۱۴آذر۱۴۰۰
تظاهرات مردم اصفهان در بستر زاینده رود
روز ۱۲آذر ۱۴۰۰ برگی قوی و تعیینکننده به شرایط عینی [مهیا بودن بستر جامعه برای خیزش و قیام] افزوده شد. مردم اصفهان خواستند در یک تجمع یا گردهمایی، هم به سرکوب و مجروح کردن همشهریهایشان در روز ۵آذر اعتراض کنند و دادخواهی نمایند و هم مطالبات قانونیشان را بر سر غارت آب ادامه دهند.
مگر خامنهای و دستگاه تبلیغاتی آخوندها همواره ـ و بهطور خاص از پس هر قیام سرکوب و کشتار شده توسط حاکمیت ـ اعلام نکردهاند که اعتراض، حق مردم است؟ مگر اهالی اصفهان و جمعیت دهها هزار نفرشان که در بستر زایندهرود جمع شدند، همان مردمانی نیستند که «حق اعتراض» دارند؟ آن مردمان دارای «حق اعتراض» ـ حتی در قانون اساسی خودنوشتهٔ رژیم ـ در کجای ایران هستند که شامل شهروندان مقیم شهرهای ایران نمیشوند؟
روز جمعه ۵آذر تبلیغات منفور آخوندی اعلام کرد بهدلیل نفوذ «دشمنان انقلاب!» در تجمع کشاورزان، نیروهای ویژه را وارد عمل کرده است. اگر این ادعا را مبنا قرار دهیم، پس سرازیر کردن مور و ملخوار جانیان و سرکوبگران در روز ۱۲آذر به محلههای اصفهان در مقابل تجمع برگزار نشدهٔ مردم، از چه رو است؟
آیا تصور میکردید که رژیم در مقابل فراخوان تجمع مردم در بستر زایندهرود، تمام راههای منتهی به زایندهرود را مسدود و مهار کند و یک حکومت نظامی اعلامنشده را در تمامیِ اصفهان بچیند؟
چرا فرماندار اصفهان تقریباً همهٔ کوچهپسکوچههای منتهی به پل خواجو و زایندهرود را ممنوعالتردد اعلام کرد و سر هر محلهٴی یک یا چند گماشتهٔ سرکوبگر گذاشت؟
آیا رودخانهٔ زایندهرود هم دستگیر و زندانی و ممنوعالملاقات شده است که مردم مألوف با آن بهعنوان بخشی از حیات روزمرهشان، دیگر نمیتوانند حتی دیدارش کنند؟
آیا پاسخ به حتی بخشی از مطالبات کشاورزان اصفهان، به نفع رژیم نبود که کار به اینجاها نکشد و این آبروریزیها را در منظر مردم اصفهان و ایران راه نیاندازد؟
چرا رژیم به هیچ مطالبه و خواسته معترضان در شهرها و استانهای ایران رسیدگی نمیکند و سر آخر هم، جوابش گلوله و دستگیری و زندان و حکومت نظامی است؟ آیا واقعاً هیچ راه دیگری نیست؟ پس چرا کارشناسان خود رژیم پشت سر هم طرحهای راهبردی میدهند؟
آیا رژیم مشاعرش را از دست داده است که بهجای پاسخ ـ حتی حداقل ـ به مطالبات مردم، این بساط ننگین را در شهرها پهن میکند و هر بار هم خشم و تنفر انبوهتری را علیه خود برمیشورد و برمیانگیزد؟
پاسخ همهٔ این چراها و پرسشها در کف ید نظام اسلامی آخوندها هست؛ ولی به مصداق ضربالمثل «بیرون نیامدن بیبی از بیچادری است»، پاسخ ندادن به مطالبات حتی صنفی و سپس بستن راه اعتراض و مطالبهٔ بزرگ و پشتبندش انداختن مور و ملخوار جانی و سرکوبگر به جان و زندگی مردم، از بیآیندگی و بنبست همهجانبه است. چرا؟
رژیم بهدلیل ماهیت عمیقاً ارتجاعی و انحصارگرای سیاسی و اقتصادی، تمام پلهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و صنفی را پشت سرش شکسته است. از این رو نه تنها آزادی و حقوقبشر و معاش مردم را زیر سم انحصار ستوران نانخور سیاسی، اقتصادی و امنیتیاش له کرده، که حتی اجزای همبستهٔ طبیعت را تبدیل به گسل و تخریب محیطزیست نموده است. از طرفی سرمایهٔ ایران را خرج توسعهٔ تروریسم سیاسی ـ ایدئولوژیک در منطقه نموده و توان بازگرداندن سرمایه را ندارد.
بازگشت همهٔ اینها یعنی رفتن همهٔ رژیم. این خطر بزرگ که بازخورد تهاجم خشمآگین اجتماعیاش با قیام آبان ۹۸ و از پس آثار آن بر رژیم فرود آمد و لمسش کرد، ناگزیر به گماشتن مجلس و دولت حزباللهی شد.
خلاصهاش این میشود که بدبختیِ نظام اسلامی آخوندها این است که بها و قیمت حل تضاد آزادی و حقوقبشر را نپرداخته است و تنها راهحل دم دست تمام دیکتاتورها و جنایتکاران تاریخ یعنی سرکوب و زندان و کشتار را برگزید.
این وضعیت میگوید پیشرفت مرحله به مرحله تضاد بین آزادی و استبداد نعلینی که از سال۱۳۵۸ شروع شد و در ۳۰خرداد ۶۰ به جبههبندی انجامید، در تداوم قیامهای بعدی تعمیق اجتماعی یافت و اکنون به متن جامعه با اعتراض گستردهٔ تمامی اقشار مردم علیه حاکمیت آخوندی رسیده است.
این همان برگ قدرتمند اجتماعی در تکامل شرایط عینی برای تحقق شرایط ذهنی است.
این شروع پرشتاب و تداوم عملیات فرسایشی علیه رژیم شده است که چیدن مور و ملخوار جانی و سرکوبگر در محلههای اصفهان، سرچشمهٔ مهم آن میباشد. تا کی و تا کجا باید در تمام شهرها نیروی سرکوبگر چید؟ برای فراخوان بعدی و بعدیهای دیگر چه باید کرد؟
از رخدادهای این دو هفته در اصفهان نباید بهسادگی رد شد. تحول مهم و کیفی رقم خورده است. چنین است که جنبشها از سال۸۸ و تا قبل از ۵آذر ۱۴۰۰ در اصفهان به کیفیت کنونی متحول شدهاند. مراحل نبرد با رژیم پوست انداختهاند و اینک کارگر و کشاورز و خانهدار و کارمند و محصل و دانشجو و همه و همه در بستر رود فلات ایران فراخوان تجمع خواهند داشت.
زنگار نظام ارتجاعیِ خشکاندهٔ همهٔ رودهای مسالمت، حقوق، قانون، عدالت و اخلاق،
با سنگ مرمر حقوقبشر و فراخوان آب و نان و آزادی
چه خواهد کرد؟