۱۹اردیبهشت۱۴۰۱
سخن روز
شهرهای میهن ملتهب است. رژیم در وحشت، اینترنت را در برخی استانها بسته یا بسیار کند کرده است. با این حال خبرها و فیلمهایی که از شکافهای موجود به شبکههای اجتماعی راه پیدا کرده، حاکی از درگیریهای گسترده است. جوانان در ایذه، مسجدسلیمان، سوسنگرد، قم و... شعار میدهند «مرگ بر خامنهای!»، «مرگ بر رئیسی!» و «توپ تانک فشفشه، خامنهای کشته شه!» و با سنگ به نیروهای سرکوبگر حمله میکنند.
از آنسو هشدارها در نظام هر روز بیشتر میشود. رئیس رادیو فرهنگ رژیم میگوید «شرایط نظام کاملاً امنیتی است» و به مدیران این رسانه هشدار میدهد «شرایط فعلی جامعه با توجه به گرانیها طوری است که نباید» به اعتراضات «دامن بزنیم و حواستان باید ششدانگ جمع باشد» و بدانید «که کوچکترین خطا بخشودنی نیست» و آخرین خطاست!(حبیبی ۱۷اردیبهشت). آن روزنامهٔ حکومتی هم مینویسد «امروز با گرانیهای لحظهای مواجه هستیم»، بیش از «۶۰درصد جمعیت کشور زیر خط فقر» هستند و «شبکههای معاند (هم) وضعیت نظام را آشفته نشان میدهند»(آرمان ۱۹اردیبهشت). پاسدار زاکانی، شهردار رژیم در تهران هم مینالد که «دشمن سعی دارد مردم را در برابر نظام قرار دهد». آخوند مصباحی مقدم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، میگوید «میخواهند فضای عمومی جامعه را علیه رئیسی بشورانند».
اما پاسخ خامنهای به این هشدارها گسیل نیروهای سرکوبگر به شهرها و مناطق ملتهب و قطع اینترنت است. وقتی شهرهای خوزستان شلوغ شده، از اصفهان قشونی از گارد ویژه را به ایذه و سوسنگرد و اهواز و مسجدسلیمان میفرستد. روشن نیست که اگر اصفهان هم برخیزد از کجا باید برای مقابله با آن نیرو ببرند! قطع اینترنت نیز خود مهر تاییدی بر خیزشها و درگیریها و شرایط قیام است.
اما سؤال این است که آیا خامنهای میتواند با این اقدامات سرکوبگرانه و سد سانسور و اختناق، جلو خیزشها و قیامها را بگیرد؟
اگر میتوانست، نباید میگذاشت همین جرقهها هم زده شود. چرا که خوب میداند هر یک از اینها میتواند پیشدرآمد و جرقهٔ قیامی بزرگ شود. از همین رو همزمان با گران کردن وحشتناک نان و دیگر کالاهای اساسی، خامنهای به نیروهای سرکوبگرش آمادهباش داده و اوباش حکومتی را در میادین و مسیرهای حساس شهرها مستقر کرده است. اما با این همه جرقههای خیزش زده شد و اکنون شعارهای قدرتمند نفی تمامیت نظام از گوشه و کنار کشور طنینافکن شده است.
چرا که حتی فراتر از گرانی بنزین و بحران آب و محیطزیست، اینبار موضوع نان و جان است و مسأله، مسألهٔ بود و نبود است و مردم دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند.
از طرف دیگر شدت گرفتن قابل توجه اعتراضات، خیزشها و قیامها از آغاز سال ۱۴۰۰ تا امروز، همچنین گسترش عملیات کانونهای شورشی در سراسر کشور، روحیه مقاومت را در سراسر کشور هر چه بالاتر برده و جامعه بیشازپیش آماده و مستعد خیزش و قیام است.
بنابراین بهرغم بسیج تمامی امکانات سرکوب و سانسور، اما روند وقایع، گسترش اعتراضات و خیزشها به شهرهای دیگر را نشان میدهد. از درون نظام هم مرتب هشدار میدهند که خطر جدیست و باید کاری کنیم، چرا که «همه در یک کشتی نشستهایم، اگر سوراخ شود، هیچکدام جان سالم بهدر نمیبریم»(روزنامهٔ حکومتی آرمان ۱۹اردیبهشت).