۱۸اردیبهشت۱۴۰۱
رئیسی جلاد
علی خامنهای در ۱۲مرداد ۱۴۰۰ هنگام تنفیذ ابراهیم رئیسی باد به منخرین انداخته بود و چنان مینمود که گویی با این گماشتهٔ بدنام شقالقمر خواهد کرد. او در حکم تنفیذ خود جلاد۶۷ را «عالم فرزانه و خستگیناپذیر و کارآزموده و مردمی»! نامید و این معنا را القا کرد که انگار رئیسی حلقهٔ مفقودهٔ او و نظام قتلعام است.
نقش و کارکرد رئیسی برای خامنهای و حکومت او، در مثل نقش و کارکرد ازهاری را برای شاه در اواخر سلطنت وی تداعی میکند.
بیکفایتی و ناتوانی رئیسی
در حالی که هنوز به یک سالگی ریاست رئیسی نرسیدهایم، از هر سو قژ و قژ تختههای پوسیده نظام بلند شده است. حتی اندرونیها و همپالگیهای رئیسی در درون باند خامنهای نیز صحبت از بیکفایتی و ناتوانی و استعفای او بهمیان میآورند. بدیهی است که دلواپسی آنها قبل از اینکه برای شخص رئیسی باشد، برای «اصل نظام» و تمامیت نکبت آخوندی است که این روزها بوی الرحمان آن به مشام میرسد.
«سرنوشت مشترکی در انتظار ماست»!
باندهای مختلف حاکمیت دریافتهاند که در شرایط انفجاری امروز جامعهٔ ایران، اولین خطا میتواند آخرین آن باشد. امروز مردم ایران برای خلق قیامی از جنس آبان، بسا گوش بهزنگتر از آبان۹۸ هستند.
عبدالکریم جمیری، نمایندهٔ مجلس ارتجاع میگوید:
«شرایط فعلی ما شرایط حساسی هست دشمنان کینهتوز انقلاب اسلامی و نظام مقدس اسلامی آمادهاند برای هر نوع سوءاستفاده از تصمیماتی که گرفته میشود سادهاندیشی نباید کرد! باید برنامهریزیها را دقیق عالمانه عاقلانه بر اساس مطالعات دقیق میدانی انجام داد تا از خطراتی که در پیش داریم جلوگیری بشود و نکند خدای ناکرده با تصمیمات خلقالساعه و مباحثی که خودمان را قانع کردهایم تصمیماتی گرفته بشود که برای جامعه، برای مردم، برای نظام چالشهای جدیدی ایجاد کنیم! و آنگاه بنشینیم و فکر کنیم که راه برگشت نداشته باشیم!» (۱۸اردیبهشت۱۴۰۱)
مهدی روشنفکر، نمایندهٔ دیگر مجلس ارتجاع میگوید:
«آقای رئیسجمهور مردم انتظار داشتند که دولت سیزدهم بتوانند از اوضاع آشفته اقتصادی کشور را ساماندهی و نجات دهد نه اینکه بدتر شود» (۱۸اردیبهشت۱۴۰۱).
محسن هاشمی رفسنجانی میگوید:
«ما همه با هر سلیقه و نگاه سیاسی، سوار کشتی جامعه ایران هستیم و اگر این کشتی نتواند فشار طوفان اقتصادی را تحمل کند، سرنوشت مشترکی در انتظار ماست» (انتخاب. ۱۸اردیبهشت ۱۴۰۱).
در چنین وضعیتی است که عبدالناصر همتی، رئیس بانک مرکزی دولت روحانی مینویسد: «دولت رئیسی با چاپ ۱۴۲هزار میلیارد تومان پول در سال۱۴۰۰، رکورد تاریخی چاپ پول را شکسته است و شایستهٔ عنوان فوق سلطان چاپ پول است».
در افول موقعیت رئیسی همین بس که مسیح مهاجری خطاب به او مینویسد:
«حالا که روشن شده شما نمیتوانید از عهده حل مشکلات برآئید، شجاعانه کنار بروید و کار را به افراد کاردان بسپارید» (انتخاب. ۱۷اردیبهشت ۱۴۰۱).
شروع انقلاب از گرانی نان
در چنین وضعیتی است که چراغهای قرمز هشداری حکومت روشن شده و آژیرهای آن به صدا درآمدهاند. بیکفایتی، ناتوانی و در گل خلیدگی رئیسی، آینهٔ تمامنمای وضعیت فلاکتبار استبداد دینی در چنبرهٔ بحرانهای دوران سرنگونی است. رئیسی را نباید یک فرد یا حتی یک دولت دید، او گماشتهٔ خامنهای برای مهار وضعیت انفجاری ایران است. نگاهی به بسآمد تحولات نشان میدهد که حکومت اکنون بر لبهٔ تیغ راه میرود. هر مانور کوچک آن برای برونرفت از این اوضاع میتواند در حکم جرقهیی برای انفجار عمومی و «شورش ارتش گرسنگان» باشد. اگر نیک بنگریم تشنج و تظاهرات در استان خوزستان از طلایههای آن است.
آری، در چنین وضعیتی است که روزنامهٔ حکومتی جهان صنعت به خامنهای و گماشتهٔ او هشدار میدهد که انقلاب کبیر فرانسه هم از گرانی نان شروع شد و احتمال برافروختهشدن خشم اجتماعی چندان دور از انتظار نیست.