میبندند و نان خشک میخورند و مقاومت میکنند» (سایت انتخاب ۷مهر ۱۳۹۷).
طی سالهای گذشته در حالیکه مردم فقیر آه در بساط ندارند که با ناله سودا کنند، زندگی آقازادهها و پدران ابوالمشاغل و زندگی لاکچریشان در کاخها و ویلاهای در شمال شهر تهران و نقاط خوش آب و هوای کشور، همواره مورد جدال باندی بر سر چپاول ثروت مردم ایران توسط باندهای حکومتی بودهاند.
فضاحت زندگی اشرافی آنها در خارج کشور به جایی رسیده است که در این رابطه خبرگزاری دانشجو وابسته به بسیجیان خامنهای در دانشگاه نوشت: «انتشار تصاویر مختلف از فرزندان مسئولان کشور که در خارج زیست میکنند و سبک زندگی متفاوتی از مردمان این سرزمین برگزیدهاند به یکی از انتقادات جدی افراد عمومی بدل شده است» (خبرگزاری دانشجو ۱۹دی ۹۹).
این انگلزادهها وقاحت را جایی رساندهاند که ثروت بادآورده و زندگی لاکچری خود و پدرانشان را مربوط به «هوش و ذکاوت مورثیشان» بهعنوان «ژن خوب» میدانند.