۳۱اردیبهشت۱۴۰۰
رای ما سرنگونی
روزگاری بود که سازمان مجاهدین با نسل خونچکان میلیشیا در صحنهٔ رویارویی با استبداد دینی تنها بود. اشارهٔ ما به دههٔ ۶۰ است؛ دههای که تمام راههای مبارزه مسالمتآمیز بهروی نسلی که سودای آزادی در سر داشت و میخواست ادامهٔ راستین انقلاب ضدسلطنتی و دستآوردهای دمکراتیک آن انقلاب باشد؛ اما خمینی برای هموار کردن راه سلطنت مطلقهٔ خود، تنها راهی که در پیش پای مجاهدین باقی گذاشت این بود یا تسلیم شوند یا زندان و شکنجه و تیرباران را بهجان بخرند. این افتخار تاریخی برای مجاهدین بس که انتخاب کردند با منشی عاشورایی در برابر هیولای مسلح به مذهب و دجالیت دینی بایستند و سیلیهای آتشین بر پوزهٔ منحوس او فرود آورند. بهای این ایستادگی اگر چه برای آنها بسیار سنگین بود؛ ولی مسیر سرخفام مقاومت را گشود و گشوده نگهداشت. در نقطهٔ مقابل استبداد سرکش دینی را نامشروع و تضعیف و نهایتاً به نقطهٔ احتضار فعلی نزدیک کرد. در روز ۳۰خرداد۶۰ کسی جز مجاهدین به امروز نظر ندوخته بود. امروز که گرد و خاکها فرو نشسته و نظام ولایت فقیه به انتهای راه رسیده، داعیهٔ مردمسالاری دینی و انتخابات قلابی دیگر کسی را نمیفریبد.
معنای «امنیت نظام» و «اقدامات ضدامنیتی»!
برخلاف شورای نگهبان ارتجاع که وانمود میکند تحریم انتخابات از سوی مردم تأثیری بر مشروعیت این نمایش نخواهد داشت، رسانههای حکومتی تحریم انتخابات را بهمثابهٔ ضربه جدی به مشروعیت حاکمیت آخوندی تلقی کرده و امنیت نظام را بهخطر افتاده میدانند.
«با پایین آمدن مشارکت مردم در امر انتخابات ریاستجمهوری، مشروعیت اولین موضوعی است که وارد چالش میشود... اگر خدای ناکرده مشارکت پایین باشد، بهعنوان اقدامات ضدامنیتی تلقی میشود» (اعتماد. ۳۰ اردیبهشت۱۴۰۰).
برای اینکه ببینیم منظور این روزنامه از «امنیت نظام» و «اقدات ضدامنیتی»! چیست. چند سطر دیگر را با هم میخوانیم.
«اینها [براندازان] از روزی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید تا امروز که ۴۲سال از آن زمان گذشته، منتظر ضربه زدن به جمهوری اسلامی هستند. دنبال این هستند که گفته شود مردم ایران از این حکومت خسته شده و دنبال تغییرند. صرفاً بحث قانون نیست، بحث واقعیت صحنه است. شما میبینید که براندازان خارج از کشور و برخی براندازان داخل اطلاعیه میدهند و میگویند ما نباید در انتخابات شرکت کنیم؛ برای اینکه مشروعیت نظام زیر سؤال برود».
اعتراف به باسمهای بودن انتخابات
وقتی سخنگوی شورای نگهبان ارتجاع میگوید انتخابات با مشارکت پایین هم مشروعیت خواهد داشت، در واقع اذعان میکند که انتخابات، نمایشی و مهندسیشده است و کمیت آرا در آن تأثیری ندارد. این رساترین اعتراف از آغاز شکلگیری نظام ولایت فقیه تاکنون است. تأکید بر همان حرفهایی است که مصباح یزدی پیشتر آنها را از اندرونی بیت و اسرارخانهٔ نظام به بیرون پرتاب کرده بود:
«دموکراسی که برای غربیها اصالت دارد، برای ما فقط جنبه ابزاری دارد. رأی مردم برای ما مشروعیت نمیآورد... . . در حکومت اسلامی رأی مردم هیچ اعتبار شرعی و قانونی ندارد نه در اصل انتخاب نوع نظام سیاسی کشورشان و نه در اعتبار قانون اساسی و نه در انتخاب ریاستجمهوری و انتخاب خبرگان و رهبری
ملاک اعتبار قانونی تنها یک چیز است و آن رضایت ولایت فقیه است».!
دو وجه رویارویی در نقطهٔ بلوغ
اکنون دو وجه رویارویی به نقطهٔ بلوغ رسیده است. از یکطرف مقاومت ایران و مردم در فضای انفجاری خود را آمادهٔ قیام و مقابلهٔ تمامعیار با استبداد دینی میکنند. از طرف دیگر نظام ولایت فقیه در اوج شقه، شکاف و فروپاشی قرار دارد.
در یککلام باید گفت زنگهای پایان برای سلطنت مطلقهٔ فقیه یکی پس از دیگری بهصدا درمیآیند.
بایکوت انتخابات قلابی مقدمهای برای ورود به فاز جدیدی از تحولات بنیادین است.