۳۰دی۱۴۰۰
سخن روز
روزی خمینی با دجالیت شعار «نه شرقی، نه غربی» سر داد. اما اکنون و در روزگاری که قافیه از همه طرف برای نظام بحرانزدهٔ ولایت تنگ آمده و خفگی اقتصادی گریبان رژیم را گرفته و خودشان پیاپی هشدار میدهند که «سونامی بحرانهای اجتماعی موجب شده نارضایتیها انباشته شود» و این وضعیت باعث «فوران مشکلات عظیمی» میشود که «میتواند بسیار خطرناک و منجر بهفروپاشی» نظام گردد (روزنامهٔ حکومتی مستقل-۲۹دی)، شعار «نه شرقی، نه غربی» خمینی بهپشیزی گرفته نمیشود! از یکطرف رئیسی بهمسکو سفر میکند و وزیر خارجهٔ نظام به چین؛ از طرفی هیأت ۴۰نفرهٔ نظام در وین، از غرب و استکبار گدایی رفع تحریم میکند! وقتی هم درون نظام سر و صدای بسیجیها بلند میشود که پس چه شد آن شعار «امام امت؟!»، با تشر پاسخ میدهند که این چه حرفی است که «به سمت روسیه غش کردهایم؟!» (ولایتی-۲۸دی) و توجیه میکنند: «در شعار «نه شرقی، نه غربی» مراد از مفاهیم غرب و شرق، جهتهای جغرافیایی نیست!» و این شعار «مال قدیم بود!» (کیهان خامنهای-۲۱دی۱۴۰۰).
سفر ۲۹دی رئیسی جلاد به مسکو در همین بستر صورت گرفت. از چندی پیش هم دربارهٔ علت این سفر گمانهزنیهای مختلفی مطرح است. اما علت هر چه هست، از ۳ احتمال خارج نیست: احتمال اول: نیازهای شدید اقتصادی و نبود چشماندازی در لغو تحریمها رژیم را واداشته تا برای گسترش تجارت و باز کردن راهنفس اقتصادی، به روسیه رو بیاورد. اما روسیه نمیتواند راهحلی برای بحران اقتصادی رژیم باشد. چرا که خود گرفتار تحریم و بحران جدی اقتصادی است. مهمتر از آن واقعیت تحریمهاست که حتی روسیه حاضر نیست هیچ ریسک لطمهٔ بیشتر بهاقتصادش را با نقض تحریمهای سنگین آمریکا، بپذیرد. تا جاییکه معاون رئیسجمهور پیشین نظام با سرخوردگی گفته بود: «فکر نمیکردیم حتی روسیه چنین اقداماتی (رعایت تحریمها) را انجام دهد!» (جهانگیری-۲۳تیر۱۴۰۰). احتمال دوم: آنجا که رفتن رئیسی جلاد بهدعوت پوتین صورت گرفته، روسیه میخواهد یک امتیاز اقتصادی و یک امتیاز سیاسی از قٍبل رژیم بهدست آورد. بهلحاظ اقتصادی از آنجا که مصر و الجزایر قرارداد خرید جنگندههای سوخو از روسیه را بهعلت تحریمهای آمریکا علیه روسیه، فسخ کردهاند، روسیه میخواهد این جنگندهها را بهرژیم بفروشد. از نظر سیاسی هم روسیه میخواهد در بحرانی که بر سر اوکراین با غرب دارد، از کارت رژیم (که در مذاکرات با غرب دچار مشکل است) استفاده کند و آخوندها و رئیسی را ابزاری برای امتیازگیری از آمریکا و اروپا، بر سر مسئلهٔ اوکراین کند. در این گزینه رژیم بهشدت بازنده است. بهویژه اینکه روسیه «تنها بهمنافع خودش فکر میکند» و «نمیشود به آن اعتماد کرد» (روزنامهٔ حکومتی اعتماد-۲۹دی). کما اینکه رژیم این تجربه دردناک را دارد که گمان میکرد «روسیه قعطنامههای ضد نظام را وتو میکند، اما نهتنها وتو نکرد، بلکه» حتی برای حفظ ظاهر «از جلسه (شورای امنیت) هم غیبت نکرد و حتی رأی ممتنع هم نداد» و رأی به محکومیت نظام داد! (ایزدی-آخرین سفیر رژیم در شوروی سابق-۲۹دی). احتمال سوم: رژیم میخواهد با بازی و مانور «نگاه بهشرق» در مذاکرات وین وانمود کند که اگر غربیها بهاو امتیاز لغو تحریمها را ندهند، بهروسیه و چین رو میآورد که اکنون هر دو بر سر مسائلی چون اوکراین و تایوان، با آمریکا و اروپا دچار تنش هستند. در این احتمال علت اصلی عدم لغو تحریمها پس از ۱۰ماه مذاکره نادیده گرفته میشود. یعنی بردارهای سنگین فشار بر دولت آمریکا که نمیگذارند مانند سال۹۴ و برجام، تحریمها را لغو یا کم کند. بردارهای فشاری مانند مخالفت گسترده در کنگرهٔ آمریکا، فشار اسراییل و کشورهای عربی و مهمتر از همه، وضعیت فوق بحرانی اجتماعی در ایران و تزلزل رژیم که زمینهٔ هر گونه مماشات با آن را منتفی میکند. بنابراین، سفر رئیسی جلاد به مسکو هر چه باشد، نه اقدامی راهگشا برای رژیم، بلکه بهخاطر درماندگی و بیراهحلی است که مانند غریقی، بههر چیز چنگ میزند. بهویژه اینکه مسألهٔ اصلی رژیم وضعیت انفجاری جامعهٔ در آستانهٔ انقلاب ایران است و آویختن به شرق یا غرب نمیتواند پاسخ به این مسأله باشد.