۱۵اسفند۱۴۰۰
زنان اوکراینی برای مقاومت سلاح به دست گرفتهاند
«مردم! هشدار! که زیبایی، زندگانی است، آن زمان که پرده گشاید و چهره برنماید؛ اما زندگی، شمایید و حجاب خود، شمایید. زیبایی، قامت بلند ابدیت است، نگران منتهای خویش در زلال آینه؛ اما روشنی آینه شمایید و نهایت جاودانه شمایید». (جبران خلیل جبران)
دیالکتیک وجود انسان
در جهان هستی، انسان تنها آفریدهیی است که در وجود او ویژگیهایی مانند خیر و شر، نیکی و بدی، تقوا و فجور با هم درآمیختهاند. او انسان استعداد آن را دارد که در دو سر یک طیف تا بهعلاوه و منهای بینهایت، پیش برود. از قوه به فعل درآمدن ویژگیهای انسان در این پهنهٔ دوگانه از او دو کاراکتری متضاد میسازد. کاراکترهایی که هیچ مباینتی با هم ندارند.
انسان همانگونه که میتواند بر روی بردار خداگونگی تا بینهایت به طیران درآید و بهقول سعدی به جایی رسد که «بهجز خدا نبیند»، بههمان میزان در یک روند خودبهخودی میتواند به حضیض رذالت درغلتد و تا نامتصور سقوط نماید.
انسان و آرمان
نگاهی به فراز و فرود تاریخ انسان نشان داده است که او در ستیز با موانع تکاملی راهی دراز و سخت در پیش دارد. در کوران درافتادن با این موانع است که گوهر وجودی او بارز میشود. بهعبارت دیگر انسان با این ستیز وقفهناپذیر خود و جامعه و تاریخ خویش را میسازد. سرگذشت انسان، صیرورت مدام از قلمرو جبر به فضای لایتناهی آزادی است. این صیرورت جز با آرمانخواهی و آرمانگرایی محقق نمیشود. آرمانها ارزشهای مجرد و تعبیه شده در کاغذنبشتهها نیستند. اگر همچنین بوده باشد، انسانها آن را در گرمای قلب خود پرورانده و با نثار خون خود به آن زندگی بخشیدهاند. بهقول شاعر، نویسنده و فیلسوف لبنانی ـ آمریکایی، جبران خلیل جبران:
«هر زیبایی و شکوه در این دنیا، تنها با اندیشه یا عاطفهٔ درون یک انسان پدید میآید. هر آنچه امروز میبینیم و نسلهای گذشته آن را ساختهاند، پیش از پدید آمدن، یک اندیشه در ذهن مردی یا یک انگیزه در قلب زنی بوده است».
در تاریخ وقتی امام حسین تصمیم گرفت با نیروی اندک بر جبر تعادلقوا و منطق کلاسیک و شناختهشدهٔ نبرد برشورد، کاری کارستان انجام داد. خون او، یاران و خاندانش این کارستان را به یک سنت جاری تبدیل کرد. امروزه مجاهدین خلق ایران افتخار میکنند که تداوم تاریخی این سنت هستند. او گفته بود: «هر زندهای به راه من میرود»؛ و این چه تعبیر دقیقی بود.
غبارزدایی از ارزش مقاومت
۷۷سال پس از شکستن شاخ فاشیسم هیتلری، مقاومت برای آزادی، دفاع از کرامت انسان و پاسداشت زندگی در برابر تجاوز و ایلغار، از یادها رفته بود. مقاومت ایران بهدلیل حاکمیت سیاست کثیف مماشات با فاشیسم دینی، باید از هویت خود، قهرمانان و شهیدانش در دادگاههای بینالمللی دفاع میکرد. سلاح برگرفتن و ایستادن در برابر قاتلان آزادی، خشونتگرایی نام گرفته بود. مجاهدین بهجرم وفاداری به آزادی در لیست تروریستی بودند. حراج سرمایههای میهن و زد و بندهای پشتپرده با معاملهگران، «گفتگوی تمدنها»! خوانده میشد. جنگ تجاوزکارانه به حریم همسایگان، باندرول دفاع از قدس بر پیشانی داشت. انگشتهای اشاره، تندادن به ذلت، فراموش کردن آرمانگرایی، تابو شدن مقاومت و سربریدن آزادی را آدرس میدادند.
در چشمبههم زدنی جهان معاصر و عادت کرده به غبار گرفتگی ارزشهای جاودان بشری، ناگهان در مقاومت مردم اوکراین خود را بازیافت. سلاح بر دوش کشیدن دیگر خشونت نامندارد. رزمجامه پوشیدن مرادف شرافت است. کوکتل مولوتف ساختن و آموزش نحوهٔ پرتاب آن مشق روزانهٔ مردمانی است که آموختهاند باید برای آزادی به نیروی خود متکی بود. قهرمانان ملی از قابهای افتخارهای هنری و ورزشی به میدانهای مقاومت سفر کردهاند. قهرمان ملی تعریف خود را بازیافته است: منفجر کردن خود همراه با پل برای سد کردن ورود دشمن به شهر؛ ساختن پلی از بدن خود برای نجات همنوعان؛ مقاومت کردن. چنین مقاومتی امروز دیگر تروریسم محسوب نمیشود. عامل هویت بخشی به یک ملت و دیگر ملل جهان است. همه به آن افتخار میکنند. هر کس سعی میکند گوشهیی از آن را بگیرد و دستی بر آن داشته باشد. اینچنین ارزشها غبارزدایی و تکثیر میشوند.
حماسهٔ دستهای خالی
به یاد بیاوریم که مجاهدین چه بهای عظیمی برای اعادهٔ حیثیت از کلمهٔ «مقاومت» پرداختهاند. آنها روزگاری در هجوم شیطانسازی و سیاست مماشات و اتمسفر غالب آن ناگزیر بودند که به تنهایی با حجم ستبر رذالت بجنگند و آن را به زانو در بیاورند. آنها با دستهای خالی در برابر هاموی و زرهپوش و نیز موشک ایستادند. خندق کندن بر گرداگرد اشرف محاصره شده، بخشی از حماسهٔ دستهای خالی آنان در مقاومت علیه پاسداران نیروی قدس و دولت دستنشاندهٔ خامنهای در عراق بود.
آنها با صورتهای خونآلود و بدنهای گلولهخورده ایستادند تا پیام ایستادگی را بر بال صبا به میهن اسیر برسانند و موفق شدند.
مقاومت و زیبایی
امروز جهان در چشمان زنده، غرورمند و در صلابت تفنگهای آویخته بر شانهٔ زنان و مردان مصمم اوکراینی بار دیگر زندهشدن ارزشهای مقاومت را به چشم میبیند.
مجاهدین از آنجا که خود این مسیر را طی کرده و به زیر و بم آن آشنایی دارند، بیشتر از هر جریان دیگری میتوانند مقاومت مردم اوکراین در برابر تجاوز و اشغالگری را دریابند و شکوه آن را بستایند.
این سخن خلیل جبران خلیل چه با مصداق است:
«زمانی مردم را درست میببینی که در بلندیهای سر به آسمان کشیده حضور داشته باشی و نیز در منزلگاههای دور»
آری، مقاومت انسان را زیبا میکند. این زیبایی را کسانی میبینند که خود در مقاومت شرکت دارند.