۱۴اسفند۹۹
توفان حوادث در پیش است
«تهران آیا خواهد توانست مانع امنیتی شدن پرونده هستهیی و سیاست اجماعسازی بایدن شود؟ نتیجه نشست شورای حکام، چشمانداز را روشن خواهد کرد. آنچه مسلم است اینکه تنشها میان تهران ـ واشنگتن و فرایند بازگشت به برجام بهمثابه گام برداشتن بر لبه تیغ است» (روزنامه حکومتی ابتکار - ۱۲اسفند۹۹).
بهت آمیخته با یأس در موزیک متن نگرانی
قیل و قال روزنامههای حکومتی از اصلاحطلب گرفته تا اصولگرا، اینگونه مینماید
که برای ملااتمی فرصتها در حال سوختن هستند و پنجرهها در حال بسته شدن.
از بدمستیها و عربدهکشیهای ولایی دست کم بهصورت آشکار کمتر اثر هست، به جای آن
بهتی آمیخته با یأس در موزیک متنی از نگرانی نشسته است. بهوضوح دوران خوشحالی
برای تغییر در هیأت حاکمهی آمریکا در بین باندهای رژیم به پایان رسیده است.
«این تصور در برخی دولتمردان ایرانی وجود داشت که بایدن در همان ۲۰ژانویه که وارد کاخسفید میشود بازگشت به برجام و تعهدات آمریکا
را کلید خواهد زد. نه تنها اینطور نشد بلکه بایدن در حال زمینهچینی برای زمینی
است که فشارهای ترامپ در مقابل آن به شوخی شبیه باشد» (رسالت - ۱۲اسفند۹۹).
وضعیت برجام و تنگناهای رژیم
چند مؤلفه اکنون عرصه را بر حاکمیت آخوندی تنگ کرده است:
۱ـ بایدن بهرغم نشان
دادن چند فقره انعطاف برای بازگشت به مذاکرات برجامی ولی از رفع تحریمها کوتاه
نیامده است. یعنی دولت بایدن تا این نقطه دستآوردهای ترامپ را حفظ کرده و از آن
بهعنوان اهرم فشار روی رژیم استفاده میکند.
«بایدن اگر چه بازگشت به برجام را بهعنوان تعهدی انتخاباتی در
دستور کار خود قرار داده ولی این بازگشت را بر اساس تابلوی راهنمایی دنبال میکند
که مایک پمپئو، وزیر امور خارجه سابق آمریکا در شرایط دوازدهگانهاش تعیین کرده
بود» (ابتکار. ۱۲اسفند۹۹).
۲ـ آمریکا علاوه بر
تعقیب این سیاست، با اعلام بازگشت به برجام خود را از انزوای قبلی رهانیده و
توانسته است تا این نقطه اروپا را با خود همراه کند. این همراهی او را قادر میسازد
تا در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی تصمیماتی را علیه رژیم پیش ببرد. تا
بهحال آمریکا برای تعقیب سیاست فشار حداکثری یک پا بیشتر نداشت (تحریم)، اکنون
مانورهای دیپلماتیک و پشتیبانی اروپا را نیز به آن افزوده است و با دو پا حرکت میکند.
۳ـ تصمیمات بیدنده و
ترمز مجلس ارتجاع که قرار بود برای نظام ولایی «اقتدار» بخرد، در عمل به زنجیری
تبدیل شد که دست و پای دیپلماسی رژیم را بست و قدرت مانور آن را کاهش داد.
۴ـ درخواست لغو تحریمها
یک سراب بیش نیست. بدیهی است که رژیم دیگر در موقعیت قبل از تصویب برجام ۲۰۱۵ قرار ندارد تا با طرح این اقدام طرفحسابهای دیگر برجام را
تحت فشار بگذارد. اصرار بر این خواسته بیشازپیش پنجرهای را خواهد بست که پیشتر
از آن حاکمیت آخوندی وانمود میکرد به روی آمریکا و اروپا بسته خواهد شد.
۵ـ طی سهماه توافق شده
بین رژیم و آژانس، تحولات ایستا نخواهد ماند. موشکپرانیهای شبهنظامیان وابسته
به رژیم همچنان ادامه دارد. آمریکا نیز با حمله به یک پایگاه آنها نشان داد که در
برابر این حملات ساکت نخواهد نشست. این فعل و انفعالات بهشدت به زیان رژیم هستند.
«این نگرانی وجود دارد که برخلاف نیت و خواست سیاستمداران در هر دو
سو، مواضع و رفتارها به سمتی چرخش کنند که از حد متعارف خارج شده و ایران و آمریکا
را به سمتی هدایت کنند که خواست دو طرف نیست و در حقیقت فرصت را از دیپلماسی بگیرد.
صدور قطعنامه در شورای حکام میتواند زمینهساز همین نگرانی باشد» (ایران. ۱۲اسفند۹۹).
۶ـ فاشیسم دینی اکنون
دریافته که در انزوای کامل قرار گرفته است. این انزوا بهدنبال ارائهی پیشنویس یک
قطعنامه علیه رژیم در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی چهرهی جدیدی به خود
گرفته است.
در این زمینه روزنامهی حکومتی شرق ۱۲اسفند۹۹ با نگرانی نوشته است:
«آمریکا درصدد ارائه قطعنامهای در شورای حکام آژانس بینالمللی
انرژی اتمی علیه ایران است... تصویب چنین قطعنامهای با توجه به گزارشهای مربوط به
درخواست آژانس از ایران در توضیح پیدا شدن آثار اورانیوم در دو سایت و همچنین
آغاز غنیسازی ۲۰درصدی ایران پس از
مصوبه مجلس، با در نظر گرفتن حمایت اروپا چندان دور از ذهن نمینماید... تصویب
چنین قطعنامهای، بیتردید فشارهای بینالمللی بر ایران را افزایش داده و آمریکا و
اروپا را یک گام برای فشار بینالمللی به ایران بدون بهکارگیری مکانیسم ماشه پیشبینیشده
در برجام نزدیکتر خواهد کرد».
شورای امنیت و تکرار سناریوی قذافی
مهلت توافق موقت با آژانس با تیک تاک ساعت در حال لاغر شدن است؛ بدون اینکه
دستاورد جدیدی برای حاکمیت آخوندی داشته باشد. در ادبیات روزنامههای حکومتی پس از
مدتها شاهد کاربرد عبارتهایی مانند ارجاع پرونده رژیم به شورای امنیت هستیم.
«قطعنامهای که به شورای حکام ارائه شده است ایران را در تنگنای
سختتری قرار میدهد و بهنظر میرسد وضعیت را سختتر میکند... همانطور که در
گذشته پرونده ایران از همین طریق به شورای امنیت رفت، ممکن است دوباره پرونده
ایران در آینده بار دیگر این مسیر را طی کند» (آرمان. ۱۲اسفند۹۹).
یک روزنامه پا را از این فراتر گذاشته و سناریوی تاریکی را برای آینده رژیم
تصویر نموده است:
«یکی از مهمترین دلایل بایدن تلاش برای تحمیل برجام ۲ به ایران با اسم رمز گفتگو بر سر موضوعات جدید است.
مدل مدنظر دولت آمریکا برای ایران چیزی جز مدل لیبی نیست: خلعسلاح هستهیی و
موشکی و سپس سرنگونی نظام قذافی» (رسالت. ۱۲اسفند۹۹).
رژیم چنج!
با این اوضاع و احوال بعید بهنظر میرسد، دولت آمریکا برگ برنده تحریمها را
از دست بدهد. وضعیت در طرف آخوندها چنان وخیم است که قلمچرخانان نظام
مینویسند:
«حتی بازگشت آمریکا به برجام بهمعنی برداشته شدن تحریمها هم
نخواهد بود. یعنی حتی تمام آن ۱۲ بند پمپئو
اجرا شود احتمال قریب بهیقین
تمام تحریمهایی که آمریکا در این ۴۰سال ساخته است، از بین نخواهد رفت. شدت و ضعف آن تغییر میکند، بعضی
مواردش بهحالت تعلیق درمیآید اما برداشتن تمام تحریمها محقق
نمیشود، مگر اینکه یک رژیمچنج اساسی در ایران رخ
دهد و بعد از هفت، هشت یا ۱۰سال شاید
بخشی از تحریمها برداشته شود (فرهیختگان. ۱۲اسفند۹۹).
فاشیسم دینی یا باید تن به عواقب سرپیچی از تعهدات اتمی بدهد و با جامعه جهانی روبهرو شود یا تنازلهای پیدرپی را بپذیرد و جام زهرهای بعدی را سر بکشد. در هر دو شق، بر لبهی یک تیغ مرگبار گام برمیدارد.