۲۱فروردین۱۴۰۰
آبان۹۸
در ماههای اخیر موج ناامیدی و نگرانی نسبت به آینده در صحبتهای سران، مهرهها و رسانههای حکومتی دیده میشود.
اما بعد از صحبتهای خامنهای در مورد «کمین دشمن»، نگرانی در میان سران و
ایادی باند او بیشتر شده، و بازوهای خامنهای در مجلس، قضاییه و نمازجمعه نا
امیدانه روضه امید میخوانند.!
پاسدار محمد باقر قالیباف رئیس مجلس ارتجاع در جمعی از نیروی سرکوبگر انتظامی
نگرانیاش را نسبت به یاس و سرخوردگی و انفعال مزدوران رژیم و نفرت مردم از نظام
ابراز داشت: «موقعیت امروز انقلاب اسلامی موقعیت بسیار خطیری است. بعضیها نا
امیدند بعضیها حرفهای دیگری میزنند بعضیها از گذشته خودشان پشیمان هستند»
(تلویزیون شبکه خبر۱۷فروردین۱۴۰۰).
روزنامه مستقل با اشاره به نفرت عمومی و گسست جدی رابطه مردم با حاکمیت نوشت:
«کشور در یک مرحله پیشا بحرانی قرار دارد. ترکیب نا متعارف تحریم، سوءمدیریت شرایط
اقتصادی کشور را در نقطه حساس و تعیینکنندهای قرارداد» (مستقل ۱۷فروردین۱۴۰۰).
ابراهیم متینیان عضو مجلس ارتجاع نیز همه مهرهها و باندهای حکومتی فراخوان
داد: «بیاییم تا دیر نشده صدای مردم را بشنویم» (رادیو فرهنگ ۱۷فروردین۱۴۰۰).
بابایی یک عضو دیگر مجلس ارتجاع خطاب به روحانی گفت: «آقای رئیسجمهور من فکر
میکنم خود شما استعفا بدهید و بگویید من توان اداره یک کارکوچک در حوزه توزیع مرغ
که بر اساس قانون اساسی در مملکت را ندارم» (خبرگزاری مجلس ۱۷فروردین۱۴۰۰).
مهرداد ویس کرمی یک عضو مجلس دیگر ارتجاع علت بهوجود آمدن چین شرایطی از
هراس میان سران و اعضای مجلس ارتجاع را دروغگویی آنها به مردم دانست و گفت: «از بس
متأسفانه دروغ گفتیم مردم اعتماد به حرفهای مسئول ما ندارند» (خبرگزاری مجلس ۱۷فروردین۱۴۰۰).
احمد علیرضا بیگی هم نگران تهدیدات دشمن بهدلیل رویگردانی مردم از حاکمیت و
خیمه شب بازیهای آن تحت عنوان مشارکت سیاستی است چرا که «میزان مشارکت سیاسی مردم
به سطح غیرقابل قبولی رسیده است و تهدیدات مربوط به دسیسههای دشمن کاملاً جدی
است» (خبرگزاری مجلس ۱۵فروردین۱۴۰۰).
جدا از اعضای مجلس ارتجاع، آخوند ابراهیم رئیسی سرجلادی که جز با تازیانه و
اعدام سخن نمیگوید با دستپاچگی گفت: «هر چه که امروز مردم را مایوس میکند نباید
انجام داد. اگر خدای نکرده جوری دیگر عمل شود موجب ناامیدی خواهد شد و این ناامیدی
امری است که دشمن بهدنبال آن است» (تلویزیون شبکه افلاک ۱۰فروردین۱۴۰۰).
علی خامنهای هم آخر سال۹۹ روی دسیسههای
دشمن برای دور کردن جوانان از رژیم دست گذاشت و با نگرانی گفت: «دشمن بهطور دائم دارد کار میکند برای اینکه
جوانها را مأیوس کند، منحرف کند، از راه باز بدارد... دشمن دائم دارد برنامهریزی
میکند. برنامههای دشمن برای ما خیلیهایش حالا شاید همهاش نه اما خیلیهایش
گزارش میشه ما میفهمیم، اطّلاع پیدا میکنیم؛ در مقابلش تلاش شما بایستی این باشد
که جوانهایتان را حفظ کنید و میتوانید این کار را بکنید. نگذارید وسوسهی دشمن در
جوانها اثر بگذارد و بتواند آنها را سرد کند و در نهایت به خدمت بگیرد» (سایت خامنهای
۲۵اسفند ۹۹).
روشن است که وحشت از خشم و نفرت عمومی و تلاش مذبوحانه برای پمپاژ امید به
نیروهای وارفته نظام، نشانه شرایط انفجاری جامعه و وحشت خامنهای نسبت به بقا و
امنیت حاکمیت ولایت فقیه است.
حاکمیتی که نان را از سفره مردم ربوده و امیدبه آینده را در میان آنها از بین
برده و در مقابل آن، بذر کینه و نارضایتی نسبت به خود را در دل تکتک اکثریت محروم
جامعه کاشته است.
مردم محرومی که جز چشیدن طعم تلخ سرکوب و شرایط سخت اقتصادی و معیشتی هیچ
خیری از این نظام ندیدهاند.
مردمی که روزانه درجای جای کشور در خروش و اعتراض هستند تا بتوانند حداقل
حقوق غارت شده خود را بهدست آورند، و به زندگی فقیرانه خود ادامه بدهند.
در چنین شرایطی نه تنها این مردم به رژیم هیچ امید و اعتمادی ندارند، بلکه در
تلاش هستند تا با خروش و قیام خود آنرا سرنگون سازند.
واقعیت این است که نگرانی همه سردمداران و مهرههای رژیم از آمادگی شرایط
عینی جامعه برای رویارویی با نظام است. آنها از روزی وحشت دارند که مردم همچون
قیام آبان۹۸ کاری کنند تا رژیم
سرنگونی را در برابر چشمان خود ببیند و ناقوس مرگشان فرا رسد. شرایطی که به اعتراف
خودشان دیگر خشک و تر رژیم با هم میسوزد.
پیش از این روزنامه جهان صنعت وابسته به باند روحانی خطر شرایط عینی را گوشزد
و وضعیت جامعه را به «بمب ساعت شمار» تشبیه کرده بود که «دوست و دشمن نمیشناسد» و
«دست کم گرفتن این خطر بالقوه و مهیب» باعث میشود که «به قول خواجه شیراز دیگر از
نه از تاک نشان خواهد ماند و نه از تاکنشان».
شرایط عینی برای انفجار جامعه طوری است که روزنامه حکومتی آرمان ۱۸فروردین۱۴۰۰ به نفرت مردم از نظام و زمینه بروز قیام اعتراف کرده و نوشت: «درماندگی در اداره روزمره زندگی و ترس از آینده بسیاری از ایرانیان را سرشار از خشم و غضب کرده است. حوصله شنیدن هیچ حرفی را ندارند و به هیچ حرفی هم اعتماد نمیکنند. فقط نفرین میکنند. تهدیدهای خشونتبار میکنند. عواقب این شرایط کاملاً هویداست. هویداتر از شتر بر نردبان!».