۱۹خرداد۱۴۰۱
بکارگیری سانتریفیوژهای پیشرفته توسط رژیم آخوندی برخلاف برجام
خودداری نظام ولایت فقیه از ارائهٔ اطلاعات معتبر و قانعکننده حول کشف ذرات اورانیوم با منشأ انسانی در تورقوزآباد، ورامین و سایت مریوان به نگرانی آژانس بینالمللی انرژی اتمی افزود و این وضعیت راه به تصویب قطعنامهیی در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی برد؛ قطعنامهیی که میتواند عواقبی برای فاشیسم دینی داشته باشد و طرح B (۱) را فعال کند. خاموش کردن عامدانهٔ دو دوربین فراپادمانی از سوی رژیم نیز سطح اصطکاک بین طرفین را بالا برده است.
احیای برجام، سرابی در سیاست مماشات
تا همینجا برای رسیدن به شناختی شفاف از وضعیت کنونی پاسخ به چند سؤال ضروری است:
آیا مذاکره در وین باعث شد طرفهای دخیل در مذاکره به برجام مصوب در سال۲۰۱۵ برگردند؟
آیا با این مذاکره توافقی فراتر از برجام یا به عبارت دیگر برجام پلاس در تقدیر است؟
آیا برجام شکستخورده است و شرایط به وضعیتی مشابه قبل از تصویب برجام برخواهد گشت؟ [این تعبیر ممکن است درست نباشد؛ زیرا بر اساس قوانین دیالکتیک، چنین چیزی ناممکن است. شرایط قبلی از بین رفته است. نه رژیم و نه کشورهای اروپایی و آمریکا در شرایط قبلی قرار ندارند. بنابراین چنین عبارتی با مسامحه بهکار برده میشود.]
مراحلی که بهخصوص بعد از روی کارآمدن دولت جدید آمریکا طی شده، حاکی است که هم رژیم و هم آمریکا و اروپا برای بازگشت به برجام از خود تمایل نشان دادهاند؛ ولی بین تمایل تا واقعیت روی زمین تفاوتی فاحش وجود دارد.
در واقع باید گفت شرایطی که در آن برجام به تصویب رسید سپری شده است و دیگر امکان بازگشت آن وجود ندارد. در آن شرایط هدف آمریکا و اروپا مهار برنامهٔ اتمی رژیم و به کنترل درآوردن آن بود. آنها این کار را با دادن امتیازهای کلان به فاشیسم دینی در قالب یک توافقنامه به سرانجام رساندند؛ ولی همانطور که مقاومت ایران از پیش هشدار داده بود، برجام نتوانست و نمیتوانست مانع از فعالیتهای زیرزمینی و مخفیانهٔ اتمی رژیم شود؛ زیرا بهدست آوردن بمب اتمی برای خامنهای یک ضرورت حیاتی از جنس بقا بوده و هست. با خروج دولت وقت آمریکا از برجام، این توافق در عمل از بین رفت. وضع تحریمهای فلجکننده از سوی آمریکا و لیستگذاری سپاه پاسداران اقتصاد آخوندی را تا آستانهٔ خفگی پیش برد.
با عوض شدن دولت در آمریکا، همانطور که اشاره شد بهرغم تمایل طرفهای مذاکرهکننده تا این نقطه هیچ توافقی برای بازگشت به برجام ۲۰۱۵ شکل نگرفته است.
پارامترهای برجسته در ترسیم وضعیت کنونی
۱ـ فاشیسم لرزان دینی در محاصرهٔ بحرانهای دوران سرنگونی بیش از هر زمان نیاز مبرم به بمب اتمی دارد؛ بنابراین از فعالیتهای سری اتمی خود دست نکشیده است. برای رسیدن به بمب، در حال سردواندن آژانس بینالمللی انرژی اتمی و خرید زمان است.
۲ـ در نتیجهٔ سیاست مماشات، رژیم در حال حاضر ۴۳ کیلو گرم اورانیوم با غلظت ۶۰درصد در اختیار دارد. این میزان، ۱۸برابر میزان مجاز در برجام است. بر اساس گزارش واشنگتن اگزمینر جدول زمانی گریز هستهیی رژیم اکنون صفر است. پیشتر مؤسسهٔ علوم و امنیت بینالمللی اعلام کرده بود که رژیم یک ماه با تولید بمب فاصله دارد.
۳ـ آمریکا نمیخواهد برگ برنده تحریمها را از دست بدهد؛ زیرا میداند تا همین نقطه استمرار تحریمها خامنهای و دولت دستنشاندهاش را وادار به نشستن در پشت میز مذاکره نموده است. با گذشت زمان، مخالفت در درون این کشور نسبت به بازگشت به برجام و دادن امتیاز به فاشیسم دینی در حال افزایش است و این موضوع روی انتخابات آتی آمریکا تأثیر تعیینکنندهیی دارد.
۴ ـ وضعیت شکنندهٔ دیکتاتوری دینی در چنبرهٔ قیامها، نرخ سازش با آن را در مذاکره پایین آورده و بیاهمیت کرده است.
۵ـ مخالفتهای منطقهیی با مذاکرهٔ اتمی و پوئن دادن به رژیم یکی دیگر از موانع احیای برجام است.
۶ ـ در چنین وضعیتی وقتی احیای برجام ۲۰۱۵ ممکن نباشد، برجام پلاس یا همان توافق جدید به طریق اولی امکانپذیر نخواهد بود.
بالارفتن سطح اصطکاک بین دو طرف
با توجه به آنچه گفته شد، قطعنامهٔ بهتصویب رسیده در شورای حکام میتواند با دو هدف ارائه شده باشد:
۱ـ دادن اولتیماتوم به رژیم و ایجاد یک اهرم فشار برای وادار کردنش به کوتاهآمدن از زیادهخواهی
۲ـ قطع امید کردن از احیای برجام و بازگشت به وضعیت پیش از تصویب برجام.
سید جلال ساداتیان، یک دیپلمات پیشین حکومتی این وضعیت را چنین تبیین میکند:
«اگر در این مقطع توافق صورت نگیرد و برجام احیا نشود، این پرونده برای همیشه بسته خواهد شد و ایران تحت فشار شورای حکام و شورای امنیت قرار خواهد گرفت.
این تحلیل وجود دارد که پس از شکست برجام دولت بایدن فعال کردن مکانیسم ماشه را در دستور کار قرار دهد» (ستاره صبح. ۱۷خرداد ۱۴۰۱).
بهشتیپور، یک تحلیلگر سیاست خارجی رژیم نیز با نگرانی در مورد قطعنامهٔ شورای حکام آژانس میگوید:
«متأسفانه این یک گام به سمت مستندسازی آنچه ادعا شده، است و قطعنامههای بعدی با استناد به همین قطعنامه صادر خواهد شد. احتمالاً همان روندی که از سال۸۵ تا ۸۹ شاهدش بودیم، دارد تکرار میشود» (انتخاب. ۱۸خرداد ۱۴۰۱).
یادآوری میشود که علی بیگدلی نیز یک روز قبل از تصویب قطعنامه گفته بود: «اگر یک درصد این قطعنامه صادر شود، شرایط برای جمهوری اسلامی بهشدت خطرناک و سخت میشود» (دیدهبان ایران. ۱۷خرداد ۱۴۰۱).
بههر حال در هر دو شق [چه ایجاد اهرم فشار و چه شکست برجام] آنچه ردخور ندارد این است که شرایط به زیان فاشیسم دینی است و وضعیت از حالت نوتر و راکد وارد مرحله جدیدی از اصطکاک و رویارویی بین دوطرف شده است.
نتیجهٔ سیاست مماشات
اکنون بیشازپیش مشخص میشود که تنها راه مقابله با فاشیسم دینی قاطعیت است. صفر شدن زمان گریز اتمی از آثار فاجعهبار این سیاست است. سیاست کثیف مماشات و امتیازدادنهای پیدرپی به این رژیم در عمل جز جریتر کردن و دادن فرصت بیشتر به آن برای دستیابی به بمب دستآورد دیگری نداشته است. این یک دور باطل است که مقاومت ایران بارها نسبت به آن هشدار داده بود. بشریت نتیجهٔ مماشات از نوع «نویل چمبرلین» را در جریان امضای توافقنامهٔ مونیخ با فاشیسم هیتلری آزموده است. آیا قدرتهای بزرگ میخواهند یک بار دیگر این سیاست خانمانسوز را تکرار کنند؟
پانوشت: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱) یادآوری میشود که سایت هیل روز ۱۷خرداد در مطلبی بقلم اریک ادلمن و چارلز والد درباره شکست مذاکرات با رژیم آخوندی نوشت: توافق هستهیی «ضعیف» ایران بس است، زمان طرح B فرا رسیده است.