۱۵مهر۱۴۰۰
تجمع سراسری معلمان و بازنشستگان طی هفته گذشته
این روزها در هر کوی، محله، شهر و استان ایران نبرد برای بازگرداندن زندگی در جریان است. برای بازگرداندن یک زندگی تطاول شده و گروگان گرفته شده توسط حاکمیتی زندگیخوار و مرگگستر. بیشترین درصد اخبار روزانهٔ ایران مربوط به اعتراضات و تجمعات اقشار گوناگون شده است؛ معلمان، کارگران، بازنشستگان، دامداران، کشاورزان و...
مجموعهٔ خبرها گزارش میدهند که هر کوی، محله، شهر و استان به یک انبار باروت تبدیل شده است. در فیلمها و عکسها میبینیم که رژیم حتی برای برهم زدن بساط ناچیز یک دستفروش زحمتکش، گلههای نیروی سرکوبگر اعزام میکند. چرا؟ رژیم و نانخورهای مواجب بگیرش تحت عناوین نیروی انتظامی و بسیج میدانند که بساط هر دستفروشی را که برهم میزنند و درآمد ناچیز زندگیاش را قطع میکنند، کرور کرور خشم محلی و اجتماعی در پشت آن انباشته میشود.
این نبردی است با تمام عناصر زندگی مثل هوا، آب، برق، دارو، واکسن، خانه، آذوقه و کار. این روزها این قدرت بیشکست تمام احتیاجات و نشانههای حیات است که در تمام ایران علیه تاریکخانهٔ مرگآجین ولایی جریان دارد.
این نبردی است با حضور همهٔ اقشار و صنوف مردم ایران که جملهگی دریافتهاند در هیچ شق و از هیچ نظری آبشان با این حاکمیت به یک جوی نمیرود. طرف اشغالگر ایران با خیل دزدان و اختلاسگران و راهزنان مسلح بر سر دهانهٔ منابع و مصادر درآمد و دارایی ایران نشسته و طرف دیگر که اقشار مردم باشند، دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد. این است خطر فوری و بمبهای شناور در سفرههای زیرزمینیِ زیر پای حکومتمداران نظام اسلامی آخوندی.
هر مناسبتی در ایران آخوندزده به عرصهٔ اعتراض و اعتصاب و نبرد علیه دیکتاتوری ولایی تبدیل شده است؛ روز معلم و روز نه به اعدام. مسیر زندگی و تکاپوی معلم ایران تغییر داده شده است. او بهجای تأمین بودن و آرامش برای تفکر، تدریس، تحقیق، تعلیم و پرورش، باید بهدنبال آب و نان و مسکن و حق تدریس و حق زنده بودن باشد!
اعدام در ایران آخوندزده یک فریضهٔ واجب مغذی مغز دیکتاتور شده است. اعدام متناسب با تعادلقوای سیاسی و اجتماعیِ له یا علیه حاکمیت، اسباب بالا و پایین بردن فشار روحی و روانی علیه مردم با قربانی کردن زندانیان شده است. دیگر حقوق و قضا و حکم داده شده هم هیچ اعتباری ندارد؛ چرا که زندانیِ در حال گذران محکومیت که حتی ۲۰سال هم از عمر زندانی بودنش گذشته ــ مثل عباسقلی صالحی جوانمرد ــ متناسب با نیاز حفظ نظام، قربانی و اعدام میشود!
رژیم آخوندی در چنین وضعیت و مختصاتی که تشریح شد، تلاش میکند بنا بر سنت ارتجاعی و ضدبشریاش طی این ۴۳سال، با بهانههای فرامرزی روی این نبرد سرسخت را بپوشاند تا صورت مسألهٔ ایران علیه اشغالگر ایران را تغییر دهد. اما شاهدیم که اقشار مردم ایران حتی یک هفته هم در سکوت و رضایت بهسر نبرده و از مطالبات برحقشان کوتاه نمیآیند. بنابراین در ایران نبردی مداوم تا روز نابودی متجاوز ضدزندگی و کرامت آدمی در جریان است و هر هفته و هر ماه تشدید میشود.
اعتراضات مداوم روزانه که شاهدیم، در پیوند بر رنج و خواسته مشترکشان، بذرافشان امید و برخاستن میان تمام اقشار هستند. این جبهه که جوهر ضدطبقاتی و ضداستثماریاش گواه حقانیت ملی و انسانی آن است، بهطور خاص پس از قیام آبان ۹۸ بیشتر و بیشر شده، گسترش یافته و همهگیر شده است.
اکنون دیگر رژیم نمیتواند مانع گسترش این جبهه و پیوندش با شرایط ذهنی قیام و انقلاب شود. این است مختصات موقعیت کنونی که اخبار و گزارشات روزانه بهطور مداوم بر صحت و اجتنابناپذیری آن تأکید مداوم دارند. این اخبار و گزارشات را باید از این منظر درک نمود و چشمانداز روشنابخش آنها را در افق تغییر بزرگٍ در تقدیر ایرانزمین شناخت و به الزامات آن پاسخ داد و متعهد بود.