۲۴فروردین۱۴۰۰
آری به جمهوری دمکراتیک
طی هفتههای اخیر رسانههای حکومتی بسیار تلاش کردهاند بازار انتخاباتی رژیم را با گفتارها، گفت و گوها و تحلیلهای گوناگون گرم کنند؛ اما از آنجا که بیمایه فطیر است، جملگی جز دمیدن یأس و سرخوردگی و بیسرانجامی، حاصل دیگری نصیبشان نشده و آبی برای رژیم گرم نکردهاند.
وقتی حاکمیتی در آستانهی یکی از مهمترین انتخابات ادوار سلطهگریاش، در مجلس
نظام اقدام به جمعآوری ۱۹۰ امضاء برای محاکمهی رئیس
دولتش میکند، قابل پیشبینی است که برای انتخابات جز به مهندسی صندوقها و اتاق تجمیع
آراء چشم ندوخته است.
تهدید حسن روحانی به کشاندن او به محاکم قضایی را باید یکی از نشانههای کم و
کیف نمایش انتخاباتی پایان خرداد دانست. حاکمیتی که حتی دو ماه صبر نمیکند تا
انتخاباتش بیتنش و چالش درونی برگزار شود، گویای ناگزیری تمام در گزینش انقباض
حداکثر است. این در حالی میباشد که لااقل باید بهخاطر تبلیغات و فضاسازی
انتخاباتی هم شده، جو سیاسی کشور را آرام نگه دارد، چالشهای روزمرهی جنگ و دعوای باندی
را مهار کند و دندان روی جگر بگذارد. تمام این بازیها و تاکتیکها در حالی انجام میشود
که دولت روحانی آخرین دورهاش را میگذراند و دیگر بود و نبودش در این دو ماه هیچ نقش
تعیینکننده در روند تحولات بعد از انتخابات ندارد.
واقعیت حاکمیت ولایت فقیه اما این است که با این کارها هم شده، تلاش میکند
پیام به جناح و باند رقیب بدهد که هیچ چشماندازی در انتخابات پیش رو ندارد. از
سوی دیگر گزینهی تکمحوری حول حزباللهی یا حتی شبه حزباللهی، انتخاب ناگزیر خامنهای
است. چشمانداز چنین سیاستی را هم از هماکنون به مجلس رژیم گوشزد کرده است.
تقلاها و سیاستهای اخیر مجلس را علیه دولت روحانی باید از این منظر مورد توجه
قرار داد و خبرهای حول نمایش انتخابات را هم از این زاویه نگریست.
آنچه همهی این موارد را بهوجود آورده، نه صرفاً جنگ و دعواهای درون نظام، بلکه
شرایط سیاسی و اقتصادی بیرون نظام یعنی عامهی مردم و جامعه ایران است. رد چنین واقعیتی
را وقتی در رسانههای حکومتی دنبال میکنیم، شاهد چنین اعترافهای ناگزیری هستیم:
«در گرم شدن فضای انتخابات، مسائل سیاسی و اقتصادی نقش عمده و اصلی
را دارند» (آفتاب یزد، ۲۲فروردین۱۴۰۰).
«مجموع آرای اصولگرایان و اصلاحطلبان حدود ۳۰درصد است» (روزنامه مستقل بهنقل از کنعانی مقدم، ۲۳فروردین۱۴۰۰).
در میان تمام انتخابات ادواری نظام آخوندی، انتخابات پیش رو یکی از آوردگاههای رژیم
و جامعه ایران شده است؛ چرا که رژیم با تمام کارنامهی ۴۲سالهاش وارد این نمایش حکومتی میشود و مردم هم با تمام خاطرات
و تجربههایشان از حاکمیتی جانی و چپاولگر و تباهساز، آن را تحریم و طرد میکنند.
شاخصهای این آوردگاه بیسابقه را رسانهی حکومتی با وارونگی، «ناامیدی بیسابقه» توصیف
میکند و چنین مینویسد:
«این سطح از گرانی، بیکاری و ابر تورم موجب شکلگیری ناامیدی بیسابقهی
طبقات مختلف جامعه گشت» (همان منبع).
همانطور که اشاره شد، بازارگرمی رسانههای حکومتی، بیمایه است و در بنیاد
خود، فطیر. این واقعیت نه فقط در زمینهی تحریم از جانب مردم، بلکه در درون رژیم هم
بیمایه است و دست نظام خالی. از این رو قحطی کاندید هم یکی از ویژگیهای بارز
نمایش ۱۴۰۰ میباشد. فغان سوتهدلان رسانهیی حاکمیت که
تازه از پس سانسورهای چند مرحلهیی گذشته و به صحن رسانه رسیده است، از چنین
گزارشی بلند است:
«متأسفانه نامزدهای مطرح در فضای جامعه فاقد آن جذابیت و قدرت
لازم برای بازگرداندن اعتماد به جامعه هستند. نامزدهای فعلی مطرح شده در جامعه، آن
توان لازم را برای گفتگو با جامعه ندارند» (همان منبع).
وقتی رسانههای حکومتی حتی با رقمسازیهای خود از هماکنون پیشبینی میکنند که سرجمع آراء اصولگرایان و اصلاحطلبان در نمایشی آتی حداکثر۳۰ درصد است، پیداست که نتیجهی چنین آوردگاهی را نه حاکمیت یا اتاق تجمیع آراء، بلکه بنا بر برآورد رسانهی حکومتی، حداقل ۷۰درصدی تعیین میکنند که هیچ نتیجهیی جز شکست اشغالگر آخوندی و پیروزی نصیبشان نمیشود.
---------------------------------------------------------
-------------------------------------------------------------
---------------------------------------------------
---------------------------------------------
----------------------------------------------------
----------------------------------------------------
----------------------------------------------------