۲۹اردیبهشت۱۴۰۱
جراحی اقتصادی
درست در هنگامهای که مردم تهیدست و لشگر گرسنگان در خیابانها فریاد میزنند: «مرگ بر خامنهای ـ مرگ بررئیسی» و مسبب همه تبهکاریها و تیرهروزیها را نظام ولایت فقیه میدانند، آخوند جلاد باز هم از بیسوادی و سفاهت خود رونمایی کرد. او وعدههایی داد که حتی هم باندیهایش را هم دلخوش نکرد. رئیسی از مبارزه با فساد و اصلاح ساختار فاجعهبار اقتصاد دم زد. گفت در این امر از کارشناسان هم کمک میگیرد. ولی این حرف چون به جلاد ۶۷ نمیآمد اقتصاددانان حکومتی را به واکنش واداشت. آنها گفتند:
«مبارزه با فساد زمانی میتواند نتیجهبخش باشد که بر پایه اصول کارشناسی و دانش مرتبط انجام شود. مبارزه با فساد بدون توجه به اصول علمی و کارشناسی این مبارزه در سطح شعارهایی زیبا ولی غیرعملی باقی خواهد ماند» (دارایان ۲۶اردیبهشت۱۴۰۱).
این واکنشها البته که توأم با احتیاطهای لازم امنیتی و ملاحظات و مصالح پنهان اقتصاددانان مربوطه است؛ با این حال اینان شروطی برای مبارزه ادعایی رئیسی با فساد مطرح میکنند که متأثر از وضعیت شکنندهٔ رژیم و قیام شهرهاست و بیانگر این است که آنها نیز روزهای پایانی حاکمیت را احساس میکنند.
آش آنقدر شور شده است که کارشناسان مربوطه در مورد حداقلهای لازم برای مبارزه با فساد میگویند:
«اولا با سیاسیشدن این مبارزه، این امکان در اختیار بعضی مفسدان قرار میگیرد که با اتکا به وابستگیهای سیاسی، فساد خود را پنهان کنند. ثانیا مردم برخورد نهادهای قانونی کشور با مفسدان را متأثر از سلیقه سیاسی مقامات میدانند. ثالثا مبارزه با فساد بهشدت نیازمند شفافیت است وقتی قانونگذاران و مقامات، اطلاعداشتن وآگاهی را حق مسلم شهروندان ندانند، نمیتوان از شفافیت دم زد. محال است کشوری با محدودکردن امکان دسترسی شهروندان به اطلاعات، موفق به کاهش میزان فساد شود. رابعاً در مبارزه با فساد باید با صاحبمنصبان هم در بدنه دولت و هم سایر نهادهای حکومتی برخورد شود. همانگونه که بهاصطلاح با دستمال کثیف نمیتوان پنجرههای منزل را تمیز و شفاف کرد، با سازمانی آلوده و گرفتار فساد هم نمیتوان مدعی مبارزه با فساد شد». (شرق۲۶اردیبهشت۱۴۰۱)
تازه این راهنماییهای نرم و نازک و لین و بین هم از سوی استبداد دینی تحمل نمیشود و هر کسی را با هر بهانهیی روانه سیاهچالهای سپاه یزید و مفتیان آلت دست او میکنند.
خزانهٔ خالی و وعدههای خالیتر
خرابی ساختمان ویرانهای به نام اقتصاد آخوندی، بسیار عمیقتر و گستردهتر از آن است که بتوان تصور نسبتاً کاملی از آن داشت چه رسد به توصیههای ملایم و رهنمودهای محافظه کارانه به دیکتاتور؛ با این حال میتوان برای برملا کردن مدیریت مفتضح آخوند رئیسی باز هم نکات دیگری مطرح کرد. برای نمونه میتوان از خزانه خالی دولت گفت که در این زمان یارای سوخت رسانی به اصلاحات قلابی دولت را ندارد.
«کارشناسان بر این باورند که جراحی اقتصادی باید زمانی صورت میگرفت که درآمد مملکت مناسب بود و اندوخته قابل اعتنایی برای مواجهه با عوارض جراحی در اختیار داشت. اما کشوری که طی سالهای گذشته با تورم بالای ۴۰درصد روبهرو بوده و نفتی حتی به مقدار کافی نفروخته، نه تنها اندوختهای ندارد که از تأمین بودجه عادی هم ناتوان شده است این روزها دست به جراحی زده است» (اقتصاد۲۴-۲۶ اردیبهشت۱۴۰۱).
این جسم نحیف توان جراحی ندارد!
با به سقوط کشیده شدن طبقه متوسط، در حال حاضر قریب به اتفاق مردم ایران، برای تأمین نان بخور و نمیر نیازمند دریافت یارانه شدهاند. بهعبارت دیگر اقتصاد مبتنی بر غارتگری و مافیاسالاری ۸۰درصد مردم ایران را بر خاک سیاه نشانده است. رسانههای حکومتی اکنون ناگزیر هستند که به این فاجعه اعتراف کنند.
«زمانی که اعلام میشود ۷۲میلیون نفر به این یارانه نیازمندند به این معنی است که ۸۰درصد مردم به مرحلهای رسیدهاند که مشمول دریافت یارانه و کوپن شدهاند که این مسأله اصلاً شایسته جامعه نیست» (اعتماد۲۶ اردیبهشت۱۴۰۱).
آری؛ خامنهای و رئیسی بلایی بر سر هموطنان ما آوردهاند که قریب به اتفاق مردم نیازمند یک لقمه نان شدهاند. حالا متوسلشدن به کارشناسان و وزرایی که فارغالتحصیل دانشگاه ضدامام صادقند و میخواهند بهزعم خود با یک میلیون تومان شغل ایجاد کنند و تا آخر سال فقر را ریشهکن کنند و قطب اول منطقه شوند و هزار و یک جور شعارهای تو خالی دیگر، بیشک خبر از طرحهای عامدانهای دارد که خامنهای و رئیسی برای به زانو درآوردن ملت ایران کشیدهاند. آنها میخواهند با گرسنگی دادن به مردم و بیحرمتی به شخصیت و کرامتشان، آنان را از مبارزه و خیزش و قیام باز دارند؛ اما فرزندان رشید و آگاه ایران اعم از کارگران، کشاورزان، معلمان، پرستاران، بازنشستگان، تهیدستان عزم جزم کردهاند که جراحی اقتصادی مدل رئیسی را به جراحی حکومت ننگین آخوندی از ساحت پاک ایران تبدیل کنند. این جنگی است که طرف پیروز آن بیتردید ایران و مقاومت ایران خواهد بود.