۱۸دی۱۴۰۰
شرایط زندگی مردم بلوچستان در فقر و بیکاری
صداهایی که این روزها از درون رژیم شنیده میشود، معانی خاصی دارند. اهمیت این صداها در این است که از بالا تا پایین نظام، یک واقعیت را ناخواسته انعکاس میدهند. روز۱۶دی آخوند رئیسی که در مراسم استخوان گردانی قربانیان جنگ ضدمیهنی برای روحیه دادن به مزدورانش برپا شده بود حرف اولش خطاب به «کسانی که به هر دلیل ناامیدند» بود. آخوند رئیسی نه تنها غیرمستقیم به خیل ریزشیها و بریدههای درون نظام اذعان کرد، بلکه ناخواسته به آن روی سکه هم که نفرت مردم ایران از نظام آخوندی است اعتراف نمود.
نکته قابل توجه این است که آخوند رئیسی در این اعترافات تنها نیست. دیگرانی هم از مقامات حکومتی هستند که علاوه بر این اعترافات، از حال و آینده نظام هم خبر میدهند.
به عبارت دیگر اذعان به بریدگی و نگرانی از ریزش، تنها حرف مقامات حکومتی نیست. کارنامهٔ سراسر زیانبار نظام آخوندی و اعتراف به بیراهحلی و در گل نشستن کشتی نظام هم در متن و در زمینهٔ این اعترافات دیده میشود
پاسدار قالیباف ٰرئیس مجلس ارتجاع روز ۱۷دی ۱۴۰۰ گفت: «ما در کشور بر مشکلات اقتصادیمان بر مشکلات فرهنگیمان بر مشکلات آسیبهای اجتماعی مون فائق نیامدیم، ما مسئولان! در هر سطحی که هستیم باورهایمان کم شده» (تلویزیون شبکه خبر رژیم ۱۷دی)
از جمله پیامدهای این اعترافات تشدید شکاف در رأس نظام و حمله مجلس یک دست شده به شورای نگهبان خامنهای و رئیسی، رئیسجمهور برآمده از صندوق گزینش شده خامنهای است:
جهانگیرزاده عضو مجلس ارتجاع روز ۱۴دی۱۴۰۰ در مجلس گفت: «۶ ماه از عمر دولت جنابعالی گذشت، فشارها هنوز باقی است، اقتصاد متورم و موانع موجود و پابرجاست، هیچ بهانهیی در این مسیر مردم را اقناع نخواهد کرد زیرا تمامی ارکان کشور همسو و در جهت منافع انقلاب اسلامی است».
برخی هم به وجه خطرناکتر وضعیت نظام پرداخته و علاوه بر بیراهحلی، در عرصهٔ ریزش ته ماندهٔ نیروهای نزدیک به خود رژیم آخوندی، انگشت گذاشتهاند
در این رابطه پاک فطرت عضو دیگر مجلس ارتجاع روز ۱۵دی۱۴۰۰ در مجلس گفت: «مردم ما هوشیار شدهاند دیگر به سخنرانیها چه چه و به به نمیگویند مردم به ایجاد اشتغال و بالا رفتن قدرت پول ملی چه چه و به به میگویند».
باند خامنهای تا بهحال تقصیر را به گردن باند مغلوب میانداختند، اما فضای ملتهب جامعه آنان را به فرار به جلو و اعترافات ناخواسته کشانده است.
چنانچه پاکفطرت عضو مجلس ارتجاع در ادامه گفت: «چرا پس از گذشت ۲۰ماه از آغاز مجلس انقلابی، باز هم اوضاع اقتصادی اجتماعی و فرهنگی این است؟ چرا قدرت پول ملی روزبهروز کاهش پیدا کرده و روزبهروز اقتصاد کوچکتر میشود؟»
واقعیت این است که این اعترافات تنها به پیامدهای عرصه سیاستهای چپاولگرانه داخلی محدود نمیشود، بلکه در عرصهٔ سیاستهای خارجی هم ضمن اذعان به شکست راهبردهای حکومت آخوندی، هشدار سرنگونی میدهند، البته با الفاظی غیرمستقیم به شکلی که بسیجیها ریزش نکنند.
احمد توکلی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در روز ۱۶دی به رسانههای حکومتی ضمن اشاره به پیامدهای منفی نپذیرفتن اف.ای.تی. اف گفت: «در این ۴۰سال هیچگاه وضع مملکت تا این حد خراب نبوده و گرسنگی و فقر در ایران معنادار شده و و ۶۰درصد جمعیت کشور زیر خط فقر هستند. وضعیت مردم آنقدر خراب است که حکومت ملزم است حتی احکام اولیه و اصول اساسی خود را زیر پا بگذارد تا بلکه وضعیت تغییر کند. اگر نکند ممکن است اتفاقی رقم بخورد که (حتی) نباید بیان شود»!
البته ناگفته نماند که این اتفاق یعنی سرنگونی رژیم در مسیر رقم خوردن است و این ایکاشها، تنها بهمثابهٔ دست و پا زدن غریقی است که در باتلاق به هر خس و خاشاکی میآویزد، اما با هر حرکتی بیشازپیش در آن فرو میرود.