۱مهر۱۴۰۰
تصویری از غنائم ارتش آزادیبخش ملی ایران در تصرف شهر مهران
نشریات حکومتی خبر از واردات واکسن فایزر به ایران دادند! آیا خامنهای هم مانند سلف دجالش در تابستان ۶۷، احساس ترس کرد؟! شکر خوری خامنهای در ممنوعیت واکسن برای مردم ایران چه تفاوت و شباهتهایی با شکرخوری خمینی ملعون دارد؟!
تجربهٔ جنگ ضدمیهنی
پس از عقبنشینی عراق از خاک ایران و آزاد شدن خرمشهر، سازمان ملل قطعنامهٔ ۵۱۴ را صادر و از طرفین دعوت کرد به مرزهای بین المللی بازگردند (۲۱ تیر ماه ۱۳۶۰). عربستان هم پذیرفت که تمامی خسارتهای جنگی ایران را پرداخت کند؛ اما پیرکفتار جماران برای سرپوش گذاشتن بر سرکوب داخلی به جنگ و صدور بحران به خارج ایران نیاز داشت.
نتیجه این رویکرد حکومت ولایت فقیه برای مردم فاجعه بار بود! یک قلم، آمار قربانیان آن جنگ قابل پیشگیری تا زمان قطعنامهٔ ۵۱۴ تقریباً معادل ۵۰هزار کشته و زخمی از سوی ایران بود؛ ولی در پایان جنگ، ۲میلیون کشته و معلول/ ۴۰هزار اسیر / ۷هزار مفقودالاثر / ۴میلیون آواره / ۵۰شهر ویران شده / سه هزار روستای نابود شده و بیش از هزار میلیارد دلار خسارت مادی به مردم ایران وارد شد. ولی هیچکدام از این آمار و ارقام نبود که جلوی ماشین جنگی خمینی را گرفت!
آری، خمینی که قصد داشت تا آخرین آجر خانه در تهران به جنگ ادامه دهد، با درخشش خیره کنندهٔ سلسله عملیات ارتش آزادیبخش ایران مواجه شد. وقتی شکست خفتبار نیروهایش در منطقهٔ مهران را به چشم دید، دریافت که دیگر ادامهٔ جنگی که تا آن نقطه برایش حکم «بیمه نامه» داشته، خود عامل سرنگونیاش خواهد شد! از این رو جامزهر را سرکشید و قطعنامهٔ آتشبس ۵۹۸ را در حالی پذیرفت که نه تنها تلفات جانی جنایت سبعانهاش، چهل برابر تلفات جنگ در سال۶۰ بود، بلکه خبری از غرامت هم نبود؛ اکنون هزار میلیارد خسارت مادی و روستاها و شهرهای ویران و نابودی زیرساختهای مدنی را هم به این آمار بیفزایید!
اعلان جنگ رسمی خامنهای با مردم ایران!
جنگ خمینی ساخته، نه با عراق، بلکه در واقع امر جنگ با مردم ایران بود. اما خمینی آنقدر دجالیت داشت که دشمنیاش با مردم ایران را پشت نقاب یک جنگ خارجی پنهان کند.
خامنهای هم که در عداوت با مردم ایران هیچ تفاوتی با دیو جماران ندارد، برای اعلام جنگ به خلق ایران کم نگذاشت. وی در تلاش برای «بازگشت به دوران طلایی امام!» کرونا را به خدمت گرفت و سپس هم واکسن معتبر جهانی را برای مردم ایران دجالانه ممنوع کرد. این فرمان خامنهای را اگر نتوان رسماً «اعلان جنگ» نامید، دست کم با فتوای جنایتکارانهٔ خمینی برای قتلعام زندانیان سیاسی سال۶۷ قابل مقایسه است!
هدف خامنهای صد البته کاملاً مشابه آن دجال ملعون، «حفظ نظام» بود و بس! اما نتوانست جنگاش با مردم ایران را مانند خمینی پوش «خارجی» بدهد؛ کوششهای مسخرهاش برای ربط دادن واکسن به آمریکا و انگلستان و فرانسه به جایی نرسید و نزد مردم محلی از اعراب نیافت. تا جایی که حتی در درون نظام هم صداهای اعتراض از گوشه و کنار درزهای عبای پوسیدهٔ ولایت به گوش میرسید.
عقبنشینی هراسآلود در سکوت!
در روزهای پایانی شهریور که سالگشت آغاز جنگ هشت سالهٔ خمینی ساخته بود، خبر صدور اجازه برای واردات واکسن فایزر در رسانههای حکومتی منتشر شد.
خامنهای خود توان به گردن گرفتن این عقبنشینی خفتبار را نداشت و به سکوت برگزار کرد؛ اما برخی از ماله به دستهای جیرهخوار نظام در تلاش برای ماستمالی کردن این «شکر خوردم گویی» خامنهای، دلیل آن را تولید همان واکسن توسط کشوری دیگر به جز آمریکا اعلام کردند!
این بیانگر ضعف مفرط عمود پوسیدهٔ خیمهٔ نظام است که حتی توان یک موضعگیری از نوع «زهر خوردم» گوییهای خمینی ملعون را هم در خود نمیبیند!
آیا خامنهای خود و کفتاران هار بیت خودش را سست و ناتوان میبیند؟ یا از توان رشد یابندهٔ جبههٔ مردمی خشمگین در هراس است؟!