۲۲خرداد۱۴۰۰تحریم انتخابات نمایشی
آخوند احمد علمالهدی، معروف به «والی خراسان»، را میتوان آمپرسنج خامنهای و نظام ولایت فقیه نامید. عقربهٔ این شیخ آستانبوس خامنهای این بار وارد محدوهٔ قرمز شده است. او در نماز جمعهٔ ۲۱خرداد حرفهایی زده است که کالبدشکافی آن میتواند سرشتنشان وضعیت فلاکتبار رژیمی باشد که همه چیز خود را به قمار انتخابات آورده و در حال باختن آن است.
۱ـ او میگوید: «دارند کار میکنند، سعی میکنند که ما در انتخابات شرکت نکنیم، مشارکت در انتخابات را کاهش بدهند چون با کاهش مشارکت در انتخابات میخواهند سعی کنند بر اینکه این نظام تضعیف بشه». تا اینجا با چشمان باز غیب گفته است. هشتگهای «رأی من سرنگونی» و «آری به جمهوری دمکراتیک»، دیرگاهی است در زیر پای توئیتها، پستهای اینستاگرامی، فیسبوک و سایر شبکههای اجتماعی، از سوی مردم به اشتراک گذاشته شده و زمینهٔ مناسب برای تحریم سراسری انتخابات قلابی بهوجود آوردهاند.
۲ـ به ادامهٔ حرف او دقت کنید: «اگر در این انتخابات با قدرت مردم با شرکت مردم با اصرار مردم و حضور مردم در صحنه اگر این انتخابات صورت گرفت و یک دولت آرمانی انقلابی مردم تشکیل دادند دشمن شکستخورده است بقای این نظام در گردش و چرخه گام دوم انقلاب تأمین میشود و حفظ میشود».
منظور از «دولت آرمانی انقلابی»! و «گام دوم انقلاب»! سیاست انقباض و تکپایگی نظام ولایت فقیه است که خامنهای با نظارت استصوابی در شورای نگهبان آن را شروع کرد. آغاز مرحله جدیدی از سرکوب و تروریسم در سیاستهای حکومت است و خود را انتصاب ابراهیم رئیسی نشان میدهد. تمایل خامنهای یک چیز است، واقعیت جوشان و در تلاطم جامعه و مقدورات رژیم برای مهار اعتراضات اجتماعی یک چیز دیگر. در آغاز راه، پای خامنهای و کارچاقکنها و خط پیشبرندههای او در باتلاق خلیده است و حرفهای علمالهدی گواه این ناکامی است.
۳ـ مهمترین نکته در حرفهای نمایندهٔ خامنهای در ولایت خراسان، اعتراف او به این واقعیت است که تحریم سراسری انتخابات قلابی از سوی مردم یک رفراندم ملی برای آری گفتن به براندازی این حکومت است.
«حضور شما مردم در صحنه اگر بنا شد حضور مردم از صحنه کاهش پیدا کند یا مردم دیگه دنبال نظام نیایند یعنی این برداشت دولتهای غربی و جریان استکباری این است که اگر مردم در این انتخابات نیامدند این یک رفراندوم ضد نظام هست که دیگه مردم از این نظام برگشتند».
توجه کنیم که او تحریم انتخابات را معادل «شروع ضعف و نابودی نظام» میداند؛ و واقعیت همین است.
«در عرصه انتخابات مردم نیامدند و مشارکت مردم کاهش پیدا کرد یعنی دقیقاً مسأله شروع ضعف نظام و نابودی نظام رقم خورده است».
این اعتراف، درست رودرروی اظهارات سخنگوی شورای نگهبان است که با دجالگری و پردهپوشی واقعیتهای عریان گفت: «مشارکت پایین مشکلی برای مشروعیت انتخابات ندارد»!
۴ـ به یمن افشاگریهای خستگیناپذیر و مستمر مقاومت ایران، کلیدواژهٔ «مهندسی انتخابات»، راه به ادبیات سیاسی پیدا کرده و امروز امامجمعههای خامنهای نیز خواسته یا ناخواسته آن را تکرار میکنند.
«با عناوین مختلف اینها دارند تبلیغ میکنند یکطرف تبلیغ میکنند آقا این انتخابات مهندسی شده است برای اینکه مردم شرکت نکنند. کجای انتخابات مهندسی شده است؟»
۵ـ تردیدی نیست که دوقطبی اصلی جامعهٔ ایران، بین حاکمیت با تمام باندهای آن از یکطرف و مردم و مقاومت ایران از طرف دیگر است. خارج از این هیچ دوقطبی دیگری وجود ندارد. اکنون علمالهدی با زبان لیچارباف و موهن خود به آن اذعان میکند:
«اقدام به دوقطبی سازی جامعه کردند جامعه را دوقطبی کنند یعنی یک عده افراد بشوند طرفدار نظام و انقلاب و ولایت فقیه یک عده افراد هم بشوند طرفدار جریان بهتر زیستن، رفاه به سر بردن و خوشگذرانی منهای نظام و انقلاب و ولایت».
۶ـ همانطور که اشاره شد، انتخابات قلابی برای استبداد دینی یک قمار سرنوشتساز است. ماغکشیدن علمالهدی در قبال تحریم سراسری انتخابات از سوی مردم ایران، بهترین گواه تأثیر و کارکرد شعار «رأی من سرنگونی» در جامعهٔ امروز ایران است.
«عرصه عرصه جهاد هست یعنی این نیست که خود شما بروید بهعنوان یک نفر یک برگه رأی بریزید نخیر! بلکه باید مجاهدانه بیایید در میدان جهاد کنید این را مقام معظم رهبری در فرمایشات اخیر شان هم تأکید کردند فرمودند هر کدام شما سعی کنید چند نفر از افرادی که اینها حاضر به رأی دادن نبودند توجیهشان کنید آنها را بیاورید پای صندوق رای».
آیا حرف دیگری باقی میماند جز اینکه بگوییم با تمام قوا باید کوشید تا بساط انتخابات قلابی را بر سر مهندسیکنندگان آن ویران کرد و از رفراندوم رأی به سرنگونی، بستری برای گر گرفتن شعلههای سوزان و فروزان یک قیام سراسری ساخت.
آزادی ایران و ایران آزاد به ما چشم دوخته است؛ به عزم، همت، غیرت، شرف و جنگاوری ما.