۲۳اردیبهشت۱۴۰۱
سخن روز
آخوند رئیسی دوشنبه شب ۱۹اردیبهشت در صحنهٔ تلویزیون ظاهر شد و ضمن عادی جلوه دادن قطار گرانیها که با سرعت سرسامآوری روی استخوانها و اعصاب مردم بهحرکت درآمده، با آب و تاب از اختصاص یارانهٔ ۳۰۰هزار تومانی و ۴۰۰هزار تومانی حرف زد.
رئیسی جلاد هرگز گمان نمیکرد که بهمحض واریز این یارانهها، مردم در شهرها بهخیابانها بریزند و جواب این شعبدهبازی را با شعارهای «مرگ بر رئیسی» بدهند و با مشت محکم خود، دهان یاوهگوی این «شش کلاسهٔ دروغگو» را در هم بکوبند. آنچنان که حتی آخوند خاتمی که در دجالگری و وارونهگویی، عصارهٔ نظام است نیز ناگزیر در جمعهبازار تهران ضمن اعتراف بهآبروباختگی رئیسی، از اینکه مردم او و خامنهای جنایتکار را سکهٔ یک پول کرده بودند، آه و فغان سر داد که «تخریب و فحاشی و هتاکی... در شأن یک ملت انقلابی نیست».
ولیفقیه ارتجاع و گماشتهاش، جلاد۶۷ گمان کرده بودند که میتوانند زخم عمیق ناشی از چند و چندین برابر شدن قیمت کالاها و بهقول خودشان «جراحی سنگین اقتصادی» را با دروغ و و عده و ترفند عملی کنند. یعنی با یک چسب زخم ۳۰۰هزار تومانی که معادل سه شانه تخممرغ، یا یک کیلو روغن نباتی است، سر و ته قضیه را هم بیاورند و همین قطرهٔ اندک را هم طی ماههای آینده، زیر آفتاب «تورم سه رقمی» تبدیل بههیچ کنند.
خامنهای با این اقدام، همان اشتباه مقدر همهٔ دیکتاتورها در واپسین مرحله عمر حکومتشان را مرتکب شد. دیکتاتورها همیشه در باتلاق بحرانها، میپندارند که میتوانند با اتکا بهتبلیغات و پروپاگاند و سفید جلوه دادن سیاهیها از یکسو و با سانسور و اختناق و سرکوب و بگیر و ببند از سوی دیگر، نقشههای خود را پیش ببرند و چند صباحی بهعمر حکومت خود بیفزایند. اما دیکتاتورها بنابهسرشت خود از یک عنصر اصلی و تعیینکننده غافلند و آن مقاومت و ارادهٔ ایستادگی مردم بهستوه آمده است.
رژیم از مدتها پیش برای انجام این «عمل جراحی» و بریدن از گلوی مردم و ریختن بهتنور اتمی و موشکی و تروریسم، بهخیال خود، تدبیر کرده بود و با انبوهی ضد و نقیضگویی و وعدههای پوشالی، تلاش کرده بود، آب را چنان گلآلود کند که بهزعم خودش مردم نفهمند که چه اتفاقی دارد میافتد؛ غافل از اینکه خودشان بودند که نمیفهمیدند چه اتفاقی دارد میافتد و چگونه دارند گور خود را بهدست خود میکنند، آن چنان که امروز رسانهها و مهرههای حکومتی مرتب هشدار میدهند: «اگر مدیریت درستی انجام نشود، اتفاقات ناگواری در کشور میافتد» (آخوند نیکبین عضو مجلس ارتجاع ـ ۲۲اردیبهشت).
و اکنون این سردمداران رژیماند که سراسیمه بهدست و پا افتادهاند و تلاش میکنند با وعده وعیدهای مسخره، آب رفته را بهجوی برگردانند و طوفان سهمگین خشمی را که بهغرش و حرکت درآمده، مهار کنند؛ در همین رابطه مخبر، سردستهٔ دزدان بیت ولایت، با سخافت تمام وعده میدهد که در «ستاد تنظیم بازار که در دو نوبت صبح و عصر برگزار شد... مقرر شد که ساعت کاری میادین میوه و ترهبار افزایش پیدا کند... تا مردم دغدغهیی برای خرید و تأمین نیازهای خانوار نداشته باشند» (تلویزیون رژیم ـ ۲۳اردیبهشت). بهدنبال او، مقامات و کارگزاران رژیم از وزیر صمت و وزیر کشاورزی و رئیس سازمان تعزیرات و رئیس سازمان بهاصطلاح مبارزه با قاچاق کالا و ارز در تلویزیون رژیم قطارکش بهصحنه آمدند تا مردم را آسوده خاطر کنند که همهٔ کالاها بهوفور موجود است و مردم هیچ دغدغهیی نداشته باشند و... دهها هزار بازرس و مأمور در حال مبارزه با گرانفروشان و جریمه کردن «صدها برابری» گرانفروشان هستند (تلویزیون رژیم ـ ۲۳اردیبهشت).
اما این شیادیهای ابلهانه و سرآسیمهوار، تنها بنزین بر آتش خشم مردم میپاشد. واقعیت همان است که حداد عادل از نزدیکان خامنهای گفت: «کش کار از دست همه در رفته، حتی متدینین و انقلابیها تحت تأثیر قرار گرفتهاند» (سایت انتخاب ۲۳اردیبهشت). آری مهار از دست دیکتاتور خارج شده است؛ طوفان سلسله قیامها علیه توطئهٔ قتلعام با گرسنگی آغاز شده است؛ طوفانی که تا از ریشه برکندن رژیم غارت و جنایت سر بازایستادن ندارد.