1 / 3
Caption Text
2 / 3
Caption Two
3 / 3
Caption Three

سینه‌زنی متحدین جبهه ولایت در سوگواری هلاکت سر دژخیم قاسم سلیمانی



هلاکت قاسم سلیمانی ترسیم‌کننده مرزهای دوست و دشمن در منطقه است.
۳ بهمن ۱۳۹۸

تا پیش از خیزش یکشنبه ۲۲ دی‌ماه، رژیم تلاش کرده بود که با ترفندهای تبلیغاتی و با واردکردن گله‌های پاسدار و بسیجی و لباس شخصی به خیابان، از قاسم سلیمانی یک چهره ملی بسازد. اما خیزشی که از ۲۱ دی‌ماه از دانشگاه آغاز شد و در تهران و سایر شهرها گسترش پیدا کرد این بساط خیمه‌شب‌بازی را به هم زد. چراکه تمرکز شعارها پس از مرگ بر خامنه‌ای، علیه سپاه پاسداران و شخص قاسم سلیمانی بود، همراه با پاره کردن و به آتش کشیدن تصاویر منحوس او به دست جوانان قیام آفرین. به‌این‌ترتیب مردم ما بخصوص جوانان و اقشار آگاه با بلندترین صدا با دشمنان ایران و ایرانی مرزبندی کردند.
هلاکت پاسدار جنایتکار قاسم سلیمانی ترسیم‌کننده مرزبندی نیروهای سیاسی است؛ برای شناختن دوست و دشمن مردم و آزادی، مروری بر مواضع برخی نیروها و گروه‌ها و هیئت عزادارانی از این قماش ضروری است:
مشاوران میرحسین موسوی در پیامی نوشتند:
فداکاری‌های صادقانه سردار سرافراز، قاسم سلیمانی طی هشت سال دفاع قهرمانانه از کشور در مقابل تجاوز بیگانگان و نقش ایشان در شکست داعش فراموش ناشدنی است!!
اردشیر امیرارجمند، محمد باقریان، قربان بهزادیان‌نژاد، سید علیرضا بهشتی شیرازی، سید محمدرضا حسینی بهشتی، سید علیرضا حسینی بهشتی، ابوالفضل فاتح، مهدی فروزنده پور، علی‌عرب مازار یزدی، فرشاد مؤمنی (سایت کلمه – ۱۶ دی ۱۳۹۸)
ابراهیم نبوی تحت عنوان چه گوارای عراق، سوپرمن سوریه می‌گوید:
«در اینکه ایران در نابود کردن داعش نقش اساسی و مهمی داشت هم شکی نیست و تردید هم نداریم که این اقدام جمهوری اسلامی را سپاه قدس و با فرماندهی قاسم سلیمانی انجام داد. او مردی فروتن است… سلیمانی کوشش کرد در نقش چه‌گوارا قرار بگیرد. چه‌گوارایی که به داد مردم دمشق می‌رسد، در آخرین لحظه بالای سر داعشی‌ها در موصل حاضر می‌شود… در انتخابات عراق به‌عنوان ریش‌سفید دخالت می‌کند و عکسش را دختران و پسران میهن روی تی‌شرتشان چاپ می‌کنند.» (۱۳ دی ۹۸)
بجاست که یادآوری کنیم؛ در ارتباط با ادعاهای میان‌تهی برای شکست داعش، سخنگوی مجاهدین گفت:
«بالاخره ما نفهمیدیم داعش را کردها شکست دادند؟ یا ائتلاف ۶۰ کشور به رهبری آمریکا؟ یا ترک‌ها؟ یا روس‌ها؟ یا قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس و هادی عامری؟ اگر هم همه این‌ها باهم داعش را شکست دادند لطفاً بما بگویید که ابرقدرت داعش و بغدادی در ابتدای قرن بیست و یکم از کجا سبز شد که شکست دادن او این‌همه مدعی دارد؟!».
آخوند کروبی در پیام غلیظ تسلیت خود، «هلاکت حاج قاسم سلیمانی را موجب تأثر و تأسف فراوان!» دانست. (سهام نیوز – ۱۶ دی ۱۳۹۸)
مدعیان دروغین اصلاح‌طلبی نیز طی بیانیه‌ای اعلام کردند:
«ما امضاکنندگان زیر حمله تروریستی روز گذشته دولت امریکا را که منجر به شهادت سردار رشید قاسم سلیمانی شد و با تیره‌تر کردن چشم‌انداز صلح در منطقه پرآشوب خاورمیانه، راه بر ماجراجویی، تشدید تنش‌ها و تخاصم بیشتر گشود، قاطعانه محکوم می‌کنیم. (ایرنا- ۱۴ دی ۱۳۹۸)

عطاءالله مهاجرانی نیز با برداشتن نقاب اصلاح‌طلبی از چهره‌اش در توئیتی نوشت:
«سردار قاسم سلیمانی یک فرد نبود که با شهادت او راه قاسم سلیمانی تمام شود. او یک مکتب و مدرسه و سبک زندگی بود… قاسم سلیمانی با شهادتش، مثل موج‌های دریا و آتش در جنگل تکثیر می‌شود. شهادت چنین ظرفیتی داشته و دارد…» (همشهری آنلاین – ۱۴ دی ۹۸)
یکی دیگر از سینه‌زنان هیئت عزاداران هلاکت قاسم سلیمانی، عبدالکریم سروش می‌باشد. وی که نام واقعی او حسین حاج فرج دباغ است، از دانشگاهیان سینه‌چاک خمینی و از کارگردانان کودتای فرهنگی موسوم به انقلاب فرهنگی است که طی آن دانشگاه‌ها به خاک و خون کشیده شد. او که چند سال است با خامنه‌ای در تضاد قرارگرفته و ژست منتقد به خود گرفته، در بزنگاه‌های مشخص به میدان آمده و سرشت ارتجاعی و خمینی‌گرایانه خود را به نمایش گذاشته است. او این بار نیز در هلاکت سر دژخیم قاسم سلیمانی به صحنه آمده و ببینید که چه کلمات و توصیفاتی را نثار این جانور خون‌آشام کرده است:
«درود و رحمت و رضوان حق بر روان آن دلاور باد که از چشمه عشق وضو ساخت و بر دوعالم چهارتکبیر زد و راست‌قامت ایستاد» و «چشم خود بربست و چشم ما را گشاد». (روزنامه حکومتی عصر ایران – ۱۷ دی ۹۸)
و این هم بهمن نیرومند، ورژن به‌اصطلاح ملی عبدالکریم سروش، با ژست اپوزیسیون و ادعاهای روشنفکرنمایانه:
«قاسم سلیمانی برای بسیاری از ایرانیان یک قهرمان بود، یک شهید زنده، یک وطن‌پرست. جوانان او را مثل یک ستاره سینما دوست داشتند. من او را دوست نداشتم، چراکه او در فتوحات جمهوری اسلامی در خاورمیانه و دریای مدیترانه نقش و مسئولیت تعیین‌کننده‌ای داشت». (روزنامه آلمانی تاکس تسایتونگ -۱۳ دی ۱۳۹۸)
مسعود بهنود لباس شخصی سینه‌چاک ولایت هم این‌گونه می‌گوید:
«مردم ناراحت از به شهادت رسیدن سردار مدافع وطن هستن و چیزی که در توییتر می‌بینی عده‌ای جشن و پای‌کوبی گرفتن!… چگونه است حال کسانی که مدعی سیاست شناسی، سیاست ورزی و ایرانی دوستی هستند از این فرصت استفاده نمی‌کنند تا همراهی خود را با اکثریت مردم نشان دهند. خوشحالی برای ترور قاسم سلیمانی، بند نازک این گروه‌ها را با مردم می‌برد.» (مسعود بهنود -۱۳ دی ۹۸)

مواضع برخی گروه‌ها و دستجات این هیئت عزاداری نیز بی‌نیاز از هرگونه شرح و توضیح است:
شورای مرکزی جبهه ملی ایران:
ترور اخیر مقام نظامی ایران، سردار قاسم سلیمانی به‌وسیله دولت آمریکا را شدیداً محکوم می‌نماید. (اتحاد جمهوری‌خواهان ایران – ۲۰ دی ۱۳۹۸)
«بیانیه جبهه ملی ایران – سامان ششم درباره ترور سردار قاسم سلیمانی: کشتن و حذف فیزیکی مأموران رسمی یک کشور در کشور میزبان توسط یک نیروی خارجی دیگر، به‌جز در میدان جنگ رودررو مذموم و محکوم … و خلاف اصول بین‌المللی است…» (سایت همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر در ایران- ۱۵ دی ۱۳۹۸)
در جریان خیزشی که از ۲۱ دی‌ماه در تهران و سایر شهرها شروع شد مردم خشمگین عکس‌های پاسدار دژخیم قاسم سلیمانی را پایین کشیده و یا لگدکوب کرده و به آتش می‌کشیدند. تا پیش‌ازاین آخوندها تلاش زیادی می‌کردند تا با فضاسازی و کشاندن جماعتی به خیابان، چهره جنایتکار قاسم سلیمانی را بزک کنند و یک تصویر به‌اصطلاح مردمی و میهنی از او ارائه کنند؛‌ اما خیزشی که از ۲۱ دی‌ماه از دانشگاه و از سوی آگاه‌ترین اقشار جامعه آغاز شد این بساط شعبده‌بازی ولی‌فقیه ارتجاع را بالکل بر هم زد. چراکه شعارها پس از مرگ بر خامنه‌ای، علیه سپاه جعل و جنایت پاسداران و سر دژخیم آن یعنی شخص قاسم سلیمانی بود.
شکل گرفتن نیروهای داعش و القاعده، اساساً متأثر از رژیم آخوندی و ماشین سرکوب و صدور ترور و بنیادگرایی او به‌عنوان یک دولت حامی تروریسم بود که پیش برنده آن سر دژخیم قاسم سلیمانی بود. قاسم سلیمانی و جنایتکارهایی مانند او بودند که به نمایندگی از ولی‌فقیه ارتجاع یا به‌طور مستقیم امثال داعش را تغذیه و کمک کردند و یا برای به وجود آمدن آن زمینه‌سازی کردند. این‌ها همگی از یک دستگاه و از یک ریشه به وجود آمده‌اند؛ با این تفاوت که پشت قاسم سلیمانی یک حکومت و کشوری با امکانات رژیم است.

قاسم سلیمانی فرمانده ترور و کشتار مجاهدین:
قاسم سلیمانی و نیروی تروریستی قدس نقش بلا جایگزینی برای خامنه‌ای ایفا کرده که همان رویکردش با مقاومت و اشرف و مجاهدین در عراق بوده است. از سال ۱۳۷۶ تاکنون یعنی طی ۲۲ سال، نیروی تروریستی قدس موتور محرکه هر جنایتی در عراق یا در کشورهای خارجی علیه مجاهدین بوده است. از محاصره پزشکی در اشرف و لیبرتی با ۲۷ شهید تا ۷ حمام خون در اشرف و لیبرتی که ۱۴۰ شهید و حدود ۱۵۰۰ مجروح بجای گذاشت تا ده‌ها عمل تروریستی دیگر با انبوهی مجروح، تماماً توسط نیروی تروریستی قدس تحت فرماندهی دژخیم قاسم سلیمانی جنایتکار صورت گرفته است. همچنین در ۱۵۰ عمل تروریستی علیه مجاهدین در عراق که قبل از سال ۱۳۸۲ یعنی قبل از اشغال این کشور توسط آمریکا صورت گرفته، نیروی قدس و شخص سلیمانی دست داشته است و به خاطر همین نقش است که هلاکت قاسم سلیمانی ضربه‌ای بسیار مهلک برای رژیم محسوب می‌شود.

هلاکت قاسم سلیمانی ترسیم‌کننده مرزبندی نیروهای سیاسی:
هلاکت قاسم سلیمانی ترسیم‌کننده مرزبندی نیروهای سیاسی است؛ یعنی هر فرد یا گروه و جریانی که به معنای واقعی ملی و دنبال منافع ملت ایران باشد؛ هر کس که واقعاً آزادیخواه است و پلی با رژیم جنایتکار آخوندی ندارد و خواهان سرنگونی این رژیم ضدمردمی و ضد تاریخی است نمی‌تواند از هلاکت این جانی‌ترین مهره تاریخ ایران خوشحال نباشد. کما این‌که نمی‌تواند در سوگ و عزاداری این جنایتکار شریک باشد.
نمونه‌های زیر در بیان و اثبات شاخص بودن این مرزبندی بسیار گویاست:
اردشیر زاهدی؛ سر دژخیم جنایتکار قاسم سلیمانی این گل پرپر شده ولایت‌فقیه را این‌چنین به علف هرز ۲۸ مرداد نیز آراسته کرد:
«ژنرال سلیمانی یکی از شخصیت‌هایی امروز خواهد بود که در دنیا شناخته‌شده، یک سرباز وطن‌پرست شرافتمندی بود که بچه ایران بود ساخته ایران بود و این خودش احترام همه رو جلب میکنه…» (بی‌بی‌سی – گفتگو با اردشیر زاهدی – ۱۶ دی ۱۳۹۸)
و مجری برنامه پرگار آیت‌الله بی‌بی‌سی هم در تاریخ ۱۸ آذر ۹۸ در مورد قاسم سلیمانی گفت:
«شخصیتی چون قاسم سلیمانی محبوبیتی فرامرزی دارد».

ابوالحسن بنی‌صدر:
«این عملیات (زدن قاسم سلیمانی) اسمش چیه؟ ترور است دیگه، شما آقای ترامپ ترور کردید، اگر برای شما مجاز است که از هوا خودروهای حامل آقای سلیمانی و همراهانش را به موشک ببندی خوب به همان دلیل به آن‌هایی که با هواپیما به دو برج نیویورک زدند هم همین حقی که شما داری، آن‌ها هم داشتند، خوب مروج ترور شما هستی…» (روزنامه انقلاب اسلامی- ۱۴ دی ۱۳۹۸)
چهار گروه مدعی دمکرات و جمهوری‌خواه بودن هم نگران از وقوع «جنگی فاجعه‌آمیز» این‌گونه به جیب رژیم آخوندی می‌ریزند:
«ما چهار حزب و سازمان دموکرات، جمهوری‌خواه و ملی هرگونه تشدید تنش در منطقه و رویارویی مستقیم بین جمهوری اسلامی و دولت امریکا را که می‌تواند به جنگی فاجعه‌آمیز علیه ایران تبدیل گردد و نیز ترور دولت امریکا را بشدت محکوم می‌کنیم… هیئت‌های سیاسی – اجرائی اتحاد جمهوری‌خواهان ایران – حزب چپ ایران (فدائیان خلق) – سازمان‌های جبهه ملی ایران در خارج از کشور – همبستگی جمهوری‌خواهان ایران» (سایت پیش- ۱۴ دی ۱۳۹۸)


احمد پورمندی (اکثریتی) این‌گونه برای نعش گردانی رژیم آخوندی تبلیغ می‌کند:

«تشییع‌جنازه قاسم سلیمانی بعد از مراسم خمینی بزرگ‌ترین خواهد بود و بخش عظیمی از ایرانیان به هر دلیل برای تشییع به خیابان خواهند آمد. با احساسات زخم‌خورده مردم بازی نکنیم. اگر قادر به محکوم کردن تروریسم و درک فجایع ناشی از تروریسم دولتی ایران و آمریکا نیستیم از عقده‌گشایی‌های کودکانه بپرهیزیم. سکوت بهتر از نمک‌پاشی بر زخم هم‌میهنانی است که خود را زخمی و داغدار می‌دانند…» (فیس‌بوک احمد پورمندی- ۱۴ دی ۱۳۹۸)

و محسن درزی از سازمان فدائیان اکثریت ضمن تزیین پروفایلش با عکس منحوس قاسم سلیمانی با بی‌شرمی تمام این جانی خون‌خوار را اسطوره نامیده است:
«کسانی هستند در میان ملت‌ها که تاریخ تولد و مرگ ندارند، همیشه بودند، هستند و خواهند بود… آنان خارج از تاریخ هستند، اسطوره‌اند: ترکیبی از رستم، سهراب، سیاوش و…» (محسن درزی – ۱۴ دی ۱۳۹۸)


محمد منظرپور نیز با استفاده از فرهنگ آشنای وزارت اطلاعات می‌نویسد:
اطمینان دارم کاربرانی که به فارسی کشته شدن یک سردار ایرانی را جشن گرفته‌اند عمدتاً ایرانی نیستند، فارسی‌زبان هستند… و البته اسیران شستشوی مغزی شده تیرانا… (فیس‌بوک محمد منظرپور – ۱۴ دی ۹۸)


عبدالله مهتدی دبیرکل کومله:
آقای سیلمانی فرمانده بسیار قابل و شخص بسیار بانفوذی بوده در تمام منطقه، فقط مجری سیاست‌های جمهوری اسلامی نبود، طراح این سیاست‌ها بود. نفوذ شخصی روی شخصیت‌ها و احزاب داشت، حرف‌شنوی ازش داشتند، تصور این‌که جانشینش بتواند باهمان اقتدار و اتوریته عمل بکند بسیار دشوار است. (فیس‌بوک عبدالله مهتدی – ۱۵ دی ۹۸)
و این هم از افاضات علی کشتگر (اکثریتی) که بی‌نیاز از هرگونه شرح و توضیح است:
«سال‌ها پیش به‌محض اینکه خبر ترور جلاد اوین اسدالله لاجوردی را شنیدم درحالی‌که بسیاری برای مجاهدین کف می‌زدند، آن اقدام را محکوم کردم و نوشتم که راه عدالت و آزادی از ترور نمی‌گذرد… ترور سردار قاسم سلیمانی به‌مراتب از ترور لاجوردی بدتر و پیامدهای منفی آن اساساً با آن حرکت قابل‌مقایسه نیست. این بار رئیس‌جمهور آمریکا، فرمانده بزرگ‌ترین ارتش جهان بدون آن‌که رسماً با ایران در جنگ باشد، دستور ترور یک ژنرال نظامی ایران و همراهان او را صادر کرده و مسئولیت اقدام خود را باافتخار به عهده گرفته است… به هم‌وطنانی که از این اتفاق ابراز شادمانی می‌کنند یادآوری می‌کنم که به‌جای نگاه انتقامی به عواقب این حادثه فکر کنند…» (سایت‌های زیتون و اتحاد جمهوری‌خواهان – ۱۷ دی ۱۳۹۸)
واقعیت اما این است که هیچ ایرانی وطن‌پرست و آزادیخواهی نمی‌تواند نسبت به سقط شدن دژخیم‌ترین جنایتکار پیش برنده استراتژی صدور تروریسم رژیم که درعین‌حال در سرکوب مردم و کشتار مجاهدان و آزادیخواهان نقش مستقیم داشته خوشحال نباشد. کما این‌که هیچ آدم شرافتمندی نمی‌توانست از اعدام انقلابی دژخیم لاجوردی یا صیاد شیرازی جنایتکار اظهار ناراحتی کند. کسی که از اعدام انقلابی لاجوردی به هم می‌ریزد و یا انتقاد می‌کند، خواه‌ناخواه در همان جبهه قرار دارد؛ چون لاجوردی یک دژخیم جنایتکار بود که همه باید در موردش موضع داشته باشند و این دقیقاً در مورد هلاکت قاسم سلیمانی نیز صدق می‌کند

مواضع دیگر سینه‌زنان هیئت سوگواران هلاکت قاسم سلیمانی:
فرخ نگهدار در مصاحبه با بی‌بی‌سی ۲۴ دی ۱۳۹۸:
«آن سرداری که شهید شد در آنجا… یک نکته بسیار مهم در اینجا قرار دارد برخی تحریم‌ها، برخی به موشک بستن کاروان سردار سلیمانی هم به‌عنوان فشار بین‌المللی تعبیر می‌کنند. من آن‌ها را جنایت بین‌المللی می‌شناسم»
یک عامل شناخته‌شده آخوندها به نام تریتا پارسی:
«او (قاسم سلیمانی) به‌عنوان یک بازیگر مهم در شکست داعش دیده می‌شود… ما باید به خاطر داشته باشیم که ایران اکنون زیر فشار تحریم‌ها و فشار اقتصادی بیشتر از زمانی است که تن به توافق اتمی نداده بود و نقض ان.پی.تی را کرده بود… امتیازی که آن‌ها دارند این است که می‌توانند جنگ نابرابر را پیش ببرند… تنها زمانی که ما دیدیم شبه‌نظامیان شیعه در ایران به نیروهای آمریکایی حمله نکرده‌اند زمانی بود که ایرانی‌ها و آمریکایی‌ها بر سر توافق اتمی در حال مذاکره بوده‌اند و بعداً که آن را به اجرا گذاشته بودند… بنابراین ما می‌دانیم چطور به آن نقطه برسیم به آن دیپلماسی می‌گویند، دیپلماسی حقیقی؛ و این مسیری نیست که دولت ترامپ انتخاب کرده است. (تلویزیون سی.ان.ان- ۱۴ دی ۱۳۹۸)
موضوعی که تریتا پارسی این مستخدم اطلاعات آخوندی به آن اشاره می‌کند همان پروژه ضد میهنی اتمی رژیم است که مجاهدین افتخار افشای آن رادارند. تریتا پارسی در همین رابطه علیه مجاهدین بی‌دفاع و بی‌سلاح در اشرف تا توانست در همدستی با آخوندها زمینه‌ساز کشتار مجاهدین شد و هم‌زمان حداکثر تلاش خودش به نیابت از آخوندها را علیه خروج نام سازمان از لیست تروریستی آمریکا بکار گرفت.

مأمور مسعود خدابنده و تریتا پارسی – توطئه علیه اشرف:

پایگاه اینترنتی فوروم ایرانیان، نقش یک مأمور اطلاعات آخوندی به نام مسعود خدابنده و یک مزدور دیگر رژیم به نام تریتا پارسی را در توطئه‌های رژیم به‌منظور کشتار مجاهدان اشرف دریک روشنگری مستند افشا کرده است. در این روشنگری درباره تلاش‌ها و ملاقات‌های این مزدوران و هیئت اعزامی دولت احمدی‌نژاد به‌منظور کشاندن آمریکا و دولت اوباما که تازه بر سرکار آمده بود، به توطئه برای دستگیری و قتل مجاهدین چنین آمده است: درمجموع من از پنج ملاقات خبردارم. اسنادش رادارم که سرپرست هیئت ایرانی را معمولاً مجتبی هاشمی ثمره مشاور ارشد احمدی‌نژاد به عهده داشت و ویلیام پری وزیر سابق دفاع هم از طرف اوباما شرکت می‌کرد. تریتا پارسی یکی از ترتیب‌دهندگان این دیدارهای پنهانی بود.
هدف این دیدارهای مخفیانه بین ایادی رژیم با مقام‌های آمریکایی این بود که شرایط معامله بر سربرنامه هسته‌ای فراهم شود و یک سازش کلی بین آمریکا و رژیم بر سر موضوعات دیگر هم صورت بگیرد یعنی همان معامله بزرگ و از همان سال ۲۰۰۸ جهت فراهم کردن زمینه‌های سازش بین دو کشور قرار شد چند اقدام حُسن نیت از جانب آمریکا انجام شود، از همان اوایل سال ۲۰۰۸ تریتا پارسی و سازمان لابی نایاک وارد کار شدند تا زمینه‌های سازش را فراهم کنند و گشایش آمریکا به‌طرف رژیم را مشروعیت بدهند و این‌گونه القا کنند که گویا مردم ایران طرفدار سازش هستند و یکی از اقداماتی که به صورتی جدی در دستور کار نایاک و تریتا پارسی قرار داشت بستن قرارگاه اشرف، دستگیری رهبران مجاهدین و حل این مسئله به صورتی بود که نظر مساعد رژیم آخوندی فراهم شود.
در ایمیلی که تریتا پارسی در آغاز سال ۲۰۰۸ یعنی شروع مذاکرات پنهان‌بین رژیم و امریکا برای هیئت مذاکره‌کننده رژیم می‌فرستد مطرح می‌کند که حفاظت اشرف از آمریکائی‌ها گرفته‌شده و به عراقی‌ها داده شود تا یک ژست حُسن نیتی به رژیم ایران نشان داده‌شده باشد و رژیم ایران در عراق با آمریکا همکاری کند.
در یک ایمیل دیگر پارسی طرح خودش برای بستن قرارگاه اشرف و دستگیری رهبران مجاهدین را مطرح می‌کند. تریتا پارسی درعین‌حال کارزار گسترده‌ای را برای نگه‌داشتن مجاهدین در لیست تروریستی و بستن اشرف و دستگیری مجاهدین انجام می‌داد و در این زمینه با مأمور مسعود خدابنده و همسرش آن سینگلتون همکاری می‌کرد.
در همین رابطه قرار شد نایاک برای مسعود خدابنده و آن سینگلتون در کنگره امریکا جلسه سخنرانی بگذارد تا علیه مجاهدین صحبت کنند. امّا دولت آمریکا بنا بر مدارکی که در مورد رابطه این زن و شوهر با وزارت اطلاعات رژیم ایران وجود داشت از سفر آن‌ها به آمریکا جلوگیری کرد.


یرواند آبراهامیان:
«تاکنون عموم ایرانیان، آمریکا را دولتی که علیه دولت مصدق کودتا کرد می‌شناختند، اما با ترور قاسم سلیمانی، عموم ایرانیان ازاین‌پس آمریکا را یک دولت تروریست هم خواهند شناخت… بعد از ترور قاسم سلیمانی، ابوبکر بغدادی سرکرده سابق داعش در قبرش می‌خندد! … حالا داعش فرصت دارد تا دوباره اوج بگیرد. (باشگاه خبرنگاران جوان- ۱۴ دی ۱۳۹۸)
بد نیست بدانیم که آبراهامیان همان کسی است که کتاب او به نام «مجاهدین ایران» در سال ۱۳۷۳ یکی از منابع مورد استناد وزارت خارجه آمریکا برای انتشار گزارشی علیه مجاهدین و مقاومت ایران شد. از طرف دیگر کتاب‌ها و نوشته‌های او یکی از منابعی است که آخوندها برای شیطان سازی علیه مجاهدین به‌وفور از آن استفاده می‌کنند.
«برای ایرانیان چه واقعی باشد چه نباشد، اگر او (قاسم سلیمانی) یک قهرمان بود به دلیل این واقعیت است که او کسی بود که از ورود داعش به ایران و کشتن ایرانیان جلوگیری کرد… من زیاد سفر می‌کنم و تقریباً در ایران زندگی می‌کنم… او خیلی محبوب بود چون برای مردم ایران او در خط مقدم از ایران دفاع می‌کرد… متأسفم شما میگویید او یک تروریست بود. چه کسی گفته او تروریست بود؟ َ»(کانال خبری فرانسه ۲۴- ۱۶ دی ۱۳۹۸)
هشترودی که این‌طور مدافع دوآتشه سر دژخیم جنایتکار قاسم سلیمانی شده همان کسی است که در سال ۱۳۸۵ به ایران تحت حاکمیت آخوندها رفت و با یکی از دژخیمان اطلاعات آخوندی به نام هاشمی نژاد نشست و توسط او ارشاد شد و ازآن‌پس هم مرتباً تحت عناوین مختلف ازجمله خبرنگار به ایران رفت‌وآمد و با مأموران گشتاپوی آخوندی حشرونشر دارد.

و این هم فراخوان مسعود بهنود سینه‌چاک ولایت به اقتدای «مخالفین جنگ» به نیم پهلوی در سکوت در قبال هلاکت دژخیم قاسم سلیمانی:
«جا دارد از سکوت خردمندانه شاهزاده رضا پهلوی در ماجرای ترور یک سردار ایرانی، یاد شود. آن بخش از کسانی که هنوز ایرانیند، مخالف جمهوری اسلامی و مخالف جنگ و ویرانی کشور، بجاست اگر به ایشان اقتدا کنند.» (فیس‌بوک مسعود بهنود – ۲۴ دی ۱۳۹۸)
درواقع کسانی که سکوت می‌کنند و موضع نمی‌گیرند یا سعی می‌کنند به نحوی از کنار این موضوع رد شوند شکی نیست که یا با رژیم لینک دارند، یا منافع مشخصی دارند و یا یک گرویی نزد رژیم دارند. موضوع قاسم سلیمانی کسی که باعث قتل صدها هزار نفر شده و باعث آوارگی میلیون‌ها نفر در یمن و سوریه و عراق شده ساده نیست. البته طراح اصلی همه این جنایات خامنه‌ای بود اما بالاترین مجری آن قاسم سلیمانی بود.
واضح است که ما با موجودی روبرو هستیم که هرگز داعش و القاعده با همه جنایتکاری و خباثتشان به‌اندازه او کشتار نکرده‌اند. پس معیار در اینجا حق و باطل است. معیار درست و غلط بودن است. کسانی که در این موضوع احتیاط می‌کنند، نزدیک نمی‌شوند، محکوم نمی‌کنند، یا بدتر از آن، ایراد هم می‌گیرند، طیفی هستند که در این موقعیت‌ها خودشان را با رژیم تنظیم می‌کنند.
آخوند یونسی وزیر اسبق اطلاعات رژیم یک‌بار در مصاحبه‌ای به‌صراحت گفته بود:
«آقا ما در خیلی از گروه‌های سیاسی نفوذ کرده‌ایم و اونا رو هدایت و رهبری‌شون می‌کنیم.»
بله طیف عزاداران فوق از همین قماش هستند و درست به همین دلیل است که هلاکت قاسم سلیمانی یک شاخص ترسیم‌کننده مرزبندی تمامی افراد و جریانات با رژیم جنایتکار آخوندهاست.
و اینجاست که یک‌بار دیگر صحت کلام رهبر مقاومت بیشتر اثبات می‌شود:
«هلاکت قاسم سلیمانی ترسیم‌کننده مرزهای دوست و دشمن در منطقه است. کسانی که با رژیم و قاسم سلیمانی هستند ماهیت ارتجاعی خود را برملا می‌کنند و نیروهای میرا و محوشونده هستند. (پیام مسعود رجوی – ۱۳ دی ۹۸)

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

🔴 خامنه‌ای بازنده استراتژیک به مناسبت دومین سالگرد جنگ غزه

🔴آیا سلطنت‌طلبان واقعاً ملی‌گرا هستند؟