سعید شاهسوندی، شاگردجلاد اوین و منبع ارگانهای امنیتی نظام آخوندی

۱۲اسفند۱۴۰۰

سعید شاهسوندی، شاگردجلاد اوین

سعید شاهسوندی از بدو تسلیم خود به جلادان فاشیسم مذهبی ولایت فقیه، همکاری خود با آنان را شروع کرد. شرکت در شکنجه و بازجویی سایر زندانیان و حتی نزدیکترین اقوام و آشنایان و دورترین هوادارانی که در تهران و شیراز از آنها ردی در ذهن داشت، «تک نویسی‌های مفصل» درباره هرکدام، برای دژخیمان اطلاعاتی،‌ بخش‌هایی از کارنامه خیانت بار او در این پروسه بود. او در تماس های تلفنی با هواداران قدیمی سازمان، آنها را به قرارهای خیابانی و تور شبکه های وزارت اطلاعات می انداخت. در نوار ضبط شده یکی از تماسهای تلفنی او که توسط مجاهدین فاش و قسمتی از آن در رادیو مجاهد هم منتشر شده است، او به صراحت و با قسم و آیه دروغین، وجود شکنجه و اعدام در زندانهای خمینی، «آن هم در ایامی که قتل عام سی هزار زندانی سیاسی در جریان بود» را برای مخاطبش تکذیب می کرد و برای آنها فضایی کاملا وارونه از رأفت و مهربانی جلادانی از جنس لاجوردی و شرایط به غایت انسانی سیاهچالهای وزارت اطلاعات و اوین ترسیم می کرد. اما مهمترین آزمایشی که سعید شاهسوندی برای اثبات ندامت در پیشگاه جلادان از سر گذراند و توانست به وسیله آن اطمینان خامنه ای، ولی فقیه جدید رژیم و سپاه پاسداران تروریستش را جلب کند، مشارکت در طرح ترور دکتر کاظم رجوی بود که تروریستهای آخوندی مدتها به دنبال طراحی و اجرای آن بودند. گزارش پلیس سوئیس نشان می دهد با فاصله کمی از پایان یافتن شوهای تلویزیونی و شیطان‌سازی های سعید شاهسوندی در رسانه ها و جلسات حکومت آخوندی، در اوایل پائیز۶۸، دوتن از تروریستهای رژیم به اسم محمود سجادیان و علی کمالی، مراحل شناسایی و مانور در منطقه سکونت دکتر کاظم در سوئیس را آغاز کرده اند، تکمیل طرح ترور و تصمیم نهایی، بعداز بازگشت آنها به حاکمیت آخوندها و وارد کردن نظرات سعید شاهسوندی در این باره، صورت گرفت و حدود ۷ماه بعد، جنایت تروریستی اجرایی شد.


به دنبال ترور وحشیانه دکتر کاظم رجوی شهید بزرگ حقوق‌بشر ومقاومت ایران در اردیبهشت سال ۶۹، روزنامه لاسوئیس در مطلبی به قلم یک خانم خبرنگار، مانند بسیاری از خبرنگاران و تحلیل گران سیاسی دیگر در جهان، رفسنجانی و سیستم تحت فرمان او را مسئول و عامل این جنایت معرفی کرد. این موضوع، مبنای شکایت نظام ولایت فقیه از این خبرنگار به دادگاه سوئیس شد، دادگاه بدوی و تجدیدنظر شکایت را مردود، خبرنگار مربوطه را تبرئه و رژیم آخوندی را محکوم به پرداخت مخارج دادگاه و مخارج خبرنگار نمود. رژیم آخوندی، رسما اسامی ۴۱نفر را به‌عنوان شاهد به این دادگاه برای دادن شهادت مبرا بودن رژیم در این جنایت، ارائه کرده بود. در این لیست ۴۱نفره، علاوه بر گروهی از پاسداران و شکنجه‌گران، اسامی معدودی خائن، ازجمله سعید شاهسوندی نیز به‌چشم می‌خورد که خود از دست اندرکاران این طرح تروریستی بود. جالب اینکه با آغاز جلسات دادگاه، درمیان حیرت و تعجب قضات و دادستان و وکلا، هیچیک از این شهود از ترس رسوایی بیشتر در دادگاه حاضر نشدند.

سعید شاهسوندی، شاگردجلاد اوین

برای شناخت سعید شاهسوندی و صحت افشاگریهای مقاومت ایران در مورد این مزدور، تنها توجه به واقعیتی که در جریان کشتار زندانیان مجاهد در سال۶۷، منتظری (در موضع قائم‌مقام ولی فقیه نظام)، در یک جلسه خصوصی، خطاب به هیئت قتل عام مجاهدین، بر آن انگشت گذاشت، کافی است:

«به نظر من این [اعدام زندانیان در سال۶۷] یک چیزی است که [وزارت] اطلاعات روش نظرداشت و سرمایه‌گذاری کرد. و شخص احمد آقا، پسر آقای خمینی هم، از سه چهار سال قبل هی میگفت ”مجاهد از اون روزنامه خونش، و از مجله خونش، و از اعلامیه خونش، همه را باید اعدام کرد”» (کلیپ صوتی صحبت آقای منتظری با هیئت مرگ زندانیان مجاهد در سال۶۷)

در بحبوحه چنان هیستری و کینه‌ورزی سبعانه خمینی، قضائیه، سپاه پاسداران و وزارت اطلاعاتش که در آن هر کس که «حتی در ذهن» از مسعود رجوی حمایت و یا خودرا هوادار مجاهدین خلق بداند، مرتکب «بزرگترین جرم» و عبور از «سرخترین مرز نظام» شده و باید به چوبه های دار سپرده شود، سوار کردن یک زندانی در هواپیما و اعزام او به خارجه، تنها مبین سه حقیقت تردیدناپذیر است:

اول، نشان دهنده عمق تضاد ماهوی بین فاشیسم مذهبی با اسلام بردبار مجاهدین است که اصلی فرعی بودن تمامی تضادهای دیگر، تنها با عبور از این نقطه صورت بندی واقعی خود را پیدا می‌کند.

دوم، بیانگر میزان وحشتی است که «ولایت مطلقه فقیه» خونریز حاکم از ناحیه بدیل خود بصورت مادی احساس می کند.


و سوم اینکه شرکت در کشتار مجاهدین برای این نظام جرار، تنها معیار ملموس برای سنجش میزان ندامت هر فرد و جریان و پذیرش آن در جبهه جنایت و قتل‌عام است.


عزت شاهی (معروف به عزت الله مطهری)، از شکارچیان کهنه‌کار مجاهدین در کمیته‌های خمینی، درمورد تلاش سعید شاهسوندی برای عرضه خود به نظام ولایت فقیه، بر همین حقایق انگشت گذاشته است. او خلاصه وقایع منجر به اعزام شاهسوندی از سوی فاشیسم مذهبی ولایت فقیه به خارجه، را «تن دادن او به هر کثافتکاری»، حتی براساس معیارهای یک دژخیم، عنوان کرده است:

« [سعید شاهسوندی] توی قضیه مرصاد که آمد، زخمی شد، داشت می‌مرد، بچه‌ها گرفته بودنش، هی می‌گفت ”من را نکشید”، ”من را نگهدارید”، ”من را بچه‌های اطلاعات، کارم دارند”، ”فلان دارند”، ”بهمان دارند”. از اون ورم به‌خاطر این‌که زنده بماند، هر کثافت کاری کرد! بعد هم آمد اینجا، بچه‌های سپاه آمدند رویش کار کردند، مثلا منبع اش کردند! بعدش منبع هم، بشکه شد! خلاصه این منبع باعث شد که، بهش گفتند خب حالا تو،‌ چون به اونها [مجاهدین] هم بد می‌گفت، گفتند تو برو اونجا افشاگری کن بر علیه اینها [یعنی علیه مجاهدین] البته خودش این پیشنهاد را داده بود، لذا اینها آزادش کردند رفت اروپا که بر علیه اونها [مجاهدین] حرف بزند، از همون اولی که رفت هم بر علیه اینها حرف می‌زند…» (تلویزیون افق، وابسته به نیروی تروریستی قدس سپاه پاسداران،‌ ۱۶خرداد۹۸)

سعید شاهسوندی خود نیز از قول لاجوردی بر همین «کثافتکاری هایش» با دژخیمان وزارت اطلاعات، اینطور انگشت می گذارد:

«یک روز در سلول باز شد، در سلولی که سر بند بود، بند ۵۰۰ کمیته مشترک! در بند، در سلول، چون اون موقع تعدادی ما،‌ ۶نفر یا ۷نفر تو اون سلول بودیم، در سلول باز شد، لاجوردی بود! بچه ها همه بلند شدند، وایسادند ولی حالا… من نشستم و پاهام هم دراز بود، و چون پاهام هم درد میکرد! خیلی عصبانی شد، و یه فحش داد به من، بعد هم گفت که: ”تو همون موقع هم با ساواک همکاری کردی، الان هم با اینا همکاری می کنی!” یعنی مثل اینکه خودش رو جدای اینا می دونست،‌ اینا یعنی مقامات ”اطلاعات جمهوری اسلامی”» (سعید شاهسوندی در کلاب هاوس وزارتی، شهریور۱۴۰۰)

سالها بعد از افشاگری مقاومت ایران، عباس سلیمی نمین یک دژخیم اطلاعاتی دیگر رژیم نیز در خبرگزاری فارس سپاه پاسداران تروریست، سعید شاهسوندی را «یکی از نیروهای برجسته» نظام در خارج کشور معرفی می کند:

«شاهسوندی را بعنوان یک سرباز معمولی به میدان فرستاده بود، ترکش به پای شاهسوندی برخورد کرد و پای او دچار آسیب شد اما نمرد و اکنون به عنوان یکی از نیروهای برجسته است که در مخالفت با سازمان کار می‌کند» (خبرگزاری سپاه پاسداران، ۵مرداد۹۹)


دستگیری سعید شاهسوندی، شاگردجلاد اوین و استخدام او

علت رسیدن به چنین سطحی از خدمتگزاری برای فاشیسم مذهبی ولایت فقیه، اصلا چیز پنهان و پوشیده ای نیست و بسیار عیان تر از آن است که سعید شاهسوندی قادر به حاشا کردن آن باشد:‌

«من دیگه دستگیر شده بودم، شکنجه خوشم نمی‌اومد! رو راست بهتون بگم! از شکنجه بدم میومد! برا اینکه شکنجه غیراز اونکه روح و روان رو خورد میکرد، جسم رو هم خورد می‌کرد و من در چهل سالگی تحمل و توانش رو نداشتم!» (سعید شاهسوندی در کلاب هاوس وزارتی، شهریور۱۴۰۰)

البته دهه‌ها قبل‌از فاش‌گویی‌های عزت شاهی و سلیمی نمین، سعید شاهسوندی، خود در رسانه‌های فاشیسم ولایت فقیه، همین نقشه مسیر خود برای «محو شدن در خط امام [جنایتکاران]» و همدستی با تروریستهای آن برای ضربه زدن به مجاهدین را اینطور ترسیم کرده بود:

«[سوال:] چطور می توانید توبه‌تان را اثبات کنید؟

[سعید شاهسوندی:] من گقتم و تکرار می‌کنم که مردم [!!!] حق دارند قبول نکنند. در مورد اثبات توبه، مرحله اول و گام اول [!] اعتراف و اذعان به خطاها و اشتباهات است و عذر تقصیر خواستن است و اگر عمری [!] باقی بود و امکاناتی [!] به افشای هرچه بیشتر سازمان و مجموعة روابط سازمان با قدرتها و تلاش برای برگرداندن افراد سازمان خصوصا دو دل ‌ها و مرددها و بالاخره حل‌شدن و محو شدن در مردم تحت رهبری امام [!]. من هم محو خواهم شد در این خط [!] و تا حد توان [!] در این راه گام برخواهم داشت.» (روزنامه جمهوری آخوندی، ۶خرداد۱۳۶۸)

سعید شاهسوندی و اثبات توبه و محو شدن در خط خمینی

سعید شاهسوندی با عنوان اینکه:

«تحت هیچگونه فشاری نبوده… و از مرداد ماه [۶۷] تاکنون [بهمن۶۷] اصرار بر انجام این [شیطان‌سازی‌ها از مجاهدین] داشته»

هدف خود را:  «عذرتقصیر به پیشگاه خداوند، رهبر انقلاب [خمینی خون‌آشام] و مردم [!] و اذعان به اصالتها و حقیقتهایی که کوردلانه انکار می شوند[!!!]» (روزنامه حکومتی جمهوری آخوندی، ۳بهمن۶۷)

عنوان کرد:

«انجام این گفتگوها [منظور لجن‌پراکنی یکسویه در تلویزیون حکومتی، علیه مجاهدین] بتواند دروغ‌گوئی‌ها و حق و باطل کردن‌های وی را جبران کند… ۱۹سال شرکت در فعالیتهای مختلف سازمان و برای نشان دادن مجموعه خطاها و ضرباتی که زدیم احساس می‌کنم ضرورت دارد این توضیحات را شرح دهم و بیان کنم» (منبع بالا)


سعید شاهسوندی، شاگردجلاد اوین، عذر تقصیر از خمینی

«من در اینجا میخواهم خدمت شما عرض کنم که اگر در کلیه زمینه‌ها با سازمان اختلاف نظر دارم در یک زمینه با آن وحدت نظر دارم و آن یک زمینه هم این است که بله، من بریده هستم... آیا بریدن و جداشدن و گسستن از چنین جمعی ننگ آفرین و یا افتخارآفرین است؟… البته جداشدن از سازمان تا پیوستن به جمهوری اسلامی [!] فاصله ای دارد. من امیدوارم که بتوانم این فاصله را هم طی کنم [!] و در واقع بتوانم با این کارم پاسخی به ناکرده ها، به ضربات به خیانتها و کارهایی را که باید میکردم و نکردم و ضرباتی را که نباید میزدم و زدم، جبران کرده باشم… و با سپاس مجدد و در واقع سپاس بیکران از عفو عمومی حضرت امام نسبت به کلیه زندانیان گروهکی سخنان خودرا پایان می برم.» (روزنامه حکومتی جمهوری آخوندی، ۱۷فروردین۶۸)

توجه شود این صحبتها بعداز قتل‌عام زندانیان مجاهد و خالی‌شدن زندانها، صورت گرفته است.


سعید شاهسوندی، شاگردجلاد اوین، عذر تقصیر از خمینی

وی در مصاحبه ای با خبرنگاران دست‌چین‌شده خارجی در هتل لاله تهران، بعداز قتل عام سی هزار زندانی سیاسی و کشتار هولناک سال۶۷ و ازجمله اعدام منیره رجوی که جرمی جز خواهر تنی بودن با مسعود رجوی نداشت، با چنین وقاحت ماورای تصوری، به مشاطه گری چهره سیاه «بزرگترین جنایتکاران تاریخ» [واژه بکار برده شده توسط قائم مقام وقت خمینی] پرداخت:

«وی همچنین در پاسخ سئوالات متعهد خبرنگاران خارجی وجود شکنجه و اعدام در زندانها را تکذیب کرده و وضعیت زندانها را مطلوب توصیف نمود. وی افزود ادعاهای سازمان عفو بین الملل براساس اطلاعات دروغی است که سازمان منافقین به آنها میدهد و من صریحا آنها را تکذیب میکنم.» (روزنامه حکومتی جمهوری آخوندی، ۲۲خرداد۶۸)

سعید شاهسوندی، شاگردجلاد اوین-انکار شکنجه در زندانهای رژیم

وزارت اطلاعات برای مقابله با محبوبیت اجتماعی مجاهدین، در همان ایام، سعید شاهسوندی را در دوره‌گردانی‌های مختلف لجن‌پراکنی علیه مجاهدین در داخل کشور و در تلویزیون حکومتی به نمایش گذاشت. او نیز با همان فرهنگ و گویش دژخیمان، آنچه در دهانش گذاشته بودند را روخوانی می‌کرد:

«مکانیزم خودفریبی و سازمان فریبی که در درون تشکیلات و به‌خصوص در درون تشکیلات سازمان مجاهدین وجود دارد و بعد از تشریح این مسأله هست که شما آنوقت می‌بینید که چرا عملیاتی به اسم موسوم به فروغ جاویدان یا مرصاد صورت می‌گیرد»

البته شرکت در طرح‌های دروغ‌پراکنی علیه مجاهدین، بدون دست بردن در خون آنها، هیچگاه به تنهایی مقبول فاشیسم ولایت فقیه نبوده و نیست. به همین خاطر، او رودرروی تصریح «قائم مقام وقت خمینی» و «گواهی صدها شاهد بازمانده از قتل عام زندانیان سیاسی»، که تصمیم کشتار زندانیان سرموضع، مدتها پیش از عملیات میهنی فروغ جاویدان گرفته شده بود، گناه قتل‌عام زندانیان مجاهد را به جای دژخیم و قاتل، متوجه قربانی می‌کند و برای آنها مجوز کشتار صادر می‌کند:

«سازمان با زندانیان هوادار خود در تماس بوده و برایشان خط فکری القاء میکرده است… این ارتباط عمدتا از طریق پیامهای کتبی و رادیوئی‌[آنهم در زندانهای قرون وسطایی آخوندی!!!] بوده است.» (روزنامه حکومتی جمهوری آخوندی، ۲۲خرداد۶۸)

سعید شاهسوندی، شاگردجلاد اوین، سند سازی برای قتل‌عام زندانیان سیاسی در تابستان۶۷

روزنامه حکومتی اطلاعات، همین ترهات را برای مشروع کردن قتل عام زندانیان سیاسی، در هوا قاپید و در سرمقاله روز دوم اسفند۶۷ خود نوشت:

«اظهارات سعید شاهسوندی نیز مؤید این واقعیت است که گروههای محارب دیگر برای مشتی هوادار سابق و لاحق بهائی قائل نبوده و به سرنوشت آنان وقعی نمی‌نهند…»

سعید شاهسوندی، شاگردجلاد اوین-قتل عام زندانیان سیاسی

شاهسوندی شاگرد جلاد اوین، برای متهم کردن قربانی به جای جلاد خونریز، بعدها نیز به مقتضای شرایط مختلفی که در آن قرار می‌گرفت، مسئولیت قتل‌عام زندانیان مجاهد در سال۶۷، که قبلا بالکل تکذیب و ساخته پرداخته مجاهدین عنوان کرده بود، را با بی‌شرمی تمام متوجه مجاهدین که بالاترین قربانی این نسل‌کشی بوده‌اند، می‌ساخت:

«انگیزه و زمینه مساعد این حرکت جنایت‌کارانه و این کشتار وسیع را درواقع به یک شکلی من می‌توانم بگویم که درواقع سازمان مجاهدین با حمله خودش، این زمینه را فراهم کرد. که درواقع… جناح سرکوبگر جمهوری اسلامی برای حذف رقیب دست به یک همچنین حرکتی زد و پشتوانه رهبری اونموقع را هم با خودش داشت و درواقع زمینه‌ساز شد حرکت سازمان مجاهدین، ولی این مسئله، ‌از این زاویه هست که من می‌توانم این را این‌طور بیان کنم که عملیات فروغ جاویدان درواقع باعث شد که حکومت جمهوری اسلامی به کشتار وسیع زندانیان بی‌گناه،‌ بی‌گناه به این معنا که اعم از اینکه با قانون‌های خود جمهوری اسلامی با همان مصوبه‌های – درست یا غلطش حالا یه بحث دیگه است- با خود قانون‌های مصوب جمهوری اسلامی داشتن دوره محکومیتشان را می‌گذراندند، اینها را دوباره به دادگاه‌های ۳۰ثانیه‌ای و یک دقیقه ای کشوندن، و درواقع به دم تیغ فرستادن، این در واقع زمینه ساز اون شد…». (بخشی از صحبت‌های سعید شاهسوندی در یک رادیوی بقایای سلطنت مدفون در لس آنجلس)

این خوشخدمتی‌ها، تنها بهانه‌ای بوده و هست که جلادان نظام آخوندی درفقدان کمترین توجیه و ادله برای ارتکاب آن جنایت هولناک ضدبشری، به مدد همین خائنین خودفروخته، در سه دهه گذشته، به آن آویخته‌اند:

«حجت الاسلام والمسلمین محمد نیازی، رئیس سابق سازمان قضایی نیروی مسلح به بررسی حکم امام درباره اعدام های سال ۶۷ پرداخت و گفت:… یکی از این شبهات این است که آنها داشتند دوران محکومیت خود را سپری می کردند؛ حال آنکه چنین نبود و آنها از داخل زندان با منافقین بیرون زندان ارتباط داشتند و خودشان را برای این عملیات آماده کرده بودند. به گفته منافقینی که بعد از عملیات مرصاد بازداشت شدند بنا بود نیروهای منافقین بعد از رسیدن به تهران، به اولین جایی که می روند زندان‌ها باشد و منافقین زندانی را آزاد کنند.» (خبرگزاری سپاه پاسداران خامنه ای، موسوم به فارس، ۹تیر۱۴۰۰)

سعید شاهسوندی، شاگردجلاد اوین-قتل عام۶۷

صادق کوشکی، شکنجه‌گر اطلاعاتی دیگر از باند خامنه ای، نیز برای توجیه کشتار زندانیان سیاسی۶۷ به‌اصطلاح اطلاعاتی که سعید شاهسوندی در اختیار دژخیمان قرار داده بود را مستمسک این درنده‌خوئی نظام خود قرار داده، می گوید:

«گرچه شرایط جمع آوری همه مدارک فراهم نشد اما بعض از افراد سازمان بودند که اسیر و تخلیه اطلاعاتی شدند، مانند سعید شاهسوندی که به صورت کامل تخلیه اطلاعاتی شد و بعدها به اروپا رفت و در آن جا جلوی سازمان ایستاد و به افشاگری علیه آن پرداخت. به هرجهت از اطلاعات به دست آمده، معلوم بود در هر زندانی چه اتفاقی قرار است بیفتد. در چه ساعتی قرار است شورش انجام شود و چه کسانی آماده همکاری و ملحق شدن به سازمان هستند… نظام بعد از عملیات مرصاد متوجه شد که عده ای در زندان ها هستند که آماده بودند به سازمان مجاهدین ملحق شوند و در جهت نابودی نظام کار کنند؛ خب موضعی که رهبری نظام در اینجا اتخاذ کرد یک موضع کاملاً خلاف موازین و مصالح امنیتی و با نگاه انسان دوستانه بود… حالا نظام دراین بین این افراد را نه دادگاهی کرد نه محاکمه. دستوری که امام صادر کردند، نشان داد امام به عنوان عالم دین اصل را بر هدایت انسان می گذارد و نشان از رأفت اسلامی است. امام اگر می خواستند اساس را بر مبنای اسناد به دست آمده و قوانین دوران جنگ بگذارند، همه این افراد باید اعدام می شدند. ولی راهبرد ایشان دستور می دهد با تمامی این افراد صحبت شود و هرکس ابراز وفاداری کرد حکمش اعدام است» (سایت امنیتی وابسته به اطلاعات سپاه پاسداران خامنه ای، ۴مرداد۹۹)

سعید شاهسوندی، شاگردجلاد اوین-قتل عام۶۷

جدای از اعترافات عزت شاهی و گفته‌های منتشرشده سعید شاهسوندی، ناتوانی نظام ولایت‌فقیه و شقه مستمر و جنگ قدرت نیروهای آن در دوران پایانی عمر رژیم، دیگر جایی برای پنهان نگه داشتن وقایع پشت صحنه اینگونه مزدورسازی‌ها باقی نگذاشت. اعترافاتی که البته چیزی جز یک گواهی ناخواسته تاریخی برصحت نخستین موضعگیری مقاومت ایران (۱۹آذر۶۷) در افشای خیانت و مزدوری سعید شاهسوندی برای نظام قتل‌عام، پس از دهه‌ها تأخیر و پس از شکست‌های پی‌در پی در پوشاندن حقیقت، نبوده و نیست.

حسین شریعتمداری، نماینده فاشیست خامنه ای در کیهان آخوندی، ماجرای دریوزگی سعید شاهسوندی برای حفظ جانش در پیشگاه خلیفه خونریز ولایت فقیه را، بعدها اینطور یادآوری کرد:

«تو جریان مرصاد… سعید هم با اونها بود بعد دستگیر شد. وقتی كه دستگیر شده بود داد زده بود، گفته بود، من چیزم، من سعید شاهسوندی هستم و از اعضای برجسته سازمان‌ام و به هر حال میخواهم با فلانی، مثلا میشناسه ما رو، بعد، من اونموقع اتفاقا موقع مرصاد اونجا بودم، اون طرفها بودم، بعد رفتیم با هم صحبت كردیم، بهش گفتم ببین سعید با چه امیدی شما اومدید؟!… چه جوری به خودت جرئت دادی بیای؟! گفت منهم همین سوال رو دارم!» (تلویزیون نیروی تروریستی قدس، موسوم به افق، ۱۶بهمن۹۶)

جعفری معاون سیاسی امنیتی استاندار کرمانشاه رژیم، نحوه دستگیری سعید شاهسوندی را اینطور تعریف کرده است:

«زمانی که درگیریها[ی فروغ جاویدان] خاتمه یافته بود و شبی که ما رفتیم، دیدیم از داخل سپاه فریاد یک نفر بلند شد، فریاد میزد که من فلانی هستم، بعد رفتیم جلو، دیدم سعید شاهسوندی است… بعدا که با او صحبت میکردیم… گفت دیدم… عجب! در پادگان منافقین شور و هیجانی هست! همه دارند سوار تانک میشوند و سوار خودروها میشوند!… تعریف میکرد،‌ می‌گفت که من هم وقتی آن جو رادیدم، من هم قبول کردم و گفتم همراه می‌شویم و باتوجه به اینکه مسولیتی نداشتم، با یک راننده، من را قراردادند و آمدیم اینجا… نهایتا اسیر نیروها شد… ایشان فریاد می‌زد، می‌گفت که من باید در دنیا افشا بکنم که چهره منافقین چه بود و چرا به اینجا رسیدند؟!» (تلویزیون حکومتی آخوندها، ۳مرداد۸۶)

سعید شاهسوندی، خود نیز سال‌ها بعد در گفتگو با آیت‌الله بی بی سی، اعتراف کرد که اعزام او به مأموریت شیطان‌سازی و ترویسم در خارج کشور، تحت‌عنوان «افشاگری» و «محاکمه مسعود رجوی» آنچنان منطبق با منافع عالیه رژیم و به ضرر منافع عالیه مردم ایران بوده که تصمیم آن توسط شخص خامنه‌ای اتخاذ شده است:

«[مجری بی بی سی:] آیا این درسته که علت آزادی شما، یک مقداری هم ممکنه نقشی بوده که شخص خود آٍقای خامنه‌ای ایفا کرده، یعنی ایشان گفته‌اند که این آقای شاهسوندی زنده‌اش بیشتر به درد ما می‌خوره تا مرده‌اش.

[شاهسوندی:] کاملاً حرفتون درست است…

«[مجری بی بی سی:] ولی آقای شاهسوندی به بخشید من حرف شما راقطع می‌کنم… خوبه که به مسأله اصلی بپردازیم و آن اینه که در نهایت وقتی‌که آقای خامنه‌ای و دیگران تصمیم می‌گیرند که شما بهرحال زنده‌تان بهتره، بیشتر به درد جمهوری اسلامی می‌خوره تا مرده‌تان، و آزاد می‌شوید، درعمل هم این ثابت میشه بهشان! به‌دلیل این‌که شما هم علیه سازمان صحبت می‌کنید و هم در مصاحبه تلویزیونی [نظام] شرکت می‌کنید و هم حالا، به‌زعم مجاهدین حتی ممکنه همکاری هم با وزارت اطلاعات کردید.

[شاهسوندی:] آقای خامنه‌ای، این حرف کاملاً درسته! اولین بار هم خود من گفتم! آقای خامنه‌ای که در آنموقع، در آن ایام ریاست‌جمهوری را داره، توسط دوستان آقای سعید حجاریان که در واقع نطفه‌های اصلاح طلبی آنموقع در درون حکومت جمهوری اسلامی هستند، اسم باید بیاورم، نظیر آقای نادر صدیقی [نویسنده بولتن ۵ستاره وزارت اطلاعات برای سران نظام] که جزء یاران آقای حجاریان بود، به دیدن من میآمد در زندان!» (گفتگوی شاگرد جلاد اوین با بی بی سی ۹اسفند۱۳۹۰)

عبدالله شهبازي، یک توده ای سابق و کارمند وزارت اطلاعات در زمان فلاحیان که مدت ده سال مدیریت نهادی از این وزارت را برعهده داشته و ویراستار کتابهای منتشره توسط این وزارت بدنام نیز هست، ۱۶تیر۱۴۰۰در این باره، در کانال تلگرامی خودش نوشت:

«در مورد آزادی آقای سعید شاهسوندی در این حد می‌دانم که وزارت اطلاعات گردش کاری برای مقام معظم رهبری تنظیم کرد بهمراه پیشنهادهایی دال بر اعزام او به آلمان برای مقابله با رجوی و رهبری موافقت کردند.»

سعید شاهسوندی، شاگردجلاد اوین، موافقت خامنه ای برای صادر کردن به آلمان

مزدور سعید شاهسوندی در گفتگوی دیگری نیز با یک مأمور خارج کشوری وزارت اطلاعات، مجددا اذعان می‌کند حیات خفیف و خائنانه‌اش را مدیون مجاهدین و طرح‌های سرکوبگرانه‌ای است که ولی فقیه ارتجاع برای نابودی آلترناتیو بالفعل خود بکار می‌بندد و اینکه مأموریت او در خارج کشور هدفی جز برآوردن مطامع دشمن اصلی مردم و سنگ‌اندازی در مسیر جنبش مردم برای دستیابی آزادی و حاکمیت ملی نداشته است:

«[مأمور وزارت اطلاعات، موسوم‌به همنشین بهار:] بولتن نویس پنج ستاره محرمانه‌ای که نوشته هاش به دست… خامنه ای می رسه، [شاگردجلاد اوین: خمینی هم حتی!] به رهبری اون حکومت [منظور خامنه ای] می‌رسه اون برای چی، با چه خطی تلاش می‌کنه که شما بیایین خارج؟!

[سعید شاهسوندی:] اگر از زاویه اون [دژخیم وزارت اطلاعات] نگاه کنیم اون فکر می‌کنه که سعید اینقدر زخمی هست از سازمان مجاهدین، که بتونه بیاد و در راستای منافع ما [!!!]، ما یعنی اونها [دژخیمان]، حتی اون حرفهایی را که خودش می‌خواد بزنه، بزنه! به نفع ماست.[!!!]» (گفتگوی یک مزدور نفوذی وزارت اطلاعات با مزدور سعید شاهسوندی۲۴مهر۹۳)

پاسدار سرتیپ اسدالله ناصح، از سرکردگان جنگ ضدمیهنی و جانشین وقت قرارگاه نجف سپاه پاسداران در عملیات فروغ جاویدان، هم درباره «کثافتکاریهای سعید شاهسوندی» در همکاری با دژخیمان گفته است:

«نه اولش نمی دانستند، اولش که خلاصه این را، خیلی همچنین چیز می‌آوردند، بمحض اینکه ما فهمیدیم که، یعنی بچه‌های،‌ برادران اطلاعاتی که آنجا حضور داشتند، بمحض اینکه فهمیدن این شاهسوندی هست، خلاصه سریع چیز کردیم و این رو منتقل کردند عقب، به خاطر اطلاعات خوبی که داشت و بعد همکاری هم کرد، یعنی اطلاعات خوبی رو در اختیار گذاشت» (تلویزیون نیروی تروریستی قدس، موسوم به افق، ۶مرداد۹۸)

یک مدیر بخش التقاط [بخش مبارزه با مجاهدین] وزارت بدنام اطلاعات آخوندها، نیز خاطراتش از تخلیه اطلاعاتی سعید شاهسوندی را اینگونه به یاد ‌آورده:

«سعید شاهسوندی که از اعضای سازمان بود و در قضیه‌ی مرصاد دستگیر شده بود، در این جا خیلی خوب همکاری می‌کرد. بعدا با او صحبت کردیم به عنوان عضو قدیمی سازمان در آن جا انشعاب بزند. موفق نشدند و کاری نتوانستند بکنند» (سایت امنیتی انصاف نیوز، ۹آیان۹۸)

سعید شاهسوندی، شاگردجلاد اوین-تلاش ناموفق برای زدن دکان انشعاب از سازمان مجاهدین

یک مأمور دیگر وزارت اطلاعات آخوندها به اسم حامد صرافپور، در باره علت اعزام سعید شاهسوندی توسط خامنه ای به خارج کشور با اشاره به «تنها شاخص نظام قتل عام برای ارزیابی دوری و نزدیکی به خودش» می‌نویسد:

«شاهسوندی… در آن مدت هم در افشای مسعود رجوی نقش کلیدی داشت. برای همین آزاد شد و به خارج رفت.» (توئیتر مزدور وزارت اطلاعات، حامد صرافپور، ۸تیر۱۴۰۰)

سعید شاهسوندی، شاگردجلاد اوین و مزدور حامد صرافپور

رضا گلپور از نزدیکان دستگاه های امنیتی و باند لباس شخصی‌های خامنه ای موسوم به عماریون نیز درباره هزینه صدها هزار دلاری اعزام سعید شاهسوندی به خارج برای شیطان سازی‌های مورد نیاز تروریسم رژیم علیه مجاهدین، اینطور فاش گویی کرده است:

«همین آقای ”عباد” [”علی‌ ربیعی”] مگر با طیفش و با هدایت ”امیر شهیدی” [”علی منفرد”] و با استفاده از ”منصور” و ”موسوی” ”سعید شاهسوندی” را از اعدام حتمی نجات ندادند و چند صدها هزار دلار برای راه‌اندازی کتابفروشی‌اش در آلمان و خروج و اسکانش هزینه نکردند؟» (کتاب «آقای ”خاتمی” هوشیار باش»،‌ ۱۳۸۴، صفحه۱۴۸)

سعید شاهسوندی، شاگردجلاد اوین و دکان کتابفروشی در آلمان با هزینه وزارت اطلاعات

عباس عبدی، از گروگانگیرهای سفارت امریکا و معاون دادستان کل رژیم در زمان کشتار زندانیان سیاسی درسال۶۷، و از تئوریسین‌های باند مغلوب نظام ولایت فقیه، نیز به‌همین حقیقت، اذعان مکرر دارد:

«وقتی که عملیات مرصاد انجام شد یکی از کسانی که دستگیر شد سعید شاهسوندی از کادر مرکزی مجاهدین بود. شاهسوندی، به‌ لحاظ معیارهای قانونی حتماً باید اعدام می‌شد. بدیهی و روشن بود، ولی خب به‌هر‌حال فکر می‌کنم با حمایت‌هایی که شد گفتند این را اعدام نکنید؛ حتی اجازه خروج از کشور هم به او داده شد.» (روزنامه رسمی دولت آخوند روحانی، ۲۳اسفند۹۸)

سعید شاهسوندی، شاگردجلاد اوین-آزادی از زندان

دژخیم سعید حجاریان از معاونان سابق وزارت بدنام اطلاعات، درباره نحوه اعزام سعيد شاهسوندی به خارج نوشته است:

 «خرسندم كه سهمي در نجات جان سعيد شاهسوندی، كه او هم از نيروهای بالای سازمان بود، داشته‌ام. خودش هم اخيراً گفته كه حجاريان مرا نجات داد. من همين كار را سر شاهسوندی كردم و آنجا به نتيجه رسيدم.» (نشریه مزدور لطف الله میثمی، شماره۳۱)

سعید شاهسوندی، شاگردجلاد اوین در همکاری با وزارت اطلاعات

یک مسئول قرارگاه رمضان (ارگان تروریسم خارج کشوری آخوندها قبل از تشکیل نیروی قدس) نیز در یادداشت‌خوانی‌های خود از مقابله با مجاهدین در عملیات کبیر فروغ جاویدان، خاطراتش از جزئیات ذلت‌بار وادادگی و سرسائیدن مزدور سعید شاهسوندی به پای پاسداران، را اینطور بیان کرده است:


«چگونه شاهسوندی را گرفتید؟

شاهسوندی را بنده نگرفتم. بچه‌ها او را گرفتند و از زیر یکی از پل‌های آبراه سیمانی زیر جاده بیرون کشیدند. زیر یکی از آنها بود و بچه‌ها فکر کرده بودند جنازه است، ولی چون دنبال مدرک می‌گشتند او را بیرون کشیدند…


بچه‌های سپاه؟

بله، آقای وحیدی [پاسدار جنایتکار احمد وحیدی] مرا صدا زد و گفت یکراست او را به بیمارستان ببر و خودت در اتاق عمل مراقب باش از بین نرود یا کسی او را ترور نکند. نمی‌دانم چگونه متوجه شده بود. پای شاهسوندی به کلی متلاشی بود. دستخط اش را دارم. چندین قطعه نوار کاست از او پر کردیم که متأسفانه نمی‌دانم چه شدند، ولی چندین نوار بود که در توجیه عملیات مرصاد حرف زده بود. سعید شاهسوندی را که به دست ما دادند، همه آمدند و می‌خواستند او را از چنگمان در بیاورند. یکی می‌گفت من ارشد این منطقه هستم، آن یکی می‌گفت…


این [سعید شاهسوندی] نفهمید آقای وحیدی او را به من سپرده است، اما جوری ایستاده بودم که حدس می‌زد و وحیدی را نشان داد و پرسید: ”رئیستان این است؟” جواب دادم: ”نه.” گفت: ”از همه بیشتر میدود. در ایران این جوری است. رؤسا زیاد میدوند و بقیه ولو هستند.” دیدم عجب آدم قالتاقی است. با کمک حمید او را به بیمارستان بردم و به او گفتم: ”داخل اتاق عمل می‌روم. تو بیرون باش و مراقبت کن.” باید داخل اتاق عمل می‌رفتم، چون احتمال می‌رفت هواداران منافقین آنجا باشند و او را بکشند که اطلاعات ندهد. همه چیز را باید در نظر می‌گرفتیم.


لباس استریل تن ما کردند و ما یک‌کَتی داخل اتاق عمل رفتیم. جراح شلوار شاهسوندی را با قیچی پاره کرد… [جراح] آدم بدی نبود، ولی باید مواظب می‌بودیم. شاهسوندی هم دست ما امانت بود. خلاصه گوشت‌ها را قِرِچ قِرِچ برید و در سطل انداخت. می‌ترسیدم او را بکشد، برای همین پرسیدم: ”آقای دکتر!چه کار می‌کنی؟” با خونسردی جواب داد: ”باید بافت‌های فاسد را ببری، وگرنه بافتهای سالم را هم فاسد می‌کند.”… همان موقع که او [سعید شاهسوندی] را دیدم، باز اُبهتکی داشت. با آن وضع و بدون غذا خودش را زیر آن پل رسانده بود.


بعد از عمل شاهسوندی بی‌هوش بود و کم‌کم به هوش آمد. دکتر و پرستاری نبود و فقط من بالای سرش بودم. آن قدر مجروح و بیمار آنجا زیاد بود که دیگر کسی به فکر کسی نبود. او را در ریکاوری انداختند و رفتند. کم‌کم به خِرخِر افتاد و چشم‌هایش را با زجر زیادی باز کرد. می‌فهمیدم مرا حس نمی‌کند. انگار داشت از ورای من به جای دیگری نگاه می‌کرد و چشمش می‌چرخید. دستش را هم با ضعف بالا آورده بود. ما هم که از اینها ضربه خورده بودیم، با آن همه کینه مانده بودم با او چه کار کنم! او را بترسانم؟ دلداری بدهم؟ حس می‌کردم دستش به دنبال پناهی می‌گردد. دستش را در دستم گرفتم و او مثل یک جوجه در دستم وا رفت؛ یعنی همه آن ابهت فرو ریخت… دستم را ول نمی‌کرد و نیمه بیهوش بود. به حمید گفتم پرستارها را صدا زد. به دستش سرم وصل بود. فکر می‌کنم باند دادند تا مرطوب کنیم و به لب‌هایش بزنیم. هر چند دقیقه یک بار بیرون می‌رفتم و دستم را آب می‌کشیدم و برمی‌گشتم. منافق را نجس میدانستم.


بالاخره مثل بلبل شروع کرد به حرف زدن. فکر می‌کرد ما چیزی نمی‌دانیم. گفت… کاره ای نبودم. زنم منصوره بیات است و در مجله لیبراسیون کارم می‌کند. گفت پیغام بدهید به ایران بیاید. اگر این پیامم را به او بدهید، خودش با پای خودش به ایران می‌آید. بگویید نشان به آن نشان که در حومه پاریس برایم کالباس اسلامی درست می‌کردی، ول کن بلند شو بیا ایران. هم برایش نگران بود و هم از نظر عاطفی خیلی به او احتیاج داشت. خلاصه یک مقدار با او صحبت کردیم و گفتم: ”ببین! دوستم ضبط می‌گذارد و هرچه را که بگویی ضبط می‌کنیم. ناراحت نشوی.” گفت: ”دیگر کارم از این حرف‌ها گذشته است” و شروع کرد به صحبت کردن و خیلی هم حرف زد. یک نسخه را به بچه‌های وزارت دادم، چون به دردشان میخورد. شاهسوندی کاملاً بریده بود…


تا کی با شاهسوندی بودید؟

چند روزی پیش ما بود. رو به راه که شد و دیدند می‌شود انتقالش داد، او را بردند، چون کارم این نبود و لنگ او شدم و از کار خودم افتادم، ولی می‌شود گفت درشت‌ترین مهره ای که گرفتند او بود…


شاهسوندی چه شد؟

انشعاب کرد و به پاریس رفت و پدر مجاهدین را درآورد. هنوز هم دارد فعالیت می‌کند. اعدامش نکردند.


آقای هاشمی دستور دادند اعدامش نکنید؟

این که آقای هاشمی دستور داده است یا نه را نمیدانم. به هر حال در اینجا از قول شاهسوندی نوشته ام: «در حومه شهر پاریس محلی است که ترجمه فارسی آن ”خانه‌های شهری” است، مثلاً شهرک. او در آنجا زندگی میکند و شهردار این شهرک یک سوسیالیست دست راستی است. برای تماس می‌توان به شماره تلفنهای ذیل و نشانی خاص با وی تماس گرفت -که نوشته شده است- به نشانی اینکه -یعنی این رمزشان است- به او بگوییم شبهایی که هتل میرفتم برایم کالباس اسلامی با فلفل و گوجه فرنگی درست میکردی. دوست دارم در همان‌جا که هستی بمانی و هیچ‌گونه دعوت و رفتن به بغدادرا نپذیر. در بغداد نیستم تا به تو خبر بدهم.» در پیام بعدی اش گفت: ”بگویید به ایران بیاید و اگر بگویید میآید”، ولی ما ترسیدیم این رمزش را بدهیم، گفتیم نکند دارد پیامی را مخابره میکند و رمز را ندادیم. پرسیدیم: ”آیا مسعود رجوی هم در عملیات شرکت کرد؟” جواب داد: ”خیر، ولی برادرانش به نام‌های کاظم، صالح و احمد که پزشک ساکن لندن است و همگی شان ساکن خارج اند در عملیات شرکت کردند. ” سؤال کردیم: «مسأله‌دارهای موافق با تو در سازمان چه کسانی هستند؟» جواب داد: ”کمال رفعت صفایی و معصومه، احمد نشریه و همسرش، مجید و سارا، قلی و حسین. زن قلی در شروع عملیات کشته شد. پیام [امام] خمینی را راجع به قطعنامه پنج بار به دقت گوش دادم. ” شاهسوندی سعی کرده بود تمامی سؤالات را جواب بدهد…


باز در جای دیگر یاداشت‌هایم نوشته‌ام: ”بنا بر اظهاراتش نامبرده در گذشته به منزل محمدتقی جعفری برای گوش دادن درس‌ها میرفت و آدرس محل درس را هم دقیقاً گفت. منظور جلسات درس مرحوم علامه جعفری است. در جلسات درس شهید بهشتی بطور مسلح شرکت میکرد. از آقای هاشمی رفسنجانی بسیار تعریف میکرد و مقداری هم از آقای منتظری. میگوید اینها حرف‌ها را میفهمند. احساسات انسانی و عاطفی آقای منتظری از هاشمی رفسنجانی بیشتر است. نامبرده (یعنی سعید شاهسوندی) به محله‌های قدیمی تهران، بخصوص پایین شهر کاملاً آشناست و در حال حاضر میداند در شهر باختران است. نرخ کالاها را میپرسد و میخواهد بداند آیا اطلاعاتی‌که در سازمان داشت درست اند یا نه. ”


بعد از این جریانات شاهسوندی چه شد؟

سعید شاهسوندی اطلاعات زیادی داد که آنچه گفتم تلخیص بوده است. سعید را که عقب فرستادیم، به منطقه برگشتیم و حداقل تا دو هفته اطلاعات جنازه‌ها و زخمی‌ها را پیاده میکردیم تا نیروهای مرکز به تدریج به خودشان آمدند و به منطقه آمدند و بخش‌هایی از آن را گرفتند. شاید بعد از آن قضیه بود. آن موقع می‌دانستم با آقای وحیدی برخورد شده است.

می‌دانستم کل کل دارد. مثلاً یکی از اینها زنگ زد -همین که شما می‌گویید دستور بازداشت داده است- و گفت: ”به عنوان ارشد منطقه دستور می‌دهم سعید را به ما بدهی. ” گفتم: ”این به من امانت داده شده است و مسئول بالاتر هم دارم. قلبم هم ضعیف است، تهدید می‌کنی، یک وقت پس می‌افتم و می‌میرم! ” و گوشی را گذاشتم. دیدند ما چاله میدانی صحبت می‌کنیم، طرفم نیامدند. ما در آن ایام شبانه روزی کار می‌کردیم. اصلاً به صرافت نگهداری این اسناد و مدارک نبودیم و بعدها به ما رسید. یکی مثل شما می‌آمد و می‌گفت این نوار یا این سند را به من بده. در آنجا کپی که نداشتیم. میدادم و می‌گفتم امانت است. برو استفاده کن، اما شرعاً برگردان. همه بچه‌ها از چهارزبر به آن طرف بودند و هیچ امکاناتی برای کپی گرفتن در دسترس نبود.» (نشریه امنیتی رمزعبور، شماره۲۱، صفحات۲۷۲ و ۲۷۳)


یکی از بازجوهای وقت اداره کل التقاط وزارت اطلاعات [قسمت مبارزه با مجاهدین] درباره عملیات کبیر فروغ جاویدان و پاکبازی مجاهدین در پاسخگویی به لحظات تاریخی و سرنوشت‌ساز برای مردم ایران و متقابلا فرصت‌طلبی‌های شیادانه برای همراهی با مجاهدین توسط امثال سعید شاهسوندی، اینطور صحبت کرده است:

«یکی از چیزهایی که به نیرو [مجاهدین] تحمیل شد همین بود. در مدارک و اسناد نداریم، ولی صددرصد برای آن تاریخ باید یک هماهنگی داخلی هم انجام می‌دادند، یعنی بدنه هواداری در شرایطی منفعل است، ولی بالاخره در یک شرایطی فعال می‌شود، مثلاً اگر می‌توانستند هسته‌ها و شاخه‌های مقاومت بدنه هواداری را هماهنگ کنند و اگر این نیرو به کرمانشاه رسید، هواداران داخلی هم خود را به کرمانشاه برسانند -چون مانع فیزیکی حتی تا پاتاق و کرند وجود نداشت و کسی مانع نمی‌شد- شاید اتفاق دیگری می‌افتاد. البته در اسناد و مدارک نداریم، اما شاید در پس ذهن‌شان این بوده باشد. حتی وقتی به سعید شاهسوندی که بریده بود و در اروپا زندگی می‌کرد گفتند می‌خواهیم به تهران برویم، هول شده بود و خود را به مقر اینها رسانده بود. همه این بسیج ظرف هفت، هشت روز انجام می‌شود. در هفت، هشت روز هماهنگی‌هایی که باید با دولت عراق می‌کردند و پروازهایی که باید برای آنجا می‌گرفتند -چون در فصل تابستان بود و پروازهای اروپایی خیلی شلوغ بود- و بعد همه اینها را باید از بغداد به قرارگاه اشرف منتقل می‌کردند، همه این کارها را هول‌هولکی انجام دادند. این تعجیل تأثیرات زیادی داشت. مگر می‌شود شما کاری را که باید سه ماه بعد انجام می‌دادید، الان انجام دهید و تأثیر نداشته باشد؟!» (نشریه امنیتی رمزعبور، شماره۲۱، صفحه ۲۸۱)

سعید شاهسوندی، شاگردجلاد اوین - عملیات کبیر فروغ جاویدان

خوش خدمتی های سعید شاهسوندی پس از اعزامش به خارج از کشور نیز آنچنان به مزاق ولی فقیه ارتجاع خوش آمده بود که محمدرضا عدالتیان یک مزدور نفوذی وزارت اطلاعات که اقدام به قتل سه مجاهدخلق نیز کرده است، بعدها از موضع نماینده این وزارت آدمکشی، در تلویزیون حکومتی به دفاع از شاهسوندی، این مأمور خودی، پرداخت و گفت:

«شما ببنید! توی قضیه عملیات مرصاد، يكي از افراد [مجاهدين] به‌نام سعيد شاهسوندي، تير مي‌خورد و دستگير مي‌شود. بعد مي‌آيد اين‌طرف و، كه مصاحبه‌هاش را ديديد و آمد صحبت كرد و بالاخره افشا كرد [مجاهدين] را، من مي‌خواهم بگويم كه حتي [مجاهدين] علیه این آمدند گفتند كه اين بابا اصلا بريده،‌ این خائنه، مسائل شخصیتی داشته، نتونسته شرایط سخت را تحمل بکنه». (تلویزیون حکومتی آخوندها، ۷اسفند۷۳)

قابل توجه اینکه اراجیف شاگردجلاد اوین نیز که تحت باندرول «به‌اصطلاح کتاب» در پستوهای جنگ روانی وزارت بدنام منتشر شده‌اند، پس از انتشار، توسط ارگانهای شکنجه و سرکوب هارترین باندهای فاشیستی نظام نظیر هابیلیان که وابسته به ارگانهای امنیتی بیت خامنه ای است، به صورت وسیع مورد تبلیغ قرار گرفته است:

سعید شاهسوندی، شاگردجلاد اوین-تبلیغ کتاب توسط هابیلیان

البته تنها کاربرد اینگونه تولیدات، استفاده از آنها در زندانها برای درهم شکستن روحیه مقاومت زندانیان و همچنین توجیه و آموزش مزدورانی است که رژیم برای نفوذ به درون مجاهدین روی آنها کار می‌کند. یکی از مزدوران نفوذی در ارتش آزادیبخش، پس از لو رفتن مأموریتش، در اعترافات خود به این حقیقت اعتراف کرده و نوشته است:

«سند شماره‌ی۴: آموزشهای سياسی

پرسش و پاسخ سعيد شاهسوندی بود كه در كانون روشنفكران هامبورگ انجام گرفته بود، كتابی از شمس‌حائری بود، برگه‌ای كه متن نامه سيدالمحدثين بود درباره‌ی عدم به‌رسميت شناختن سازمان از طرف آمريكا، و يك كاست ضبط بود كه قرار شد اين كاست را در آخرين مرحله گوش كنم و در كنار اينها توضيحاتي هم خود علی درباره اعزام و كارهايی كه بايد بكنم به من داده شد، البته آن نوار كاست توسط فردی پر شده بود كه حدود ۲۰دقيقه بود كه در همين جا كليت مسائلی درصحبتهايش بود را طرح مي‌كنم: درآن كاست كه تقريباً مردی كه يك لهجه خاصي داشت مثلاً لهجه‌ی مشهدی يا كرمانی كه توضيحاتی راجع به مناسبات درونی تشكيلات در مجاهدين را تشريح می‌كرد

صبح مجدداً هر چهارنفرمان جمع شديم، نشريات و نوارها و كتابها را قرار شد آنها را به‌ترتيب ببينم يعني به اين شكل اول جزواتي بود راجع به اعترافات زندانيان، نوارهای شاهسوندی بود بعد از آزادی از زندان (بعد از فروغ)، مصاحبه شاهسوندی در كلن، كتاب شمس حائری كه در هلند چاپ شده بود

امضا: محسن هاشمی»

سعید شاهسوندی، شاگردجلاد اوین-محسن هاشمی مزدور وزارت اطلاعات

سعید شاهسوندی مزدور، بارها در طرح‌های شیطان‌سازی وزارت اطلاعات آخوندها علیه مجاهدین، نقش پادویی خود برای ولی فقیه ارتجاع را ایفا کرده است. هدف غایی این طرح‌ها، پیشبرد گفتمان سیاسی «ترجیح فاشیسم مذهبی ولایت مطلقه فقیه بر مقاومت سازمانیافته و حاکمیت مردم ایران» بود که البته آنرا شیادانه به سبک خمینی به اسم «مردم» مصادره می‌کند:

«[شاهسوندی:] امروزه سازمان مجاهدين هیچ، به نظر بنده، تأثير مثبتی در تحولات ايران که ندارد، سهل است، بلكه اگر روزی مردم ايران را مخير بكنند بين حكومت جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدين، با همه نارضایتی‌ها، و حتی نفرتی که مردم از نظام کنونی دارند، اگر روزی روزگاری مخيربشوند بين اين حكومت مستقر جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدين، و حتی در يك انتخابات آزاد، مجاهدين شانسي نخواهند داشت. و مردم احمق نيستند كه بد را بدتر يا بد جايگزين كنند.» (سعید شاهسوندی در گفتگو با رادیوی بقایای سلطنت مدفون در لس آنجلس، آبان۸۵)

سعید شاهسوندی، شاگرد جلاد اوین، درخارج کشور نیز بصورت مستمر ارتباطات علنی خود با باندهای امنیتی فاشیسم مذهبی را ادامه داده است. نمونه زیر یکی از مواردی است که خود در آن به ارتباطش با گرداننده نشریه «مهرنامه» از نشریات باندهای امنیتی نظام آخوندی اعتراف می‌کند:

با احترام

سعید شاهسوندی

هامبورگ نهم دسامبر ۲۰۱۴

برابر با ۱۸آذر ۱۳۹۳

سعید شاهسوندی، شاگردجلاد اوین-شیطان سازی علیه مجاهدین

رله مجعولات و تولیدات عملیات روانی وزارت اطلاعات آخوندها علیه تنها آلترناتیو حکومت، هم جنبه دیگری از مأموریت این شاگردجلاد اوین است. اسناد زیر میزان ‌اعتبار اراجیف این مزدور و طیف مشتریان آن که تنها گشتاپوی آخوندها و رسانه‌های زنجیره‌ای مرتبط به آن هستند را به‌وضوح نشان می‌دهد:

سعید شاهسوندی، شاگردجلاد اوین-انجمن نجات-شیطان سازی علیه مجاهدین


سعید شاهسوندی، شاگردجلاد اوین

«دوستی دارم، آقای اسماعیل یغمایی، با بسیاری از نظرات سیاسی اش موافق نیستم، نظرات سیاسی-فلسفی اش، بلکه مخالف هستم، ولی گاه و بیگاه که تماس داریم و حرفایی می زنه و سخنرانی هایی میکنه، اینرا خوب توضیح داده، ذیل عنوان ”هفت حصار” ، توصیه می کنم در اینترنت جستجو کنید!» (سعید شاهسوندی در کلاب هاوس وزارتی، شهریور۱۴۰۰)


سعید شاهسوندی، شاگردجلاد اوین و شیطان سازی عوامل وزارت اطلاعات علیه مجاهدین


سعید شاهسوندی، شاگردجلاد اوین- اینترلینک-شیطان سازی علیه مجاهدین


سعید شاهسوندی، شاگردجلاد اوین- اسماعیل یغمایی

«و با درود به آقا سعید، دوست و هم خاطره و همخانه سالیان مان! حسین نژاد هستم، در تشکیلات غلام! یعنی من خیلی استفاده کردیم تو این دو جلسه اول و همچنین این جلسه» (مزدور قربانعلی حسین نژاد، مأمور وزارت اطلاعات آخوندها، در کلاب هاوس وزارتی، شهریور۱۴۰۰)

برای آگاهی از میزان دروغ‌سازی و خاطره سازی‌های جعلی سعید شاهسوندی، تنها پرداختن به نمونه نقل ماجرای قطع پای خواهر مجاهد مژگان همایونفر، توسط او کافی است. او در راستای مددرسانی به جلادان و شکنجه‌گران فاشیسم مذهبی ولایت فقیه، برای ایجاد شک نسبت به اسناد و افشاگری‌های مجاهدین درمورد جنایات انجام گرفته در زندانهای آخوندی و گواهی‌ای که شاهدان زنده این جنایات در مجامع بین‌المللی داده‌اند، در سایتهای وزارت اطلاعات و ازجمله سایت نجات رژیم، روی دست آخوندها بلند شده و با وقاحتی بی‌حد و اندازه، خطاب به مقاومت ایران، واقعیت را اینطور قلب و وارونه‌سازی می‌کند:


«چرا مشخص نكرديد كه علت قطع پاي خانم مژگان همايونفر ناشي از يك تصادف كاملاً معمولي با كاميون در خيابان هاي تهران بوده و به همين دليل نيز مدتي بعد از زندان آزاد شده و بطور علني و آشكار از كشور خارج شده اند و شما از اين موضوع علي القاعده در همان بدو ورود ايشان به خارج از كشور و مصاحبه هايي كه راديوي سازمان با ايشان انجام داد مطلع بوده ايد» (مزدور سعید شاهسوندی، در سایت وابسته به وزارت اطلاعات، ۱۸آبان۸۷)

سعید شاهسوندی، شاگردجلاد اوین-شیطان سازی علیه مجاهدین

البته خواهر مجاهد مژگان همایونفر، حقیقت این جنایت را بارها در رسانه های مقاومت و مجامع بین المللی، به شرح زیر افشا کرده‌اند:

«من در شب سوم مهرماه سال ۱۳۶۰، يعني بعداز اينكه خميني فتواي قتل مجاهدين را صادر كرده بود‌‌، مورد حمله مزدوران رژيم خميني كه كارشون شكار مخالفين، اونهم در پوش تاكسي بود، قرار گرفتم . آنها قصد دزديدن من رو داشتند ولي وقتي با مقاومت و اقدام من براي فرار مواجه شدند، با ساطور به من حمله كردند، بعد از وارد كرند ضربات تبر به قسمتهايي از بدنم، و بعد از اينكه با سيگار چند نقطه از دستهامو سوزوندند، نهايتاً با يك ضربه محكم پاي چپ من رو با ساطورشون همونجا قطع كردن، و بعد هم براي اينكه باصطلاح تمام كش كنن، با ماشين از روم رد شدن و بخيال اينكه ديگه من حتماً زير چرخهاي ماشين له شده‌ام از صحنه فرار كردن، اما بخواست خدا توسط مردمي كه من رو توي خيابون پيدا كردن به بيمارستان ايرانمهر منتقل شدم و از مرگ حتمي نجات پيدا كردم. البته اين عمل جنايتكارانه اونها علاوه بر قطع پاي چپم، منجر به خرد شدن اون يكي پام شد، بطوري كه تا الان بيش از ۱۱عمل جراحي روي پاهايم انجام شده است و هنوز هم با مشكلاتش درگير هستم. بعد از دوماه مأموران لاجوردي به بيمارستان يورش بردن و من رو از بيمارستان دزيدند و خلاصه مدت سه سال در زندانهاي اوين و قزل حصار شاهد شكنجه و اعدام بهترين و عزيزترين دوستانم بودم، سرانجام با فريب رژيم موفق شدم از زندان بيرون بيام و به سازمان مجاهدين وصل و از كشور خارج بشم. من در فاصله سالهاي ۶۴ و ۶۵ در كنفرانس‌‌هاي متعدد مطبوعاتي در كشور‌‌هاي فرانسه، سوئيس، بلژيك، و ايالتهاي مختلف آمريكا شركت كردم و جنايات رژيم را با اسناد كافي افشا كردم . كروكي زندانها ‌‌، نام شكنجه گران ….. و عكسهاي دوستانم كه زير شكنجه به شهادت رسيده و يا تيرباران و حلق آويز شده اند را در معرض مشاهده افكار عمومي قرار دادم . در مقر سازمان ملل در بلژيك و نيويورك در هيأتي همراه با شهيد دكتركاظم رجوي كه در سال ۶۹ قرباني تروريسم رژيم آخوندي شد شركت داشتم.» (برنامه ارتباط مستقیم سیمای أزلذی، ۲۶تیر۸۴)

اما گویاتر از خاطرات خواهرمجاهد مژگان همایونفر، روایت جلادان همکار لاجوردی از این وقایع است زیرا مشخص می‌سازد تواب و خائنی مانند سعید شاهسوندی، در شناعت و پستی، برای عرضه داشتن خود به دژخیم، چگونه تمام مرزهای شرافت و حقیقت را پشت سر گذاشته تا آنچه دژخیم هم قادر به پوشاندنش نبوده، کاملا وارونه جلوه دهد و رژیم را از حسابرسی جنایتاتش در ببرد:


دژخیم کاظمیان اصفهانی، رئیس دفتر اسدالله لاجوردی، جلاد اوین:

«من یادمه یک دختر خانمی در بیمارستان در دو راهی قلهک بستری بود تحت عنوان اینکه یک پایش هم وقتی که ما رفته بودیم بیمارستان گفتند تصادف کرده یک پایش قطع شده خب تحقیقات کردیم گفتیم کجا چه جوری قطع میشه تصادف یک هو یک پا قطع میشه؟ به اون یک پا هیچ آسیبی نمیزنه؟ یک مقداری بیشتر که بررسی شد دیدیم که بله ایشون از اعضای سازمان بودند طی عملیاتی با درگیری با گشت ثارالله حمله میکنه و تو این حمله ایشون پایش آسیب ‌می‌بینه بعد دیگه نمی‌تونستند پا رو نگه دارند پا رو تو بیمارستان قطع میکنند خب طبیعی بود که بایستی ایشون منتقل میشد به بعد از اینکه حالش خوب میشد منتقل میشد به دادستانی و مورد تحقیق قرار میگرفت و همینطور هم شد خب ایشون به واسطه اینکه حالا دختر بود و پایش هم قطع شده بود خب بهش تخفیفات مکرری دادند… وقتی که ایشون رفت خارج خب خبرنگارها ریختند دورش که کی پای تو رو اینکار کرده؟ گفت آقای لاجوردی در صورتیکه اصلا ایشون در بیمارستان بود پرونده بیمارستانش موجود بود قبل از اینکه به دادسرای انقلاب بیاد پایش بدلیل اینکه درگیر شده بوده اینهم حالا دیگه اونموقع افرادی بودند با نفوذ‌‌ هی فشار ‌می‌آوردند که این حالا بعد ایشون میره در سازمان ملل اونجا هم همین رو میگه و بعد همین دختر خانم در عملیات مرصاد ‌می‌آید شرکت میکنه بعنوان یک فرمانده» (مزدور اطلاعاتی کاظمیان اصفهانی، رئیس دفتر لاجوردی، ۳۰مرداد۹۶)

سعید شاهسوندی علاوه بر شرکت در طرح‌های دروغ‌پراکنی و تروریستی دستگاههای امنیتی رژیم در خارج از کشور، در همکاری نزدیک با شکنجه گران و دژخیمان اطلاعاتی رژیم در داخل کشور نیز انجام مأموریت می‌کند. او ازجمله کسانی است که در کنار دژخیم اطلاعاتی «مرتضی اصفهانی» یا «مرتضی قبه»، محتوای فیلم‌های حکومتی علیه مجاهدین را در راستای مطامع خامنه ای تعیین می کنند. پروپاگاندایی که نظام ولایت فقیه با تمام قوا درجهت اجرایی کردن «عوض کردن جای شهید و جلاد» یا «جهاد تبیین» به پیش می برد و هدفی جز در بردن جنایتکاران حاکم از عواقب اجتماعی و حقوقی جنایات ارتکابی‌شان و «تحریف تاریخ برمبنای نیازهای نظام آخوندی» ندارد:


«تهیه کننده فیلم سینمایی [حکومتی] “ضد” گفت: این فیلم را بر اساس دغدغه رهبر انقلاب پیرامون واقعه هفتم تیر ساختیم» (خبرگزاری سپاه پاسداران تروریست، موسوم به فارس، ۲۰بهمن۱۴۰۰)

سعید شاهسوندی، شاگردجلاد اوین-شیطان سازی علیه مجاهدین

«ما تقریبا ۷۰-۶۰تا مصاحبه با شاهدین، مطلعین، و شاید بگیم “عوامل انفجار” هم، مصاحبه کرده ایم، آقای سعید شاهسوندی… الان زنده اند، توی آلمان هستند، ایشون بخشی از ماجرا را کامل برای ما تعریف کرده‌اند، مستنداتش را هم فکر کنم، تا یکی دوماه دیگر، کتابش بیرون می آید…» (جواد موگویی، فیلمساز اطلاعاتی نظام، در نشست خبری تولید فیلم سینمایی برطرف‌کننده دغدغه‌های خامنه ای، ۲۰بهمن۱۴۰۰)

 

اشتراک:
3333

پخش زنده سیمای آزادی

Popular Posts

مسعود رجوی-۲۲بهمن ۱۴۰۱: «اتوبوس مجانی» استبداد و وابستگی با سرنشینان ساواکی، آزادیخواهان و ...

مسعود رجوی: درماندگی بچه شاه از «سلطنت انتخابی» تا «فراسوی» سلطنت و جمهوری

مسعود رجوی: درماندگی بچه شاه از «سلطنت انتخابی» تا «فراسوی» سلطنت و جمهوری

توییتر اختر شبانه

پیام مسعود رجوی در دومین سالگرد انقلاب ضدسلطنتی

برچسب‌ها

۱۰شهریور ۱۲اردیبهشت ۱۳آبان ۱۴اسفند ۱۶آذر ۱۷ژوئن ۱۷شهریور ۱۸تیر۷۸ ۱۹بهمن۴۹ ۱۹بهمن۶۰ ۱۹فروردین۹۰ ۲۶مهر ۳۰تیر ۳۰خرداد ۳۰دی ۳۰فروردین ۳۰مهر ۳ژوئیه ۴خرداد ۵ مهر ۸ مارس آب آبادان آتش بس آتش سوزی آخوند کاشانی آخوندی آذربایجان آرژانتین آری به جمهوری دمکراتیک آزادی آزادی بیان آزادی هدایتگر مردم آزادیخواهان آژانس اتمی آستان قدس آستفیک آسوشیتدپرس آشنایی با شورای ملی مقاومت آشنایی با مجاهدین آفریقا آقازاده ها آگاهی آلبانی آلبرتو نیسمن آلترناتیو آلمان آلودگی هوا آمریکا آموزشی آموزه تاریخی آموزه سیاسی آموزه فلسفی آنالیا آنتورپ آنتونیو گوترز آندرانیک آهنگساز ابراهیم ذاکری ابراهیم مرادی ابواحسن صبا اپورتونیسم اپوزیسیون اتحاد اتحاد ملی اتحادیه اروپا اتمی اتوبوس خوابی اجباری اجتماعی احتکار احزاب سیاسی احمد رئوف بشری دوست احمد رضایی احمد مقدم احمد وحیدی احمدرضا جلالی اخبار اخبار جعلی اختلاس اختناق ادبیات اراذل اربعین ارتجاع ارتش آزادیبخش ارتش آزادیبخش ملی ایران اردشیر زاهدی ارز ارژنگ داوودی ارمنستان اروپا ارومیه اژه ای استاد استان استبداد استبداد دینی استثمار استراتژی استراتژیک استعمار استقلال استقلال آمریکا استکهلم اسدالله اسدی اسفند۹۸ اسکاتلند اسکاندیناوی اسلام اسلام انقلابی اسلامشهر اسماعیل خطیب اسماعیل شریف زاده اسناد اسیر جنگی اشپیگل اشرف اشرف پهلوی اشرف رجوی اشرف هادی اشرف۳ اشغالگر اصغر بدیع زادگان اصغر بدیع‌زادگان اصغر مهدیزاده اصفهان اصلاح طلب اصلاح طلبی اصلاحات اصلاحات ارضی اصلاح‌طلب اصولگرا اطلاعیه اعتراض اعتراض سراسری اعتراضات اعتراضات سراسری اعتصاب اعتیاد اعدام اعدام بنیانگذاران مجاهدین اف ای تی اف افتخار افسانه افشاگری افطار افغانستان اقتصاد اقتصادی اکبر صمدی الکساندر مدوید الله قلی خان المپیک امام جعفر صادق امام حسن عسکری امام حسن مجتبی امام حسین امام رضا امام زمان امام زین العابدین امام سجاد امام صادق امام محمد باقر امام موسی ابن جعفر امام هشتم امام هفتم امجدیه امیرپرویز پویان امیرخیزی امیرکبیر انتخاب انتخابات انتخابات قلابی انتخابات۱۴۰۰ انجمن نجات انجمن نجاست انجیل اندیشه اندیکا اندیمشک انسان انسانیت انفال انفجار امیا انفجار حرم امام رضا انقلاب انقلاب ۵۷ انقلاب اکتبر انقلاب ایدئولوژیک انقلاب دمکراتیک انقلاب سفید انقلاب صنعتی انقلاب ضد سلطنتی انقلاب فرهنگی انقلاب کبیر فرانسه انقلاب مشروطه انقلاب نوین انقلابی انقلابیون انگلستان انگلیس اوباش اوریانا فالاچی اوکراین اومیکرون اوین اهواز ای ایران ایتالیا ایدئولوژی ایذه ایران ایران آزاد۲۰۲۱ ایران آزاد۲۰۲۲ ایران اینترنشنال ایران فردا ایران گیت ایران مرز پرگهر ایرانیان ایلیرمتا اینترنت ایندیپندنت اینستاگرام أزادی بازجو بازرگان بازگشایی مدارس بازنشستگان بازیگر بالکان بانک بحران بحران آب بختیار بدهی برانداز براندازی برجام برف برق برلین برنامه ۱۰ ماده ای بسیج بسیجی بعثت بکتاش آبتین بگو نه بلژیک بلوچستان بمب اتمی بنان بند۲۰۹ بنزین بنی صدر بنیاد برکت بنیاد فرانس لیبرته بنیادگرایی بنیانگذاران سازمان مجاهدین بوچا بودجه بودجه۱۴۰۰ بودجه۱۴۰۱ بورس بویراحمد بهار بهبهان بهداشت بهرام عالیوندی بهرام عین اللهی بهزاد معزی بهشت زهرا بی بی سی بیانیه بیت کوین بیرجند بیروت بیژن جزنی بیژن مفید بیسواد بیکاران بیکاری بیوگرافی پابلو نرودا پارلمان اروپا پاریس پاسارگاد پایداری پدرطالقانی پرچم پرس تی وی پرستاران پرواز بزرگ پروپاگاندا پرویز خزایی پروین اعتصامی پمپئو پناهندگان پوریای ولی پول پهباد پهلوان پهلوان فیلابی پهلوی پیام پیامبر پیروزی پیشتاز پیک پنجم پیک شادی پیک ششم پیمان جبلی تابلو تاریخ تاریخ ایران تاریخ ا یران تاریخ اسلام تاریخ ایران تاریخ بیداری ایرانیان تاریخ جهان تاریخ شفاهی تاریخ فرانسه تاریخ مشروطه تاریخ معاصر تاریخچه مجاهدین تاریخساز تاریخی تاریکی تاسوعا تاکتیک تئاتر و سینما تأسیس سازمان مجاهدین تبریز تبعید تبیین جهان تجارت تجزیه تحریف تحریم تحریم انتخابات تحصیل تحلیل سیاسی تخت جمشید تختی تخریب ترامپ ترانه ترک تحصیل ترور تروریست تروریستی تروریسم تروریسم دولتی تریتا پارسی تشکیلات تشکیلات بیرون زندان تشیع تصنیف تظاهرات تفسیر تکامل تلگرام تلویزیون تمدن ایران تنگستان توحید تورم توسکا تولید توماج صالحی توماس سانکارا تهران تهران بزرگ تیرباران ثروت ثریا ابوالفتحی ثقه‌الاسلام جاسوس جام زهر جامعه جامعه المصطفی جان مترکه جاوید رحمان جایزه نوبل جایگاه انسان جدایی دین از دولت جریان اپورتونیستی چپ‌نما جعبه سیاه جعفر کاظمی جعلیات جمشید پیمان جمعه سیاه جمهوری خواه جمهوری دمکراتیک جنایت جنایت علیه بشریت جنبش برابری جنبش تنباکو جنبش جنگل جنبش دادخواهی جنسیتی جنگ جنگ ایران و عراق جنگ جهانی جنگ خلیج جنگ داخلی جنگ روانی جنگ سیاسی جنگ ضد میهنی جنگ قدرت جنگ کثیف جنگل جنگل تراشی جوانان جهاد کشاورزی جهان چارلی چاپلین چپ نما چپاول چریک فدایی چریکهای فدایی چماقداری چه باید کرد چه گوارا چهارشبنه سوری چهارمحال بختیاری چین حبیب خبیری حبیب خدا حبیب‌الله بدیعی حج حجاب حجت زمانی حزب توده حزب جمهوری حزب رستاخیز حزب‌الله حسن اشرفیان حسن ظریف حسن ظریف ناظریان حسن فیروزآبادی حسن نوروزی حسین امیر عبداللهیان حسین دهلوی حسین طائب حسین فارسی حسین فاطمی حسین گل گلاب حسینیان حشدالشعبی حضرت زینب حضرت علی حضرت فاطمه حضرت محمد حضرت معصومه علیها سلام حضرت مهدی حقوق حقوق بشر حقوق زنان حکایت حکومت حکومت علی حکومت نظامی حماس حمایت حمله خارجی حمید اسدیان حمید لاجوردی حمید مصدق حمید نوری حنیف عزیزی حنیف نژاد حنیف‌نژاد حوزه خائن خاتمی خاش خاطرات خاطرات زندان خاطرات سیاسی خامنه ای خامنه‌ای خانواده خانواده شفایی خاور میانه خاوران خاورمیانه خبرگان خبرگزاری خبرنگار خدا خدیجه خرمشهر خسرو گلسرخی خشک سالی خشونت خصوصی سازی خط فقر خطر خلق خلقت انسان خلیفه خلیل رضایی خمینی خواننده خواهران میرابال خودروسازی خودکشی خودمختاری خوزستان خیانت دادخواهی دادگاه دادگاه مردمی آبان دارو داستان دانش آموز دانشجو دانشگاه دانشگاه تهران دانشمند دانشیان دانیل میتران داوود باقروند داوود رحمانی دبیر کل سازمان ملل دجال دختر آبی درگذشت دروغ دزدی دستمزد دفاع مقدس دفاعیات مجاهدین دکتر حسین گل‌گلاب دلار دلتا دلوار دمکراتیک دمکراسی دمکراسی خیانت شده دوباره می‌سازمت وطن دوران آماده باش دورس دولت دهخدا دهقانان دهه ۶۰ دی دیالکتیک دیپلماسی دیدار صلح دیکتاتور دیکتاتوری دیکتاتوری سلطنتی دیکتاتوری مذهبی دین دین و مذهب دیوید ایمس دیوید کلیگور ذوالقرنین ذوب آهن رادیو مجاهد رانت راه حل سرنگونی راهرو مرگ رای من سرنگونی رئیس جمهور برگزیده رئیسی رباط کریم رپ اعتراضی رجوی رحمان کریمی رزمناو پوتمکین رزمنده رژیم آخوندی رژیم شاه رسانه رسانه حکومتی رستاخیز رستم قاسمی رسول تبریزی رسول خدا رسول مشکین فام رشنگری رشوه رضا پهلوی رضا خان رضا رضایی رضا شاه رضا شمیرانی رفراندوم رفسنجانی رمزارز رمضان رمضان۱۴۰۰ رمضان۱۴۰۱ رنگ روغن روح‌الله حسینیان روح‌الله خالقی روحانی روحانی مترقی روز جهانی روز جهانی حقوق بشر روز جهانی زن روز جهانی صلح روز جهانی کارگر روز جهانی کودک روز جهانی مبارزه با اعدام روز جهانی معلم روز دانشجو روز معلم روزجهانی منع خشونت علیه زنان روزنامه روس تزاری روسیه روشنایی روشنفکر روشنگری رها بحرینی رهایی رهبر مقاومت رهبری ریاست جمهوری ریچارد رابرتس زادی زاگرس زاهدان زاینده رود زباله گردی زبان زری اصفهانی زلزله زمستان زمین زن زنان زندان زندان تهران بزرگ زندان گوهردشت زندانی زندانی سیاسی زندانیان سیاسی زوربا زهرا مریخی زهره صمدی زیارت زینب زینب پاشا زینب کبری زینت میرهاشمی ژئوپلیتیک ژنرال اودیرنو ژنرال دوگل ژنو ژیلبر میتران سارق انقلاب سازمان چریکهای فدایی خلق سازمان خبات کردستان سازمان مجاهدین سازمان مجاهدین خلق ایران سازمان ملل سال تحصیلی سال میلادی سال نو سال۱۴۰۰ سالن مرگ سانسور ساواک سایبری سپ سپاه سپاه پاسداران سپاه قدس ستار بهشتی ستارخان سخنرانی سخنگوی مجاهدین سراوان سرجنگل سرکوب سرنگونی سرود سرویس جهانی سعدی سعید اقبالی سعید بهبهانی سعید سلطانپور سعید شاهسوندی سعید ماسوری سعید محسن سکولار دمکراسی سکولاریسم سلاح سلطنت سلطنت پهلوی سلطنت طلب سنگسار سواد سوئد سوئیس سوخت بر سوختبران سوریه سولماز ابوعلی سولیوان سونگون سهام سهراب سپهری سی ان ان سیاست سیاسی سیامک نادری سیاوش سیفی سیاهکل سیزده بدر سیستان سیل سیمای آزادی سیمین بهبانی سیمین بهبهانی سیمین دانشور سینما شادگان شاعر شام غریبان شاملو شانگهای شاه شاهزاده شاهنشاهی شب قدر شب یلدا شباهنگ شبکه تروریستی شبکه های اجتماعی شجریان شخصیتهای ایرانی شرایط ذهنی شرایط عینی شریف واقفی شستا شعائر شعار نویسی شعر شعر نو شکرالله پاک‌نژاد شکنجه شکنجه گر شکوفه شمال شورای امنیت شورای مرکزی مجاهدین شورای ملی مقاومت شورای ملی مقاومت ایران شورای نگهبان شورش شوروی شوش شهادت شهدا شهر شهر ری شهر کرد شهر مهران شهرداری تهران شهرزاد احسانی ناطق شهرقصه شهرکرد شهلا حریری مطلق شهیدان شیخ شیخ فضل الله نوری شیخ محمد خیابانی شیر و خورشید شیراز شیطان سازی شیلی شیوا ممقانی صادرات صالح کهندل صدام صدای مجاهد صدور انقلاب صدور بحران صدیقه مجاوری صلح صمد بهرنگی صنایع فولاد صنعت صیاد شیرازی صیانت ضربه شهریور ۵۰ ضرغامی طالبان طالقانی طبری طرح صلح طلسم جنگ طنز سیاسی ظریف ظلمت عارف قزوینی عاشورا عباس داوری عباسقلی صالحی عبدالرضا شهلایی عدالت عدالت در اسلام عراق عرفان عزت الله مقبلی عزیز فولادوند عزیمت از فرانسه عشق عفوبین الملل عقیده عکاسی عکس علم علمی علی علی اکبر اکبری علی اکبر دهخدا علی ربیعی علی صارمی علی صالح آبادی علی مطهری علی میهن دوست علی همتیان علیرضا جعفرزاده علیرضا خالوکاکایی عماد رام عملیات عملیات آفتاب عملیات چلچراغ عملیات مروارید عوام فریبانه عیاران عید فطر عید قربان عید مبعث عیسی آزاده عیسی مسیح غارت غارت و چپاول غرب غلامحسین اسماعیلی غلامحسین بنان غلامحسین ساعدی غلامرضا تختی غلامرضا مسعودی فاجعه فارسی فاز سیاسی فاشیسم دینی فاشیسم مذهبی فاصله طبقاتی فاطمه فاطمه امینی فاطمه زهرا فاطمه صادقی فاطمه مصباح فتانه زارعی فدایی خلق فرار شاه فرانسوا میتران فرانسه فرانکفورتر آلگماینه فرخی یزدی فردوست فردوسی فرشید نصر‌اللهی فرعون فرقه فروش اندام فروغ ایران فروغ جاویدان فرونشست زمین فرهنگ فرهنگی فرهنگیان فریدون مشیری فساد فشافویه فضای مجازی فعال محیط زیست فقر فلاکت فلسطین فلسفه فوتبال فولاد فولاد مبارکه فیزیک فیک نیوز فیلترینگ فیلم سینمایی قاتلان ۶۷ قاجار قاچاق قاسم سلیمانی قاسملو قاضی محمد قالیباف قانون اساسی قانون کار قتل عام قتل عام۶۷ قتلهای زنجیره ای قرآن قرارداد ننگین قرارداد۲۵ساله قربانعلی حسین نژاد. قربانیان قربانیان کرونا قرن پانزدهم قرنطینه قزاق قزلحصار قزوین قضاوت قطعی برق قم قوه قضاییه قهرمان قیام قیام ۲۱دی قیام 57 قیام ۸۸ قیام آبان قیام آبان۹۸ قیام بنزین قیام تنگستان قیام خوزستان قیام دی قیام دیماه ۹۶ قیام دیماه ۹۸ قیام روشنگری قیام سراسری قیام سراوان قیام ضد سلطنتی قیام عراق قیام کارگران قیام۱۴۰۱ قیام۳۰تیر قیصر قیمت کابل کابینه دولت کاخ سفید کارخانه کارگر کارگران کارگردان کارنامه کارنامه سبز کاروان بهار کاریکاتور کاظم رجوی کانادا کانون کانون شورشی کانونهای شورشی کتا صوتی کتاب کتاب اجتماعی کتاب امام حسین کتاب تاریخی کتاب سیاسی کتاب صوتی کرامت الله دانشیان کربلا کربلای۴ کرج کردستان کرونا کریسمس کریمپور شیرازی کسری بودجه کشاورزان کشاورزی کشتار کشتی کشور کشیش کشیش دیباج کشیش میکائلیان کلنل پسیان کلیسا کمیسیون اقتصاد کمیسیون کار کنفرانس کنکور کنگره کوثر کوچک خان کودتا کودتانی فرهنگی کودتای ۲۸ مرداد کودتای ۲۸مرداد کودتای سوم اسفند کودکان کودکان کار کوروش بزرگ کوروش کبیر کولبران کولبری کویت کهشکان کهکشان کهکشان۱۴۰۰ کهکشان۱۴۰۱ کهکشان۱۴۰۳ کهکشان۲۰۲۱ کهکیلویه کی‌را رودیک کیفرخواست گاردین گاندی گرانی گردهمایی گرسنگان گرسنگی گروگان گزارش گزارش خبری گزینه سرنگونی گلرخ ایرایی گلزاده غفوری گلستان گلسرخی گور جمعی گوهر مراد گیسو شاکری لاجوردی لاریجانی لاهیجان لباس شخصی لبنان لرستان لغت نامه لمپن لنین لوازم التحریر لوموند لویزان لوییزا همریش لوییزا هومریش لیبرتی لیبی لیست تروریستی لیست شهیدان مادر شایسته مادران آبان مادران خاوران مارکز مافیا ماکرون مالباخته مالیات ماه رمضان ماهشهر مایک پنس مایکل وایت مبارزات مبارزه مبارزه چیست مبارزه مسلحانه مبعث متروپل مثنوی مجازات مجاهد مجاهدین مجاهدین خلق ایران مجتبی اخگر مجروحان قیام مجلس مجمع عمومی ملل متحد مجید اسدی مجید صاحب جمع محاکمه محرم محسن رضایی محسن زادشیر محسن معصومی محمد اسلامی محمد تهرانچی محمد حنیف نژاد محمد حنیف‌نژاد محمد خدابنده‌لویی محمد ری شهری محمد زند محمد سیدی کاشانی محمد صادق محمد ضابطی محمد کاظم محمد کرد زنگنه محمد محدثین محمد مخبر محمد مهدی اسماعیلی محمدباقر شفتی محمدرضا ایرانپور محمدرضا سعادتی محمدرضا قرایی آشتیانی محمدعلی توحیدی محمدعلی حاج آقایی محمود رویایی محمود عسگریزاده محمود مهدوی محیط زیست مدارس مدرس مدرک تقلبی مدیا مذاکره مذهب مذهبی مرتجعین مرتضی حنانه مرجان مرد مردم مرز پرگهر مرضیه مرغ سحر مریلند مریم بختیاری مریم رجوی مریم قدسی مآب مریم گلزاده غفوری مزار شهیدان مزدور مزدوران مژگان پارسایی مژگان کوکبی مسجد سلیمان مسجد فاطمه زهرا مسعود احمدزاده مسعود خدابنده مسعود راتبی مسعود رجوی مسعود صفدری مسعود مقبلی مسکن مسیح مسیحی مشروطه مشهد مصباح یزدی مصداقی مصدق مطالبات قانونی مطبوعات معصومه عضدانلو معلم معلمان مقالات مقالات اجتماعی مقالات اقتصادی مقالات تاریخی مقالات سیاسی مقاومت مقاومت ایران مقاومت سراسری مقبره کوروش مکه ملا نصرالدین ملاقات ملک الشعرا ملی شدن نفت مماشات من اگر برخیزم مناسک حج منافقین منتظری منطقه منوتو منوچهر براتی منوچهر سخایی منوچهر طاهر زاده منوچهر هزارخانی منیره رجوی مواد مخدر موزه قتل عام۶۷ موزیک موسسات خیریه موسسان پنجم موسی خیابانی موسیقی موشک باران موشکی موقعیت انقلابی مولانا مهاجرت مهدی ابریشمچی مهدی دیباج مهدی رضایی مهندسی انتخابات میانجی میتران میتینگ میدان ژاله میدان میلیونی میرزا رضا کرمانی میرزا کوچک خان میرزاده عشقی میکونوس میکیس تئودوراکیس میلاد میلیشیا میلیونی میهن تی وی ناصر دیوان کازرونی ناصر صادق ناصرالدین شاه ناظم حکمت نافرمانی مدنی نامه نایاک ندا حسنی نرگس غفاری نروژ نسرین پارسیان نسل کشی نشریه مجاهد نصرالله زرین پنجه نطنز نظامی نظرسنجی نفت نفتگران نقاشی نقدینگی نمایشگاه نمایشنامه نماینده نورمراد کله جویی الوار نوروز نوروز۱۴۰۰ نوروز۱۴۰۱ نوروز۱۴۰۳ نوروز۹۹ نوری علا نوید افکاری نویسنده نهضت ملی نیروی انتظامی نیروی قدس نیشکر هفت تپه نیکسون نیما یوشیج نیمه شعبان نیویورک تایمز واشنگتن واکسن واکسن برکت واکسن چینی واکسن فایزر واکسیناسیون ورزش ورزشکاران وزارت اطلاعات وزارت خارجه وزرات اطلاعات وطن وفات ولادت ولایت فقیه ولی فقیه ولی‌الله فیض‌مهدوی ویتنام ویروس ویکتور خارا ویلیام هزلیت وین هائیک هوسپیان مهر هاشم خواستار هالیوود هامبورگ هایک هوسپیان مهر هجرت هجرت بزرگ هزارخانی هسته ای هلدینگ همایون کهزادی همبستگی همدان همیاری هنر هنرمند هواپیمای اوکراینی هورالعظیم هیتلر یادواره یارانه یاسرعرفات یروم ستاقیان یزدی یعقوب ترابی یغمایی یک شاخه گل یوسف نوری یونان یونایتد پرس یونسکو FATF

بازدید از وبلاگ

مانور بزرگ جنگی سیمرغ رهایی ارتش آزادیبخش ملی ایران