۲۶فروردین۱۴۰۰
اطلاح طلب ... دیگه تمام ماجرا
مقارن با نزدیک شدن به نمایش انتخابات، اصلاحطلبان قلابی، رانده از سوی مردم و مانده از درگاه ولایت، واکنشهای عجیب و غریبی از خود بروز میدهند که البته ریشه در ماهیت خائنانه آنها دارد.
«اصلاحات مرده»!
اصلاحطلبان قلابی یادشان رفته که یکی از خودشان گفته بود: «اصلاحات مرده است
فقط بهخاطر کرونا ختم نگرفتیم»!
فراموش کردهاند که همان تئوریسین گفت:
«در قرون وسطی وقتی شاه میمیرد یک اصطلاحی بود که میگفتند پادشاه
مرد، زنده باد پادشاه، این را من درباره اصلاحات به شما بگویم. میخواهم بگویم:
اصلاحات مرد و زنده باد اصلاحات! اصلاحات به آن معنایی که زیبا کلام، تاجزاده، عارف
و سیدمحمد خاتمی و این و آن داشتند مرد و دیگر نیست و محال ممکن است کسی به اعتبار
آنها بیاید و ۱دانه رأی بدهد. ».
(صادق زیبا کلام. خبر آنلاین. ۱۲اردیبهشت۹۹).
این یک مرگ طبیعی نبود. مردم ایران در قیام دی۹۶ بهدلیل بلوغ تحسینبرانگیز خود مرگ آنها را خروشیدند. اینک
مشاطهگران چهرهی کریه ولایت فقیه، در سراشیب سقوط از لابلای خاکروبه و خاکستر سرک
میکشند و البته سرک کشیدنهای آنها حتی در رسانههای وابسته به باند
خامنهای هم جدی گرفته نمیشود و نوچههای خلیفهی ارتجاع هم آنها را به بازی نمیگیرند.
یکی از آنها که سالها نقش سوپاپ اطمینان برای این نظام را ایفا کرده، مصطفی
تاجزاده است که مأموریت دارد خط براندازی را قدم به قدم تخطئه نماید.
شیطانسازی از خط تحریم انتخابات
در حالی که شعارهای راهگشای «رأی من سرنگونی» و «آری به جمهوری دمکراتیک» در
فضای مجازی و در فعالیت کانونهای شورشی طنینانداز است، این مشاطهگر وفادار به
اصل نظام برای نجات انتخابات نمایشی میگوید: «۴۲سال است الآن کسانی که مخالف جمهوری اسلامی هستند انتخابات را
تحریم میکنند. کو دستاوردشان، هر دفعه که تحریمشان قویتر شده اقتدارگرایی تو
ایران قویتر شده، امروز هم میگویند نه به جمهوری اسلامی و نه به انتخابات برای
اولین بار بهصراحت دارند میگویند. میگویند ما با نه گفتن به انتخابات در واقع
میخواهیم اصلاحطلبها را شکست بدهیم چون آن ور که بیآبروست و مثلا
اقتدارگراست و ما کاری باهاش نداریم. تصورشان این است که اگر اصلاحطلبها را
شکست بدهند جامعه دوقطبی میشود انقلاب میشود اینها برمیگردند میشوند رهبر
انقلاب» (روزنامه اینترنتی فراز. ۲۵فروردین ۱۴۰۰).
«آن طرف که اقتدارگراست و ما کاری باهاش نداریم»! این همان کدی است
که بین پاسداران برونمرزی و اصلاحطلبان قلابی مشترک است. معنای آن این است که پس
باید با آلترناتیو اصلی این نظام درافتاد.
شیطانسازی از قیام و تبلیغ ماندگاری رژیم
پادوهای خلیفهی ارتجاع در ادامهی شیطانسازی از خط تحریم انتخابات، هر نوع قیام
را برای براندازی استبداد دینی محکوم کرده و در آن سوی سکه، مجیز خامنهای را میگویند
و ماندگاری همین رژیم را تبلیغ میکنند. وقتی میگوییم اصلاحطلبان قلابی ورژن دیگری
از همین رژیم هستند و وظیفهی آنها طولانیتر کردن عمر آن است دقیقاً چه میگوییم.
از تاجزاده میخوانیم:
«ما میگویم آقا شما آن طرف داستان کسانی که میگویند انتخابات نه
میگوییم چکار، میگویند تظاهرات بزرگترین اهرمشان این است میگوییم آقا
تظاهرات تو ایران... با تظاهرات خیلی صریح و روشن بخواهیم باهم صحبت کنیم. یک با
تظاهرات مثلا با ۱۰ تا تظاهرات ملی
جمهوری اسلامی ساقط بشود مثلا نظام ایدهآل ما مستقر شود تصور میکنم مخالف و
موافق فکر میکنند این توهم است. چون جمهوری اسلامی هنوز اراده بقا دارد هنوز
اراده سرکوب دارد هنوز حامی مردمی دارد» (همان منبع).
مشاطهگر نظام وظیفهی دیگری هم دارد. به جای محکوم کردن سرکوب، به نفع جلادان
عمامهدار تبلیغ و در پیکرهی جامعه ناامیدی تزریق میکند تا این مفهوم را القا کند
که چارهای جز تندادن به نظام ولایت فقیه و نمایش انتخابات آن نیست.
«سقوط نمیکند جمهوری اسلامی، دو حالت دیگر ممکن است باشد یکی اینکه
این تظاهرات وسیع و گسترده بشود و جمهوری اسلامی آن را سرکوب بکند. خوب این چه
فایده دارد خون جوانان ریخته میشود. فضا امنیتی میشود و عرض به حضور شما که
ناامیدی جامعه بیشتر میشود. به همین جهت میگویم که ما راهی جز انتخابات نداریم».
! (همان)
این رژیم آلترناتیو ندارد، زنده باد وضع موجود!
از جمله ترفندهای نخنما و لو رفته، تبلیغ آلترناتیو نداشتن این نظام و بهوجود
آمدن هرج و مرج در صورت سرنگونی آن است.
«اگر تو این ۴۲سال
اینهایی که میگفتند تحریم و توهم این را داشتند که با تحریم جمهوری اسلامی ساقط
میشود که نه ساقط میشود و اگر هم ساقط بشود آلترناتیوش یک هرج و مرج وسیع است
برای اینکه هیچ رهبر واحدی نداریم هیچ سازمان واحدی نداریم هیچ مدل واحدی برای
حکومت نداریم... شوخیه بهنظرم من
دعوت به سرنگونی جمهوری اسلامی به این لحاظ از نظر من دعوت به هرج و مرج است»
(همان).
از این نظر میگوییم این ترفند جدید نیست زیرا نفرات تداوم سلطنت بزرگارتشتاران
نیز همین را میگفتند و منظور آنها این بود که باید گذاشت ایران در زیر مهیمزهای سلطنت
باقی بماند.
سوریهای شدن ایران!
از شگفتیهای روزگار آن است که کسانی خود در پیریزی سپاه پاسداران دست داشته
و از بنیانگذاران آن و مدافعان خط توسعهطلبی و تروریسم بودهاند اکنون مردم و
براندازان را از «سوریهای شدن ایران»! میترسانند.
«ما سال۵۷ این بود گفتیم شاه
برود ابن زیاد هم بیاید بهتر است بعد فهمیدیم اشتباه کردیم حالا یک ملتی کسانی
بگویید ما اشتباه را میخواهیم تکرار کنیم بروند بکنند من که مانع آنها نیستم که
ولی تصورم این است که اکثریت جامعه به اینجا نرسیده اکثریت این جامعه برایش فردای
ایران مهم است به همین جهت هم خیلی از معترضان ما تو تظاهرات شرکت نمیکنند نه بهخاطر
اینکه میترسند بگیرند یا محاکمهشان کنند یا زندانشان کنند. میگویند کشور
[بخوانید نظام] ممکن است بریزد به هم دیگه برای اینکه الآن اگر سوریه یک اتفاقی
افتاده الآن ۱۰سال است جنگ داخلی است
معلوم نیست تا چند سال دیگر هم جنگ داخلی ادامه پیدا بکند و تازه بعد از ۳۰، ۴۰سال برسند به آن نقطه
اول میگویند خوب این چه کاریه من که حاضر نیستم به قیمت بیرون ریختن آخوندها بهقول
آنها بگویم ایران را بههم بریزیم حالا آخوندها برود چیز بشود» (همان).
میبینید دم خروس «البته این رژیم و زندهباد خامنهای»! چگونه از سطرسطر
جملههای این مشاطهگر نظام بیرون میزند. او ابایی ندارد از اینکه بگوید: «من
منتقدی هستم که فرزند این انقلاب و این نظام بودم نه اینکه نیستم و اتفاقاً امروز
برای نجات این فرزند میگویم اصلاحات بنیادی باید صورت بگیرد».
!
کدام اصلاحات بنیادی، کدامین تغییر؟!
پاسخی وجود ندارد، یا پاسخ این است این تغییر را باید عمود خیمهی نظام بهوجود
بیاورد! باید از زیر اجازهی خامنهای عبور کند!
«اگر قرار است این مناسبات قدرت تغییر نکند هرکس بیاید شکست میخورد.
مگر اینکه کسی بیاید که آقای خامنهای بگوید که نه از این بهبعد باید این سیاست
را تغییرش بدهیم» (همان).
حرف اصلی
بازی بازی با دم موش ولایت و حرفهای گندهتر از دهان زدن تا وقتی و تا جایی
مجاز است که گوینده آنها به فرموده خط مشخصی را پیش ببرد؛ آن خط چیست؟
«من اگر امروز بگویم نیستم میشوم سوژه امنیتی تو ایران میشوم هم
نوا با مسعود رجوی. میگویند آقا اینها میخواستند ضربه بزنند درست در شرایطی که
ایران حساسترین مذاکرات با آمریکا را داشت و درگیر هستهیی بود تاجزاده
هم آمد حرف رجویها را زد درسته؟ من میگویم نه من مخالف رجوی هستم» (همان).
او برای اینکه بتواند همین حرفها را بزند باید با مجاهدین خط قرمز داشته
باشد. اصلاً بهخاطر همین لنگ و لگد زدن، به او اجازه داده شده شالتاق پالتاق کند؛
ولی همانطور که گفته شد، دوران مشاطهگری و منگلوله و زرینک آویختن
بر پوزهی کریه ولایت گذشته است. اگر نگذشته بود خامنهای هنوز آنها را به بازی میگرفت
تا به انتخابات کساد و منجمد خود گرمایی ببخشد.
***
پاسخ زیبای مردم ایران در قیام دی۹۶ خطاب به
بزککنندگان استبداد هنوز تکرار کردنی است.
«اصلاحطلب، اصولگرا!
دیگه تمومه ماجرا».
---------------------------------------------------------
-------------------------------------------------------------
---------------------------------------------------
---------------------------------------------