قیام آبان ۹۸
حاکمیت ولایت فقیه بر مبانی جهل و اجبار و خرافات سرمایهگذاری شد. با قطع شدن این آبشخور و مبانی ارتزاق، ساختار نظام آخوندی در هیأت حاکمیت سیاسی و مذهبی فرو خواهد ریخت.
فاصله گرفتن مردم از حاکمیت ارتجاعی و فرهنگ منحط و مبتذل آن، هر سال رشد تصاعدی هندسی داشته است. این فاصله آنقدر زیاد، دامنهدار و ژرف شد که موجب ایجاد دو زبان متفاوت میان مردم و حاکمیت گردید. این تفاوت زبان باعث شد که باور اکثریت مردم از ایدئولوژی، فرهنگ و ارزشهای ارتجاعی آخوندی دور و تهی شود؛ آنقدر که اکثریت قاطع مردم، خود را از آثار فکری و فرهنگی و نمود و ماهیت آخوندها تکاندهاند.
رشد این تعارض آشکار با نمود و ماهیت نظام آخوندی، آنقدر چشمگیر و بارز شده که یک رسانهٔ حکومتی، گسترش و تعمیق آن را یک هشدار به کارگزاران نظام تعبیر کرده و نوشته است:
«با توجه به اینکه دیدگاه، سلیقه، گفتار و رفتار اکثریت ملت، متفاوت از ادبیات رسمی شده است، اکثریت مسؤلان در تناسب با جهش ذهنی جامعه امروز ایران نیستند. نکتهٔ مورد توجه این است که اکثریت ملت ایران از نظر شکل و ماهیت، متفاوت از ادبیات مسؤلان هستند» (روزنامه حکومتی آرمان، ۲۲دی ۱۴۰۰).
طی سالیان گذشته، دو عامل آگاهیافزا به موازات هم نور بر مبانی تیرهناک جهل و اجبار و خرافه انداختهاند: مقاومت و پایداری نسلها از دههٔ ۶۰ تا پایان دههٔ ۹۰ و نیز تداوم قیامها از یکطرف و ظهور و گسترش شبکههای ارتباطی و اینترنت از طرف دیگر.
مقاومت و پایداری نسلها افشاگر ماهیت قرونوسطایی و ضدبشریِ نظام ملایان شد و قیامهای یک دههٔ اخیر، پرتوهای روشنگر بر این ماهیت افکندند. به موازات این افشاگری و روشنگری، سرعت گسترش و تکثیر آگاهی از طریق اینترنت، پرتوهای پیاپی بر مبانی تیرهناک جهل و اجبار و خرافه انداخت. این آغاز روند متلاشی شدن آبشخور و مبانی ارتزاق نظام آخوندی بوده است. این تحول در یک روند تکاملی رخ داده و نتیجه بخشیده است. نتیجه، چیزی یا امری جز چرخش تعادلقوای اجتماعی به نفع مردم و علیه حاکمیت ولایت فقیه نبوده است. روزنامهٔ حکومتیِ فوق، این روند تکاملی و این چرخش تعادلقوا را «قدرت اجبار زمان» تعبیر نموده و به کارگزاران نظام هشدار میدهد که:
«مسؤلان باید بپذیرند که واقعیتهای پیدا و پنهان جامعهٔ امروز ایران، محصول و نتیجه قدرت اجبار زمان و همچنین روندهای طبیعیست» (همان منبع).
اکنون شتاب گرفتن تفاوت زبان مردم با حاکمیت کار را بهجایی رسانده است که رسانهٔ حکومتی از «مفاهمه» نبودن این دو زبان شکایت دارد و به کارگزاران نظام هشدار میدهد که ادامهٔ این دور شدن، برای حاکمیت «بیمناک» است. محصول این شتاب گرفتن تفاوت زبان مردم با حاکمیت، رشد آگاهی در کفهٔ مردم و پایان «تاریخ مصرف روش و منش مملکتداری بر اساس مهار» در کفهٔ نظام آخوندی است. برآیند این دو کفهٴ نامتوازن، «قدرت سلاح آگاهی» در جبهه مردم ایران علیه «مقاومت شکننده» حاکمیت است:
«حکمرانان بدانند روش و منش مملکتداری بر پایه و اساس مهار، تاریخ مصرف دارد. در فضایی که سلاح جامعه آگاهی شده باشد، این آگاهی در فرآیند زمان، تولید قدرت خواهد کرد. بنابراین هر گونه مقاومتی در برابر قدرتی که محصول آگاهی باشد، شکننده است»! (همان منبع)