۱۸اردیبهشت۱۴۰۱
گرانی نان
همه جای ایران غوغای نان است و گرانی آن. همه جای ایران اعتراض است و قیمت سنگین آن. همه جای ایران برگشت به گذشتههای دوری است که قحطی و بلوای نان بود و هزاران از دست رفتهای که عزیزانمان بودند... اما اکنون دیگر کار به جاهای باریکی کشیده است. دیگر حتی «سیسمونی گیت» هم خبر روز مان نیست. بلکه سفره خالی از نانی است که فرزندانمان تکهای از آن را آرزو میکنند. اعضای غارتکدهای بهنام مجلس برای جلوگیری از آبروباختگی بیشتر فریاد میزنند که دولت آخوند رئیسی از افزایش ده برابری قیمت آرد و نان جلوگیری کند.
افزایش ده برابری قیمت آرد
رئیس اتحادیه نانهای حجیم و نیمهحجیم (فانتزی) اظهار داشت: «آرد واحدهای نان فانتزی از هر کیسه ۶۷هزار تومان به ۶۳۰هزار تومان و نزدیک به ۱۰برابر، در کنار سایر هزینههای تولید مانند دستمزد افزایش یافته و بر این اساس قیمت محصول نهایی نیز افزایش مییابد» (شرق ۱۵اردیبهشت۱۴۰۱)
رئیس اتحادیه نانوایان همدان هم گفته است: «هم اکنون هر کیسه آرد فانتزی به یکباره از ۵۵هزار تومان به ۷۰۰هزار تومان تغییر کرده که این قیمت گویای افزایش ۱۳ تا ۱۴برابری هر کیسه آرد نان فانتزی است».
رئیس کانون صنایع آرد و نان ایران هم اضافه میکند: «وقتی گندم ۲۷۰۰تومان به صنف و صنعت میدادیم و امسال گندم را برای آنها ۱۲هزار تومان تعیین کردیم، طبیعی است که قیمت محصولات این صنف هم بهتبع آن افزایش یابد» (تجارتنیوز ۱۶ اردیبهشت۱۴۰۱).
صبر مردم را آزمایش نکنیم
عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس رژیم آخوندی هشدار داده است آستانه تحمل مردم به پایینترین حد ممکن رسیده است. وی هشدار میدهد: «صبر مردم را آزمایش نکنیم» و آن دیگری میگوید: «با سفره زندگی و معیشت مردم نمیشود بازی کرد».
بیشرمتر از اینان کارگزاران وزارت کشاورزی دولتاند که مرتب خبر افزایش قیمت آرد و نان را تکذیب میکنند اما در عینحال وعده پرداخت یارانه نان میدهند!
مضحکتر اینکه خالی شدن سفره مردم از نان را هم به گردن جنگ روسیه با کشور اوکراین میاندازند و بحران جهانی مواد غذایی؛ در حالی که چهل سال است که مردم ایران تاوان تورم و گرانی را میپردازند که باندهای غالب و مغلوب رژیم آخوندی با آن صاحب ثروتهای افسانهای شدهاند و یک به یک بار سفر خانوادگی به اماکن امن دنیا میبندند تا در روز موعود از شمشیر عدالت فاصله داشته باشند.
کسانی که نان در خون مردم میزنند!
درست ده سال پیش که جنگی هم در اوکراین نبود و احمدینژاد با پولهای باد آورده از افزایش قیمت نفت با دمش گردو میشکست، باز هم عوامل و مهرههای نظام ولایت فقیه از افزایش تورم و گرانی کالاها به قیمت رنج و فلاکت مردم ستمزده ایران، جیبهای گشاد آخوندی و حسابهای بانکی پاسداری را پر و لبریز از دلارهای غصب شده کرده بودند.
در آن سالها اقتصاددانان حکومتی هم سر به شکایت برداشته بودند که مفت خوران و رانتگیرندگان با بالا رفتن تورم، نان در خون مردم میزنند.
در آن روزگار سه اقتصاددان حکومتی بهوجود گروهی که در کار تولید دخالتی ندارند و از تورم بالا در کشور سود فراوانی میبرند اعتراف میکنند. در واقع اینان از وضعیت رنجآور و فلاکتآوری که گریبان مردم را چسبیده است سود برده و کیسه خود را پر میکنند؛ و چنین است که نان در خون مردم میزنند!
«مسعود نیلی، اقتصاددان در بررسی که درباره موضوع استمرار تورم در ایران از گروهی در اقتصاد سخن گفت که از وجود تورم مزمن در کشور سود میبرند. حیات آنها به یک تورم دو رقمی وابسته است» (فرارو۲۲خرداد۱۳۹۱).
در تأیید نکات نیلی، راغفر کارشناس دیگر حکومتی هم گفته بود: «گروه بسیار زیادی از سیاست گذاران که البته گروه قلیلی از جمعیت ایران را تشکیل میدهند، از تورم در کشور منتفع میشوند. این افراد منتفعین اصلی هستند ولو اینکه جمعیت کثیری (میلیونها نفر) بازنده باشند» (همان).
عباس شاکری، یک استاد دانشگاه نیز اذعان میکند: «متأسفانه عواملی در اقتصاد جولان میدهند و درآمدهای فراوان کسب میکنند. منشاء ارتزاق این افراد و سازوکار عمل آنها تورم است. یعنی تورم اینها را زنده نگاه میدارد و مرتب بخش نامولد را گسترش میدهد».
حالا ده سال از این اعترافهای ناگزیر گذشته است و مردم ایران در اثر تاراج منابع خود به دست باندهای حکومتی، به خاک سیاه نشستهاند. بخشهای گوناگونی هم از مهرههای حکومتی در پی راه فراری از شرایط عینی قیام هستند. زیرا که شبانه روز، آه و رنج مردم را میشنوند و نگران و وحشت زدهاند؛ وحشتزده از پیامدهای طوفانی خشم و خروش میلیونها تن از جوانان بیکار و ارتش گرسنگان و حتی بازنشستگان کهنسالی که غرور و کرامتشان در برابر نوههای منتظر یک کلوچه کوچک و یا یک عدد میوه، آسیب دیده است.