۲۶اردیبهشت۱۴۰۱
آثار موزه ملی که به چین برده شده است
طمع دیرینه
یکی از آثار جنگهای اشغالگرانه علیه کشور و ملت و هر قومی، غارت منابع ملی ـ فرهنگی و چپاول قیمتیترین اشیاء آثار هنری و باستانیِ کشور اشغال شده توسط متجاوزین است. از مشهورترینِ این نمونهها، دزدیها و غارت اشیاء و تابلوهای هنری کشورهای اشغال شده توسط نازیها در جنگ دوم جهانی و بردن آنها به آلمان است. برخی از این موارد هنوز موضوع بگومگوهای سیاسی برای بازگرداندن آثار ملی ـ فرهنگی ـ هنری به کشورهای اشغال شده در آن جنگ میباشد.
نشانههای نبرد ملی علیه سنخیتی ضدایرانی
در میهن ما نیز بیش از ۴۳سال است یک جنگ بیتوقف بر سر هویت ملی، استقلال و تمامیت جغرافیایی، محیطزیست، مبانی حقوقبشر، مبانی حقوق اجتماعی و سیاسی و فرهنگی که در کلمهٔ «آزادی» متبلور میشود، جریان داشته و دارد.
به موازات این مبارزه ملی برای استیفای حقوق سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی، نبردی افشاگرانه و روشنگرانه برای حراست و نگهداری از آثار ملی ـ فرهنگی ـ باستانی جریان دارد. علت این مبارزه، عطف به ماهیت ضدایرانی و اشغالگرانهٔ نظام ولایت فقیه است؛ ماهیتی قرونوسطایی و ضدتاریخی که هیچ مؤانست و سنخیتی با هویت ملی ـ تاریخی ـ فرهنگِیِ ایرانزمین ندارد.
یکی از نشانههای این ماهیت ضدایرانی و اشغالگر و چپاولگر، بردن طرح حراج اشیاء باستانیِ موزهٔ ملی ایران به مجلس ارتجاع برای تصویب و اجرایی کردن آن است. این طرح را ۴۶تن از اعضای مجلس حزباللهی تهیه کردهاند که طبق اظهارات کارشناسان میراث فرهنگی و باستانشناسان، نمایندگانی «ناآگاه و بیعلم» هستند. هدف از تصویب این طرح، جبران کسری بودجهٔ دولت سوگلی ولیفقیه با ریاست جلاد ۶۷ میباشد. دولتی که از جانب رئیس سابق بانک مرکزی، موصوف به «سلطان چاپ پول» شده است!
یادآوری میشود که این چپاولگری در نظام آخوندی، پیشینه داشته و دولتهای ادواری این نظام، در ماهیت ضدایرانیشان میراثبران هماند. در روز ۲۱اسفند ۱۳۹۶ / ۱۲مارس ۲۰۱۸ هم رسانههای فارسیزبان گزارش داده بودند که «حدود ۶۰۰هزار شییء تاریخی در دوره احمدینژاد از موزه ملی خارج شدهاند».
اصل موضوع چیست؟
مشاهده میشود که موضوع از یکطرف دست گذاشتن بر حراج سرمایههای ملی و فرهنگی و هنری ایران است و از طرف دیگر بهخدمت چپاول و دزدی گرفتن این سرمایهها برای تأمین هزینهٔ حفظ نظام آخوندی. چرا برای حفظ نظام؟ اتفاقاً اصل و تمام موضوع همین است. قبل از بررسی و شکافتن این معنای مهم، به چند بازخورد پیرامون این طرح غارتگرانه و ضدملی توجه کنید.
حاشیههای گویای میهنی اشغال شده
این طرح، انعکاسات پرحاشیهیی را دامن زده است. جمعی از باستانشناسان ایران طی نامهیی به رئیس مجلس ارتجاع اعتراض کرده، هشدار داده و آن را به «خیانت شاهان گنجیاب قاجار» تشبیه نمودهاند.
یکی از اعضای هیأتامنای بنیاد ایرانشناسی، این طرح را «سیاهنامهٔ شرمآور» توصیف کرده است.
فعالان میراث فرهنگی ایران به معاون رئیسجمهور ارتجاع هشدار شدیدالحن دادهاند و تأکید کردهاند که «در برابر آن خواهیم ایستاد».
یک عضو هیأت علمی پژوهشکدهٔ باستانشناسی، این طرح را «احیای غارتهای دورهٔ قاجار» نامید و تأکید کرد «کسانی که این طرح را مطرح کردهاند باید شناسایی شوند و در مقابل مردم و جامعهٔ علمی باستانشناسی و میراث فرهنگی پاسخگو باشند».
با بالاگرفتن بازخورد افشای این طرح ایرانفروشی در شبکههای اجتماعی، رئیس کل موزه ملی ایران مخالفت خود را با طرح مجلس ارتجاع بیان کرد: «احساس مسئولیت جامعه به میراث فرهنگی، ضامن صیانت از یک هویت ملی کهن است».
از طرفی در برخی اعتراضات هموطنان بر روی شبکههای اجتماعی، شاهد بهسخره گرفتن مجلس و دولت حزباللهی و سپاه پاسداران ارتجاع هستیم: «بهجای حراج اشیاء ملی از موزهٔ ایران، قاچاق مواد مخدر را بیشتر کنید»!
حراج ایران؛ آن روی دادخواهیِ همهجانبه
تأکید کردیم که وجه بارز اشغالگری ملایان، تأمین سر پا نگهداشتن نظام با حداکثر چپاول از سرمایههای کانی و ملی و تاریخیِ ایران است. نقطهٔ آغاز این طرح در مجلس ارتجاع هم بیانی از این وجه و مشخصهٔ ماهوی حاکمیت ولایت فقیه است. از این رو، فریادهای دادخواهیِ مردم ایران برای استیفای حقوق اولیهٔ زیستن و دفاع از کرامت انسانی و حق آزادیشان، بیان و ترجمانی از آثار طرح حراج اشیاء قیمتی و باستانی ایران میباشد؛ طرحی که هدفی جز تأمین مخارج سرکوب، زندان، صدور تروریسم و نگهداشتن نیروهای نیابتی ندارد. همهٔ این عوامل، بازوهای نگهدارندهٔ حاکمیت ولایت فقیه هستند که این رژیم، سرمایههای کانی و ملی و تاریخی و زندگی مردم ایران را قربانی این عوامل کرده است تا سر پا بماند.
معمای کسری بودجه چیست؟
نمایندگان ارتجاع در مجلس که این طرح را علم کردهاند، بهجای پرسش از خامنهای و دولت سوگلیاش که علت کسری بودجه چیست، سر کیسه غارت و چپاول را به روی سرمایههای ایران و داراییِ مردمان باز میکنند. چرا که علت کسری بودجه در دولتهای ادواری نظام، چیزی جز همان خاصهخرجیها برای تأمین مخارج سرکوب، زندان، صدور تروریسم و نگهداشتن نیروهای نیابتی نبوده و نیست. رژیم ملایان خیلی صریح و رو حاضر به نابودی زندگانی مردم ایران است ولی دست از پرداخت هزینههای کلان از جیب ایران و ایرانی به نیروهای نیابتیاش برنمیدارد؛ چرا که مثل روز برایش روشن است که به آنها پول کلان ندهد، دیگر نیستند. رژیم حتی در سفر اخیر بشار اسد به ایران، تداوم غارت بیشتر از مردم ایران را تدارک دید تا با رفتن نیروهای روسیه از سوریه، هزینهٔ میلیاردیِ جایگزینی آنها را بپردازد.
یک توجه مهم رسانهیی
نکتهٔ قابل توجه در عصر رسانه، این است که رسانههای حکومتی که هرگز رسالت ژورنالیستی نداشتهاند و مشتی قلم بهمزد نانخور تکیه داده به حکومتاند، مثل همیشه به گزارش سطح هر پدیدهٔ سیاسی و اجتماعی مشغولاند تا ریشه و اساس بحرانهای همهجانبهٔ ایران را ـ که یکیاش همین طرح ضدایرانی حراج آثار تاریخی است ـ سانسور کنند. اگر این رسانهها را جستوجویی از منظر رسالت ژورنالیستی کنید، مشاهده خواهید کرد که هرگز به اتاق فکر نظام آخوندی ـ با نظارت شخص خامنهای ـ که مسبب تمام سرکوبگریهای سیاسی، اختلاسهای اقتصادی، بحران معیشتی، ناهنجاری اخلاقی و دامنزدن به تروریسم است، اشاره نکرده و نزدیک نمیشوند. این خیل ورقپارههای خدمتگزار دیکتاتور، در تداوم وضعیتی که بخشی از آن را در این مقاله بررسی کردیم، سهیماند و مشغول مالهکشی و مشاطهگریِ آن.
شکستن طلسمها؛ فراخوانٍ توانستن و بایستن
همانطور که در تمام رخدادهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی شاهد بوده و تجربه کردهایم، باید کماکان با هوشیاری ملی و روشنگری میلیونی در شبکههای اجتماعی، کلیهٴ ترفندهای سرکوبگرانه و پاپوشهای غارتگرانهٔ نظام ملایان را برهم زنیم و به شکست بکشانیم. باید با قدرت بیهمتای عصر رسانه، تمام طلسمهای اختناق، دجالیت مذهبی و اختاپوس اختلاس و چپاولگریِ تمامیت حاکمیت ولیفقیه را درهم بشکنیم. این یک رسالت ملی، میهنی، تاریخی و انسانی است که مسئولیت آن بر شانه و ارادهٔ تکتک ما ایرانیها قرار دارد. تمام عناصر این رسالت، به تکتک ما فراخوان توانستن و بایستن میدهند.