۲۱اسفند۹۹
مذاکره جویی
بدون مقدمه در این حرف خامنهای دقت کنید:
«اینکه آمریکاییها میگویند بیایید مذاکره کنیم، مذاکرهشان سر
این چیزها است. خواهش میکنم همه این را توجه کنند! البته من این را بارها گفتهام،
باز هم ناچارم بگویم، چون بعضیها یا متوجه نمیشوند یا وانمود میکنند متوجه نشدهاند؛
اینکه دشمن میگوید بیایید مذاکره کنیم، یعنی اینکه شما بیایید پشت میز مذاکره
بنشینید و ما به شما بگوییم باید شما موشک نسازید، شما هم باید قبول کنید؛ اگر
قبول کردید که خب پدرتان درآمده؛ یعنی خودتان را بیدفاع کردهاید؛ اگر قبول
نکردید، همین آش است و همین کاسه؛ باز هم دعوا، باز هم تحریم، باز هم تهدید؛
مذاکره یعنی این؛ دلیل اینکه بنده میگویم با آمریکا مذاکره نمیکنیم، این است که
این مذاکره [نتیجه ندارد]؛ البته او سود میبرد از مذاکره» (سایت خامنهای. ۱۰مرداد۹۹).
خواننده یا مخاطب این حرفهای خامنهای وقتی آنها را میخواند یا میشنود، نخستین چیزی که به ذهن او متبادر میشود این است که این رژیم با آمریکا وارد مذاکره نخواهد شد. بهعبارت گویاتر مذاکره «خط قرمز» این رژیم است. از فحوای حرفهای خامنهای این برمیآید که در مذاکرهی مفروض، این رژیم آخوندی است که باید امتیاز بدهد و طرف مقابل است که از موضع قدرت امتیاز میگیرد. امتیازی هم که داده میشود، یک امتیاز جزیی یا کاربردی نیست، بلکه راهبردی است. با دادن آن بخشی از هویت رژیم باید تغییر کند. یکی از این امتیازها عقبنشینی خامنهای از توان موشکی و تولید و صدور موشک برای اهداف تروریستی است. وقتی این رژیم نتواند موشک تولید کند یا برد آن را برای مقاصد فاش شدهی خود افزایش دهد، دیگر بهقول خامنهای «پدرش درآمده است»! و به دست خودش، خودش را بیدفاع کرده است. وقتی عمق راهبردی خود را از دست بدهد، به این معنی است که یک پایه فلسفهی وجودی خود یعنی تروریسم را از دست داده است.
«سم مضاعف»!
خامنهای حرفهای صریحتر از این هم زده است:
«موضوع سلاح هستهیی بهانه است، آنها حتی با دستیابی ما به
سلاحهای متعارف هم مخالفند چون میخواهند مؤلفههای قدرت را از ایران بگیرند»
(اعتماد. ۵اسفند۹۹).
او با اتکا به این حرف، اعلام کرد «جمهوری اسلامی در قضیه هستهیی نیز همانند
سایر قضایا عقبنشینی نخواهد کرد و در مسیر آنچه مصلحت و نیاز امروز و فردای کشور
است، با قدرت پیش خواهد رفت» (همان منبع).
عقبتر از این تاریخ و این فاکتها برویم. خامنهای در ۲۴اردیبهشت ۹۸ مذاکره را
«سم مضاعف»! خوانده و گفته بود:
«میگویند مذاکره کنیم دربارهی سلاح دفاعی شما که چرا موشکی با
فلان برد میسازید؛ این برد را کم کنید که اگر شما را زدیم نتوانید پایگاه ما را
بزنید و جواب بدهید!
خب معلوم است که هیچ ایرانی غیرتمند و باشعوری دربارهی نقاط قوت خود معامله نمیکند.
یا مثلاً میگویند دربارهی عمق راهبردیتان در منطقه صحبت کنیم؛ یعنی این را
از دست بدهید.
پس اصل مذاکره غلط است، حتی با آدم حسابی. اینها که آدم حسابی هم نیستند و به
هیچ چیز پایبند نیستند.
البته هیچکس در عقلای ما هم دنبال مذاکره نیست».
نتایج منطقی
تا اینجای کار، مخاطب مفروض ـ از روی دادهها ـ این نتیجه را میگیرد:
۱ـ فاشیسم دینی اهل
مذاکرهی دوباره بر سر برجام کنونی یا فراتر از آن برجام پلاس نیست.
۲ـ در این مذاکره نقل و
نبات پخش نمیکنند و به رژیم امتیاز نمیدهد. رژیم در مذاکره با «آدم ناحسابیها»!
باید در موشکیاش را تخته کند و از عمق راهبردی (جای پاهای تروریستی در دیگر
کشورها) کوتاه بیاید تا راهنفس اقتصادی او را باز کنند.
۳ـ در این مذاکره
بازنده اصلی فاشیسم دینی است؛ زیرا زیر فشار تحریمها قرار دارد و تحریمها او را
تا آستانهی خفگی پیش برده است.
۴ـ خامنهای مذاکره نمیکند؛
مگر اینکه مجبور باشد. یعنی بین بود و نبود خود و از دست دادن هژمونیاش تصمیم
سخت بگیرد.
۵ـ وقتی مجبور شد و
مذاکره کرد یعنی در حضیض ضعف قرار دارد. برای اینکه بهقول خودش تن به یک کار
غیرعقلایی داده است.
۶ـ مذاکره از موضع ضعف
برای نوشیدن جامزهر موشکی و منطقهیی (سم مضاعف) است؛ بنابراین آثار و تبعات خود
را در موقعیت رژیم در جامعه ایران خواهد داشت.
التماس برای مذاکره
تا اینجا آنچه خواندیم یکدندگی و سماجت بر مذاکره نکردن است ولی آنچه در فعل
و انفعالات روزانهی این رژیم با طرفحسابهای خارجی دیده میشود، روندی معکوس با ادعاهای
پیشین دارد. نخستین نمونهی آن تندادن به خواسته آژانس بینالمللی انرژی اتمی است.
اقدام بعدی عقبنشینی در برابر فشار شورای حکام است که قرار بود قطعنامهیی علیه
رژیم صادر کند. در ادامه شاهد آن هستیم که وزیر خارجهی این رژیم پیدرپی پالسهای
مذاکره صادر میکند و میگوید آهای! بشتابید پنجره در حال بسته شده است. چرا جای
دور برویم. دیگر واضحتر از این نمیشود گفت که رژیم نیازمند مذاکره است.
حسن روحانی:
«(آمریکا) بداند که ما هم آمادهایم برای پیمان! کل با کل آمادهایم،
جزء با جزء هم آمادهایم. همهی تعهد در برابر همهی تعهد ما آمادهایم، بخشی از تعهد
در برابر بخشی از تعهد هم آمادهایم... اگر آنها (آمریکا) برگردند به پیمان، ما هم
بر میگردیم به پیمان! تحریم خواست صهیونیسم است، خواست ارتجاع منطقه است، نباید
بگذاریم خواست آنها اجرایی و عملیاتی شود... ما به کاخسفید به صراحت اعلام کردیم
که برگردید به قانون و خجالت نکشید و بدانید با بازگشت شما ما هم بلافاصله به
تعهداتمان بر میگردیم و تا آخر پای پیمان خواهیم ایستاد» (انتخاب. ۲۰اسفند۹۹).
پالس پشت سر پالس یا بهتر است بگوییم، رودخانهیی از پالسهای متنوع با مضمون
یکسان:
«مذاکره کنید»! «ما آمادهایم»! «برای کل به کل ما آمادهایم»!
«برای جزء به جزء آمادهایم»! «ما همیشه آمادهایم»! «خجالت نکشید... ما آمادهایم»!
«اگر شما برگردید ما تا آخرش هستیم»!
***
اینها علامت چیست؟ مذاکره کردن یا نکردن؛ اقتدار یا ذلت در حضیض ضعف؟