۲۱فروردین۱۴۰۰
بن بست
نمایندگان رژیم آخوندی روی زانوان خود به نشستهای مذاکرهی برجام شتافتهاند. اما در همین هنگام آخوند علمالهدی در مشهد پاچهی باند شیخ بنفش را به دندان گرفته و میگوید: «مقام معظم رهبری فرمودند حرف آخر یککلام ما با آمریکا در مورد برجام هیچ مذاکرهای نداریم... جلوی همین مذاکرات را گرفتند شما بلند میشوید میروید وین توی یک اتاق مینشینید با اروپاییها مذاکره کنید اتاق کناری هم نمایندگان آمریکا مینشینند». این گراز ولایی سپس تلاش میکند ننگ چنین مذاکرهی ذلیلانهای را از چهرهی ولینعمت خود پاک کند و میافزاید: «... آخر این واقعاً نقض دستور رهبری نیست؟ این مردم میفهمند این مقابله با رهبری است این مقابله با فرمان عظیم رهبری هست!» (نمایش جمعهی ۲۰فروردین ۱۴۰۰ مشهد)
یک پرسش مهم
آیا واقعاً باید باور کرد که باند مغلوب و توسری خور نظام کاملاً «سرخود» به
مذاکره با قدرتهای جهان نشستهاند؟!
مگر محمد جواد ظریف بارها وقتی زیر ضرب کفتارهای باند خامنهای قرار گرفت،
صریح و واضح روشن نساخت که «سیاست خارجی در اختیار رهبری است»؟!
در جلسهی ۱۵تیر سال گذشته در مجلس
ارتجاع که نخستین حضور ظریف در میان گماشتگان خامنهای بود، ظریف برای از سر خود
باز کردن تهاجمهای پاسداران تازه به کرسی نشسته گفت: «سیاست خارجی حوزه دعوای
جناحی نیست... به همین دلیل است که سیاست خارجی در چهارچوب اهداف کلی نظام در
[حوزه] اختیارات رهبری قرار دارد تا از دوگانهسازی و دعوای جناحی اجتناب شود».
مگر از این روشنتر هم میشد گفت؟! کما اینکه پیش از آن در جلسهی ۱۵آبان ماه سال۱۳۹۷ نیز بار
دیگر ظریف به اعضای مجلس ارتجاع گفته بود که: «ما دستگاهی نیستیم که سرخود عمل
کنیم». و در پاسخی که آن زمان شاید به سخنان امروز آخوند علمالهدی هم داده است،
گفت: «مگر ما میتوانیم در این کشور کاری را انجام دهیم که گزارش ندهیم؟!»
بسیار خوب، بالاخره خامنهای مخالف جلسات وین است یا موافق؟!
اختاپوسی با چندین دهان!
برخی از مردم ایران آخوند علمالهدی را نسخهای از خود خامنهای و ولیفقیه
شعبهی خراسان نظام میدانند. این دایناسور ولایتمعاش وظیفهاش تیز کردن مواضعی است
که شخص عمود خیمهی نظام نمیخواهد هزینهی بیان تیز و وحشیانهاش را بدهد.
خط و خطوطی که از بیتالعنکبوت ولایت به مواجب بگیران داخلی و خارجی منتقل میشود،
ارائه دهندگان متعددی دارد که بنا بر نیاز روز خامنهای، خط و خطوطاش را
بازگو یا تفسیر میکنند.
برای روشنتر شدن موضوع میتوان چنین مثال زد که اختاپوس ولایت همانگونه که
بازوهای سیاسی و نظامی و گروههای تروریستی گوناگونی برای پیشبرد مقاصدش دارد، از
«دهان و زبان» های متعددی نیز برخوردار است که وظیفهشان یا پژواک «منویات رهبری»
در اقصی نقاط ایران و جهان است، و یا بازگو کردن برخی نکات که خود خامنهای نمیخواهد
یا نمیتواند بگوید.
از امامان نمایش جمعهبازار ولایی گرفته تا سرکردگان بسیج و سپاه و حتی در
برخی اوقات نواب خارج کشوری نظام که در رأس گروههای دستساز نظام گماشته شدهاند،
در این شمارند. به این گلهی کفتاران ولایی باید برخی بسیجیان فکل کراواتی
و مزدوران صادراتی نظام به کشورهای غربی را هم اضافه کرد که برخی در پوش محقق و
برخی در پوش اپوزیسیون باسمهای و یا خبرنگار، همان نقش «ائمهی جمعه» نظام را برعهده
دارند!
با این توصیف، پس چرا ما از دهانهایی که به نیابت از خامنهای میجنبند سخنان
متناقضی میشنویم؟!
با دست پس میزند، با پا پیش میکشد!
واقعیت مطلق این است که خامنهای در چنبرهی بحرانهایی عمیق و خطرناک گرفتار
است. این وضعیت هولانگیز اصحاب بیت و نانخوران مزدور خامنهای را به کنش و واکنشهای
فضاحتباری ناچار کرده که طبعاً در نگاه اول ممکن است قابل درک نباشد.
برای فهم درست وضعیت نظام آخوندی در تنگنای داخلی و بینالمللی، باید یادآوری
کرد که اگر چه خامنهای در شرایط فعلی نیاز مبرمی به مهار و کاهش تنش با جهان غرب
دارد. زیرا در تنگنای خفقانآور تحریم و فشار اقتصادی، نه توان تأمین کافی گروههای
نیابتی خود و بازوهای بینالمللیاش را دارد، و نه توان حل ابر بحرانهای اقتصادی
داخلی را، . بنابراین شدیداً نیازمند رابطه با غرب برای باز کردن شریان حیاتی حراج
نفت و منابع ملی ایران است.
اما در عینحال از سوی دیگر با بحران سیاسی در آستانهی نمایش انتخابات نمایشی
ریاستجمهوری نظام هم روبهروست. انتخاباتی که از سال پیش اعلام کرده باید خروجیاش
یک «دولت جوان حزباللهی» مانند پاسدار قاتل سلیمانی باشد! در نتیجه هر باندی
دنبال این است که باز شدن احتمالی بنبست تحریمها را به هر میزانی هم که باشد به
جیب و حساب خود بریزد. بنابراین خامنهای و باندش نمیتوانند چنین اجازهای را به
باند مغلوب بدهند.
افزون بر این، یکی از اصلیترین اهرمهای سرکوب باند مغلوب در نظام، همین
«ننگ مذاکرات ذلیلانه» با غرب بوده است. روشن است که امضای مجوز مذاکره به نام ولیفقیه
نظام، مستقیماً ضربهای سهمگین بر گیجگاه بسیجیان وارفتهای است که توان هضم این
تناقضات را ندارند و دچار تزلزل و ریزش بیشازپیش میشوند!
پریشانگویی و تناقضات متعدد خامنهای، نشان از گاوگیجهی ولایی دارد که تا خرخره
در لجنزار خودساخته دست و پا میزند و از آنجا که هر راهی را برود، چه تندادن به مذاکره
و زهرخوران بعدی و چه ایستادن و پذیرش خفگی بیشتر، جز به سرنگونی ختم نمیشود،
باید بین بد و بدتر یکی را انتخاب کند. حالا باید دید که خامنهای نهایتاً بین مرگ
و خود کشی کدام را انتخاب میکند.