عباس داوری مسئول کمیسیون کار شورای ملی مقاومت
روز ۱۹اردیبهشت ۱۴۰۱، خامنهای در دیداری با کارگران دستچینشده کینهٔ دیرینهٔ خود نسبت به طبقهٔ کارگر را به نمایش گذاشت. خامنهای نشان داد که مطالبات حقهٔ کارگران را از همان ابتدا بر نمیتافته و با گفتن «تحریکات کارگری» بر سرکوب آنها تأکید دارد. خامنهای اعتراف میکند که «روزهای مشرف به پیروزی انقلاب یعنی روزهای هجدهم بهمن، نوزدهم بهمن، بیستم و بیستویکم بهمن» به کارخانهیی «رفتم و چند روز در آن کارخانه ماندم از نزدیک دیدم که چه کار دارند میکنند؛ سخنرانیها، تحریکات». بعد «روز سوّم یا چهارم پیروزی انقلاب راهپیمایی به طرف بیت امام! تحریکات کارگری از آن روز شروع شد، تا امروز هم تحریکات کارگری وجود دارد»
ملاحظه میشود که کینهٔ خامنهای به کارگران شریف میهن ما حتی قبل از تکمیل سرقت رهبری انقلاب ضدسلطنتی توسط خمینی، شروع شده بود. تمامیت شبکهٔ آخوندی در همان زمان، از مطالبات حقهٔ جنبش کارگری بهشدت احساس خطر میکردند و به این دلیل خامنهای جنایتکار را که یکی از اعضای شورای انقلاب خمینی بود، ۴روز به یکی از کارخانهها میفرستند. از حرفهای خامنهای چنین بر میآید که آن کارخانه، از کارخانههای بزرگ و دارای کارگران آگاه نسبت به حقوق خود بوده است. پس از ارائهٔ ارزیابی خامنهای از کارگران، خمینی به سرکردگی خامنهای سرکوب کارگران را در دستور کار خود قرار میدهد. بنابراین از همان ابتدای حاکمیت این رژیم، برنامهٔ آنها در دو محور علیه کارگران شروع شد:
یکم - وحشیانهترین استثمار کارگران
رژیم در استثمار کارگران، تمامی مرزهای استثمارهای شدید را در نوردیده و به وحشیانهترین شکل، کارگران را استثمار میکند. بهعنوان مثال حداقل دستمزد در ایران بیش از سه برابر کمتر از افغانستان و ترکیه و ۶برابر کمتر از عراق است (روزنامهٔ آرمان ۶مهر ۹۹). همین مقایسهٔ اولیه نشاندهنده شدت استثمار وحشیانهٔ کارگران در ایران تحت حاکمیت آخوندهاست. علاوه بر آن بنا بهنوشتهٔ روزنامهٔ اعتماد در ۱۱ ادریبهشت ۱۴۰۱ هزاران کارگر «در گوشه و کنار کشور، چشم انتظار دریافت معوقات مزدی ۷ماهه و ۱۵ماهه هستند» یعنی از کارگر حتی ۱۵ماه بدون حقوق، کار کشیده و استخوانهایش را خرد میکنند.
دوم- خلع سلاح و بیسپر کردن کارگران
اعترافات ناگزیر خامنهای نشان میدهد که حمله و هجوم چماقداران حزب جمهوری رژیم، به خانههای کارگر تهران و شهرهای بزرگ و اشغال خانهٔ کارگر تهران توسط علی ربیعی که بعداً از شکنجهگران بسیار وحشی دههٔ ۶۰ شد و علیرضا محجوب، دقیقاً حساب شده و طبق استراتژی سران رژیم برای سرکوب کارگران و پس راندن جنبش آنها بود: اولا-خامنهای در زمان حمله به خانههای کارگر توسط چماقداران حزب جمهوری رژیم، جز سران آن حزب بود. رژیم در طول کمتر از یک سال تمامی تشکلها و سندیکاهای کارگری را منهدم کرد، یعنی سلاح دفاعی کارگران را از آنها گرفت.
ثانیا- کارگران را از زیر قانون کار خارج کرد. کارگران «زیر سایه قراردادهای موقت و ناپایدار و بیپشتوانه، صبحکاری را با ترس از فردای بیکاری به پایان میرسانند» (منبع فوق). یعنی کارگران ایران هیچ سپر حفاظتی از حقوق خود ندارند و چنین است که اوایل خرداد ۹۵ قضاییه آخوندی در تکاب (اذربایجان غربی) ۱۷ کارگر معدن طلای آق دره را بهخاطر اعتراض به اخراجشان «به ۳۰ تا ۱۰۰ضربه شلاق و پرداخت ۵۰۰هزار تومان جریمه نقدی محکوم کرد و حکم شلاق را در ملأعام به اجرا درآوردند». همچنین رسانههای رژیم در ۶آبان ۹۷ نوشتند: «پانزده تن از کارگران شرکت هپکو اراک که در خرداد ماه سال جاری در اعتراض به معوقات مزدی و نامشخص بودن وضعیت شرکت دست به تجمع اعتراضی زده بودند، توسط شعبه۱۰۶ دادگاه کیفری دو اراک جمعاً به ۲۴سال و ۶ماه حبس و ۱۱۱۰ضربه شلاق محکوم شدند».
اصلا تصورش هم برای یک انسان مشکل است که کینه و دشمنی آخوندها با کارگران در حدی باشد که حتی در ملأعام آنها را شلاق بزنند. شلاقزدن و زندانی کردن کارگر بهدلیل درخواست حقوق معوقه، کاری جنایتکارانه است.
روزنامهٔ فرهیختگان در ۱۸ آیان ۱۴۰۱ نوشت: «صبح دوشنبه ۱۲ مهرماه، کارگران معادن زغالسنگ بخش خصوصی کرمان که با همسران و فرزندانشان برای اعتراض آمده بودند در سهراهی دشت خاک زرند توسط ماشین آبپاش مأموران انتظامی متفرق میشوند»
سرکوب کارگران ایران در این رژیم یکی از مهمترین برنامههای رژیم برای ممانعت از قیامهای مردم گرسنه میباشد. خامنهای در سخنان ۱۹اردیبهشت ۵بار از کلمهٔ «تحریکات کارگری» نام برده است که البته نشاندهندهٔ وحشت خامنهای از خشم کارگران است.
دجالگری و دروغگویی بیحد و مرز خامنهای
خامنهای مدعی شد که «در جامعهٔ ما کسانی که جویای کار هستند، از بسیاری از کشورهای جهان کمتر است» این یک دروغگویی آشکار است. از قضا در همان روز سخنرانی خامنهای یعنی ۱۹اردیبهشت، خبرگزاری تسنیم رژیم گزارشی بهنقل از مدیرعامل سازمان سازماندهی مشاغل شهری شهردار مشهد از وضعیت کارگران بیکاری که سطح شهر مشهد را پر کردهاند، مینویسد: «در حال حاضر۱۲ "ایست کار" در سطح مشهد ایجاد شده است» که با «همکاری با حوزه قضایی و نیروی انتظامی در راستای جمعآوری کارگرنماها در محدوده ایستکارها» است. وی گفت: «حدود ۱۰هزار کارگر در این ایستکارها ثبت نام کردهاند که پس از شناسایی کارگرانی که دارای شناسنامه بودهاند برای آنها تشکیل پرونده صورت گرفت که در مشاغل گوناگون نسبت به کارگیری آنها اقدام کنند. هدف از انجام این طرح جمعآوری کارگران سر گذر و کارگر نماها از سطح شهر و جلوگیری از ازدحام و رفع نازیباییهای ایجاد شده در سیمای شهر و همچنین اطمینان و امنیت خاطر شهروندان بوده است».
ملاحظه میشود که مطابق نوشتهٔ خبرگزاری رژیم، تعداد بیکاران یا بهقول خامنهای «کسانی که جویای کار هستند» آنقدر زیاد است که از ایستادن آنها بر سر گذر و خیابانها وحشت دارند. اقدامات مشترک ارگانهای سرکوبگر یعنی قضاییه و نیروی انتظامی و... برای ثبت نام بیکاران و پراکنده کردن آنها، تماماً بهدلیل وحشت از تجمع آنان است که چه بسا منجر به جرقهٔ قیام شود.
وقتی «در ۱۰روز گذشته دستکم صد هزار کارگر در سه استان مازندران، گلستان و لرستان از کار بیکار شدهاند» (شرق ۸اردیبهشت ۹۹)، میتوان حدس زد که در استانهای پر جمعیت و کلانشهرها تعداد کارگران از کار بیکار شده در ابعاد میلیونی میباشد. همین روزنامهٔ شرق در ۱۸ماه بعد یعنی در ۳آبان ۱۴۰۰ نوشت «بیکاران واقعی را میتوان حدود ۲۰میلیون نفر» است.
خامنهای با رذالت و وقاحت برای پوشاندن استثمار وحشیانهٔ کارگران، در همان سخنرانی میگوید «نگاه نظامهای سرمایهداری به کارگر، نگاه بهرهگیرانه و استثمارگرانه است؛ کارگر یک ابزاری است برای اینکه آنها بتوانند به ثروت برسند. اگر هم یک وقتی امتیازی به کارگر میدهند، برای این است که این کارگر به این سرمایهافزایی ادامه بدهد و منصرف نشود یا عصبانی نشود»
بنابراین از نظر خامنهای:
اولا-بهرهگیری و استثمار «نظامهای سرمایهداری» غربی از کارگر خیلی «بد» است. اما وحشیانهترین استثمار توسط خود وی و نظامش از مردم و کارگران «خوب» است. روزنامه مستقل در ۱۲خرداد ۹۹ نوشت «ثروت کلیهٔ نهادهای اقتصادی بیت، معادل هزار میلیارد دلار میشود. سود ده درصدی این ثروت، یکصد میلیارد دلار در سال است که با آن میتوان هزینهٔ معیشت ده میلیون خانوار (چهل میلیون نفر) کمدرآمد را پرداخت کرد، از کاسبکاران ضعیف حمایت، زیرساختهای بخش بهداشت و درمان را تقویت، حقوق پرستاران را با هزینهها هماهنگ و گرفتاریهای دیگر دولت را رفع و رجوع نمود» ابعاد استثمار را میبینید؟ یک روضهخوان در مدت ۴۰سال به ثروت افسانهای هزار میلیارد دلاری میرسد که فقط با سود آن میتوان معیشت حداقل ۴۰میلیون گرسنه را تأمین کرد.
ثانیا-نظامهای سرمایهداری غربی کار «بد» ی میکنند که «امتیازی به کارگر میدهند». از نظر خامنهای هیچ امتیازی یعنی هیچ حق مشروعی را نباید به کارگر داد. ببینید با چه شقاوتی زیرآب «امنیت شغلی» کارگران، یعنی مهمترین مطالبهٔ برحق کارگران را میزند؟
خامنهای ناگزیر ماهیت ضدکارگری خود را نشان میدهد و میگوید: «ناامنی شغلی فقط ناشی از این مسألهٔ قراردادهای موقّت نیست؛ عوامل دیگری هم وجود دارد که حالا من نمیخواهم بشمارم»!
در حالی که همه اقشار مختلف ایران، علاوه بر کارگران هم میدانند که اولین خواسته و مطالبهٔ برحق کارگران، «امنیت شغلی» با حذف قراردادهای موقت و تبدیل آن به قراردادهای دائم است. اما خامنهای صراحتاً میگوید «ناامنی شغلی فقط ناشی از قراردادهای موقت نیست. ».
نتیجه:
رژیم آخوندهای پلید از همان آغاز، استثمار وحشیانه و سرکوب بیحد و مرز کارگران را در برنامهٔ خود داشته است و خامنهای سمبل این استثمار وحشیانه و سرکوب جنایتکارانه کارگران است.
برای کارگران ما، مانند همهٔ اقشار مردم ایران جز شورش و قیام علیه این رژیم هیچ راه دیگری نیست.