۲۰آذر۱۴۰۰
فراری دادن نیروی انتظامی توسط مردم
بهمنظور مقابله بیشتر با خیزشها و در جهت سرکوب اعتراضات مردمی، خامنهای جایگاه نیروی انتظامی را بهعنوان نیرویی مستقل از وزرات کشور و هم ردیف با دو نیروی ارتش و سپاه قرار ارتقا داد.
در این زمینه خبرگزاری مهر آخوندی نوشت: «تا پیش از این تغییرات بهدلیل آنکه ناجا بهعنوان یک نیروی انتظام بخش تعریف میشد، جایگاه سازمانی پایینتری نسبت به ارتش و سپاه داشت و با تبدیل آن به فرماندهی کل، هم رده ارتش و سپاه پاسداران قرار میگیرد، یعنی فرمانده نیروی انتظامی هم رده فرماندهان ارتش و سپاه قرار میگیرد» (خبرگزاری مهر ۱۶آذر ۱۴۰۰).
پاسدار محمد باقری سرکرده ستاد کل نیروهای مسلح «تحول ساختار و سازمان انتظامی» را «مبدأ تحول و نقطه عطفی برای توسعه امنیت» و «انتظارات از انتظامی» را «فوقالعاده بالا» دانست، چرا که «مأموریت انتظامی» برای سرکوب مردم «متنوع، سنگین و چند جانبه» است (خبرگزاری فارس ۱۷آذر ۱۴۰۰).
پاسدار حسین اشتری سرکرده نیروی انتظامی هم «ساختار و سازمان فرماندهی انتظامی» را «نقطه عطفی برای انتظامی کشور» و «بیانگر توسعه امنیت و خدمات دهی» (بخوانید خدمات سرکوب و کشتار) به مردم نامید، و تأکید کرد که ارتقای جایگاه نیروی انتظامی توسط خامنهای «گامی به سوی حرفهییتر شدن، هوشمندی، چابکسازی پلیس، تربیت افسران حرفهیی و دانش پایه، توسعه دیپلماسی پلیسی و… بهمنظور تقویت بیشازپیش نظم و امنیت در جامعه و توسعه خدمت به مردم است»! (خبرگزاری مهر ۱۷آذر ۱۴۰۰).
واقعیت این است این همه تأکید روی اهمیت نیروی انتظامی و پیزور گذاشتن لای کلاه و جلیقه این نیروی ضدمردمی و سرکوبگر، بهخاطر این است که روحیه عناصر آن در مقابل خیزش و خروش مردم بهویژه جوانان شورشی در کف خیابانها بهشدت پایین آمده است.
طوری که عناصر این نیروی سرکوبگر در جریان خیزش مردم اصفهان و جنگ و گریز با جوانان شورشی کم آوردند و رژیم از ترس ادامه خیزش در روز بعد و ناتوانی نیروی انتظامی در مقابله با مردم و جلوگیری از گوشمالی شدن بیشتر نیروهای محلی آن، نیروهای کمکی از شهرهای دیگر و تهران برای کمک روانه اصفهان کرد.
این در شرایطی بود که در روز حادثه نیروی سرکوب محلی برای مقابله با مردم، از انواع وسایل سرکوب، مانند باتون، شوکر، تفنگهای ساچمهای و حتی تفنگهای جنگی استفاده کرد.
اما در مقابل ایستادگی جوانان شورشی و جنگ و گریز جانانه آن کم آورد، و نفرات آن در مواردی با جا گذاشتن موتورسیکلت و سایر ابزارهای سرکوب پا به فرار گذاشتند.
در زمینه گوشمالی شدن عناصر نیروی انتظامی توسط مردم یک مهره حکومتی به نام شجاعی زند در گفتگو با تلویزیون شبکه چهار گفت: «شما یک صحنه نشان بده که به این شیوهای که نیروی انتظامی ایران لت و پار میشود در این صحنهها با یکی از این پلیسها در کشورهای غربی مواجه شده باشد ما میبینیم که صحنه کشاکشی اینها هل میدهند آنها هل میدهند در فلان کشور دو ماه چهار ماه این همه تظاهرات خشونتآمیز صورت میگیرد ما کمترین نشانههایی از مثلا آن سطح عالی آخر برخوردهایی که به کشته شدن و تلفات میرسد کم داریم» (تلویزیون شبکه چهار ۱۷آذر ۱۴۰۰).
چند روز بعد از خیزش مردم در اصفهان آخوند طباطبایینژاد نماینده و امام جمعه خامنهای در اصفهان نیز در دیدار با عناصر یگان ویژه نیروی انتظامی، هراسش را از دشمنانی که «قصد به هم زدن امنیت عمومی رادارند» را برملا کرد و بر ضرورت مقابله با آنها تأکید کرد.
واقعیت این است که تصمیم خامنهای برای ارتقای رتبه نیروی انتظامی دیرهنگام است و نمیتواند حاکمیت را از بنبست سرکوب بیرون بیاورد.
ضمن اینکه خامنهای نمیتواند با زدن خاکریز و برج و باروی جدید سرکوب برگرد نظام، از پس قدرت مردم در کف خیابانها برآید، ضمن اینکه دست و پا زدن نیروهای سرکوبگرش نیز نمیتواند مردم را وادار به سکوت و انفعال کند.
آن هم در شرایطی که در اعتراض و مقابله با حاکمیت، مردم یکپارچه و همبستهاند، طوری که اعتراضات صنفی هم بهسرعت سیاسی شده و بهقول مهره دیگر رژیم در عرض «دو ساعت یک اعتراض صنفی همان صنفی نمیماند بلافاصله میآیند توی آن و به یک اعتراض سیاسی تبدیلش میکنند شب که آنوقت اصلاً تبدیل میشه به یک پدیده براندازی» (تلویزیون شبکه چهار ۱۷آذر ۱۴۰۰).
در خروش مردم اصفهان دیدیم که چگونه اعتراض بهخاطر حق آبه در کف زاینده روز به شعارهای براندازانه و مرگ بر خامنهای رسید
این در شرایطی است که نیروهای وارفته نظام در اوج تشتت و ریزش هستند.
نمونه دیگر تشتت و به هم ریختگی در بدنه رژیم مورد اخیر در دانشگاه است که سه رأس قوای حکومتی به این گمان واهی که میتوانند صدای اعتراض نیروهای خودی و بسیجی در دانشگاه را خاموش کنند، در جلسات بهاصطلاح دانشجویی شرکت کردند، اما آنها بهویژه آخوند رئیسی جلاد در معرض توفان اعتراض و انتقاد دانشجویان بسیجی قرار گرفتند و دست از پا دراز تر دانشگاه را ترک کردند.
بنابراین تلاش و تقلاهای خامنهای برای تقویت نیروهای سرکوب تلاشی مذبوحانه و کمتأثیر برای مقابله با اعتراضات مردمی بهویژه جوانان شورشی در کف خیابانها است.
این در حالی است که با کانونهایشورشی دلیر و مقاومت سازمانیافتهای هم چنگ در چنگ است و روزانه با فعالیتهای انقلابی و براندازانه آنها مواجه است و این فعالیتها بیش از پیش نیروهای سرکوب بهویژه نیروی انتظامی را تضعیف میکند.