۱۱اردیبهشت۱۴۰۱
تظاهرات هوادران مجاهدین در استکهلم سوئد
شمار دادگاههای برگزار شده برای یکی از مجریان کشتار ضدبشری زندانیان سیاسی دست بسته در سال۶۷ به مرز ۹۰ رسیده است و طبق برنامه ریزی دادگاه قرار است (اگر اتفاق خاصی پیش نیاید) روز چهارشنبه ۱۴اردیبهشت تاریخ صدور حکم اعلام شود.
برگزاری این تعداد از جلسات تا همین نقطه و گفتهها و شنودهها و مدارک و مستندات آن، حتی پیش از رسیدن به یک حکم پایانی، دستآوردهای متعددی داشته که شایسته است روی آن مکث و تاملی داشته باشیم.
بهرسمیت شناخته شدگی جهانی
برگزاری این تعداد از جلسههای پیدرپی دادگاه برای دژخیم حمید نوری (عباسی) در استکهلم سوئد شاید نوعی تناقض را در اذهان آشنایان به پروندهٔ این کشتار ایجاد کند:
چگونه است که برای کسی که جوانان ایران را در دادگاههایی که نه دادگاه بود و نه کیفرخواست داشت و ظرف چند دقیقه به کام مرگ میفرستاد، این همه وقت و انرژی و استماع و دفاع گذاشته میشود؟ پاسخ این است که شرط یک دادگاه رسمی و عادلانه و مبتنی بر اصول انسانی همین است.
اما در عینحال، این تناقض سوی دیگری هم دارد. اتفاقاً روندی طولانی که تاکنون در این دادگاه بیطرف خارج از کشور وقوع جرایم طی شده است، شخصیت عاملان و آمران و مجریان این جنایت بیسابقه را بهخوبی به جهانیان شناسانده است. در سوی دیگر نیز بهخوبی شرافت و حقانیت شهیدان این حماسه را برجسته و مستند ساخته است.
شاید که در گام پایانی یا حتی در میانههای برگزاری این تعداد از جلسات دادگاه، شاهدان و خانوادههای قربانیان و حتی خود دژخیم به ذهنش خطور کرده باشد که اگر گذار خودش به چنان بیدادگاهی میافتاد، با او چگونه برخورد میشد و چه سرنوشتی در انتظارش بود؟!
اما فراتر از این تناقضها و پرسشهای ذهنی، صرف این که شهادت شهود مستقیم این قتلعام در یک دادگاه رسمی اروپایی مستند و ثبت شده و اینکه فتوای جنایتکارانهٔ خمینی وارد یک پروندهٔ رسمی عدالتخواهانه شده؛ دستآوردهایی است که فراتر از حکمی که پاسدار جنایتکار حقیری مانند حمید نوری دریافت خواهد کرد، اهمیتی شایان توجه دارد.
آه و فغان رسانههای حکومتی از درخواست دادستان
خبرگزاری حکومتی میزان ارگان رسمی قضاییه خامنهای روز دهم اردیبهشت بعد از درخواست دادستان برای اشد مجازات دژخیم زنجیر پاره کرد و نوشت:
«در مجموع ۹۰ جلسهٔ برگزار شده بیش از ۸۰ شاهد که اکثراً از اعضای گروهک تروریستی منافقین هستند از طرف دادگاه این فرصت را پیدا کردند تا علیه حمید نوری شهادت دهند، اما دادگاه به شهودی که داوطلب بودند به نفع نوری شهادت دهند این اجازه را نداد... نوری در مجموع حدود ۵۵۰ساعت دادگاه برگزار شده، کمتر از ۲۰ساعت فرصت دفاع از خود را داشته و از امکان شهادت شهود به نفع خود نیز محروم مانده است».
در حالی که خوب میدانیم در جریان قتلعام زندانیان سیاسی در گوهردشت صدها نفر بدون یک دقیقه حق دفاع و هیچ اتهام و کیفرخواستی سربهدار شدند و حمید نوری بهناحق در همین دادگاه دهها ساعت با دفاعیات مضحک وقت دادگاه را گرفت.
پروندهای برای آغاز یک راه، و نه پایان آن!
از نکات بسیار قابل توجه در حاشیه و متن برگزاری این دادگاه، برجسته شدن شخصیت، شجاعت و اوج شرافت شهیدانی بود که در سکوت و خفقان به جنگی نابرابر بر سر آرمان خویش با هیولای ارتجاع برخاستند و مرگ حقیر را به چالش کشیدند؛ بیآن که در پی برداشت «محصول» مبارزهشان باشند. درست برعکس مدعیان دروغین فعلی که نه تنها از ادعای مبارزه کسب درآمد میکنند، بلکه حتی نان شبشان را نیز میخواهند در خون همان شهیدان نرم و تر کنند تا هنگام فرو دادن، حلقوم نازک حقیرشان آزاری نبیند!
اما با وارد شدن مجاهدین و تأثیر گذاری بیحرف و حدیث شاهدان مستقیم و ادله کتبی و شفاهی پرونده که شراکت مستقیم دژخیم در جنایت تأیید کرد کام مزدوران تلخ شد.
بنابراین باید اینیکی را هم به حساب یک دستاورد جانبی در کنار دادگاه دژخیم بهشمار آورد!
در پایان باید روی این حقیقت انکارناپذیر تأکید کرد؛ این محاکمهٔ طولانی و این مشاهدات و مستندات، چنانچه انتظار میرفت با درخواست اشد مجازات از سوی دادستان و وکلای شاکیان به پایان رسیده و اکنون دوست و دشمن منتظر صدور حکم قضات دادگاه خواهند بود. حکمی که صادر خواهد شد در شدیدترین حالت حبس ابد خواهد بود که هرگز و هرگز قابل مقایسه با احکامی که در شکنجهگاههای حکومتی صادر و اجرا میشود نخواهد بود (شانس بزرگی که دژخیم حمید نوری داشته است!).
اما آن چه دلهای زخم خوردگان و دادخواهان را گرم میکند، چشماندازی روشن برای آیندهای که در آن جنبش دادخواهی مقامات بالادستی این دژخیم حقیر را هم به پای میز محاکمه خواهد کشاند. بنابراین باید گفت پایان این دادگاه، نه پایان این پرونده، بلکه ادامه راهی است که جنبش دادخواهی از سوم شهریور ۱۳۶۷ با پیام فوری رهبر مقاومت ایران آقای مسعود رجوی به دبیرکل ملل متحد آغاز کرد.
مجاهدین و همرزمان و خانوادههای داغ دیدهٔ این جنایت بزرگ، با کفش و کلاه آهنین این راه را تا رسیدن به عدالت و آزادی ادامه خواهند داد.