۲۰فروردین۱۴۰۱
سخن روز
خامنهای از اسفند۹۸ با حذف گستردهٔ باند رقیب و چیدمان مجلس ارتجاع از عناصر باند خودش، برای یکدستسازی نظام شقهشقهاش زمینهسازی کرد. سپس رئیسی جلاد را بر مسند ریاستجمهوری نشاند تا برنامهٔ یکدستسازی نظام تکمیل شود، تا بتواند برای رویارویی با بحرانهای مرگبار، بهویژه خطر قیام، آماده شود. اما همان زمان رهبر مقاومت، مسعود رجوی با پیشبینی افزوده شدن بحرانهای رژیم گفت: «تنفیذ و منصوب کردن جلاد بهعنوان رئیسجمهور توسط خلیفهٔ ارتجاع، نقطهٔ عطف و تغییر ریل در قطار ولایت، سراشیب سقوط و سرنگونی سلطنت دینی» است (۱۲مرداد۱۴۰۰).
اکنون ۸ماه پس از روی کار آمدن رئیسی، نهتنها خبری از مهار بحرانها نیست، بلکه شدتیافتن بحرانها و سرریز شدن آنها درون رژیم، بهصورت بحران درونی و حملات پیاپی و تشدیدشونده به رئیسی جلاد، از درون همان حاکمیت یکدست! در حال فوران است.
از مجلس چیدمان شدهٔ خامنهای، یکی فروپاشی اقتصادی را بهرخ رئیسی میکشد که «گرانیها دیگر ساعتی شده» و «دولت رئیسی هم در ریل دولت قبلی حرکت میکند»، و هشدار میدهند «نگذارید انتقادات در خصوص معیشت مردم گریبانگیر دولت رئیسی» بشود (نظری خانقاه-۱۷فروردین)؛ آن یکی هم بنبست برجام را علم میکند و به رئیسی هشدار میدهد که چرا کاری میکنند نظام «از یک سوراخ (برجام) دوبار گزیده شود» و به تیم مذاکره کنندهٔ رژیم میپرند که «صحبتهایی مطرح میشود که گویا آقایان بر آن شعارهایی که قبلاً مطرح بوده پایبند نیستند» و دولت رئیسی «کاری نکند که بگوییم خدا پدر و مادر ظریف را بیامرزد» (صباغیان-۱۷فرودین)؛ دیگری هم به دروغدرمانیهای رئیسی اشاره میکند که باعث «تضعیف ارکان نظام» میشود (ایزدپناه-۱۷فروردین) و آن یکی کلاندزدیهای دولت رئیسی را بهرخ میکشد و نمونهٔ «سازمان تعاونی روستایی» را فاش میکند که «تبدیل شده است به کانون رانتخواری و حرامخواری» و هیچ خبری هم «از یک توبیخ یا عزل» هم نیست (صفایی دلویی-۱۶فروردین).
کار بهجایی رسیده که مجلس ارتجاع که تا چندماه پیش بهتملقگویی از دولت و وزرای رئیسی میپرداخت، اکنون آنها را احضار میکند تا دربارهٔ بحرانها از آنها بازخواست کند؛ همزمان تصمیمات رئیسی را «نسجیده و مشکلساز» مینامند و تهدید میکنند که اگر «رئیسی در تغییر کابینه تعلل کند، مجلس ورود خواهد کرد» (کوچکینژاد-۱۶فروردین).
شلاقکش کردن رئیسی جلاد، راه بهرسانههای نظام هم برده است. یکی با اشاره به نفرت عظیم اجتماعی میگوید «معاش مردم در تنگناست و سفرهها روزبهروز کوچکتر میشود» و سال جدید را سال شدتگرفتن بحرانهای نظام مینامد که «توأم است با اختلافات و رویاروییهای بیشتر بین دولت رئیسی و جریان سیاسی متبوع آن» (جهان صنعت-۱۷فروردین)؛ و آن یکی اذعان میکند که کشاکش بهبالاترین نقاط نظام رسیده و «اختلافات بین قوه مقننه و قوه مجریه از لایه درونی به بیرون سرایت کرده» است (اعتماد-۱۷فروردین)؛ یکی دیگر هم وضعیت دولت رئیسی را «بلاتکلیفی» مینامد و «نشانههای سمی بودن این بلاتکلیفی» را یادآوری میکند که «کم کم در حال نمایان شدن است» و حرفهای رئیسی و وزرای او را «قمپز مسئولان» مینامد (آفتاب یزد-۱۷فروردین).
اینگونه کلانبرنامهٔ خامنهای برای یکدستسازی نظام، تا این لحظه نتیجهٔ عکس داده است. اکنون بهتر روشن میشود چرا رهبر مقاومت در همان روز نخست انتصاب رئیسی، آن را بهعنوان «نقطهٔ عطف» و ورود نظام به «سراشیب سقوط و سرنگونی» پیشبینی کرد.