۱۱آذر۱۴۰۰
سخن روز
۵ماه زمان لازم بود تا مذاکرات در گراندهتل بهنقطهٔ بنبست برسد؛ اما کمتر از ۴۸ساعت کافی بود تا مذاکرات در هتل کوبورگ به نقطهٔ فعلی برسد!
در حالی که در روز ۸آذر آغاز دور جدید مذاکرات، ناظران و تحلیلگران با محافظهکاری و تردید، نسبت به نتیجهٔ مثبت مذاکرات ابراز امیدواری میکردند اما در روز۹ و ۱۰آذر، امیدواری آنها به یأس و سرخوردگی گرایید.
یکی از مسائل پایهیی در این دور از مذاکرات، سرنوشت ۶دور مذاکرات پیشین بود. آمریکا و ۴+۱ میگفتند شروع دور هفتم باید از نقطهٔ پایانی دور ششم باشد؛ اما دولت رئیسی میگفت مذاکرات دور هفتم از نقطهٔ صفر باید آغاز شود.
اولیانوف، نمایندهٔ روسیه در مذاکرات در روز شروع مذاکرات، با ذوقزدگی گفت: «مذاکرات از جایی که در ۲۰ژوئن متوقف شده بود ادامه خواهد یافت»؛ اما هنوز ۲۴ساعت نگذشته، باقری گفت: جمعبندی ۶دور مذاکرات قبلی یک پیشنویس است نه یک توافق... همه مباحث شش دور گذشته قابل مذاکره است.
این بار اولیانوف با ناامیدی، ضمن تأکید بر اینکه «دو طرف در مذاکرات بر سر بسیاری از مسائل اختلافات بزرگی دارند» با یادآوری بنبست ۶دور قبل، گفت: «در وین هیچچیز تغییر نکرده است!» (سایت انتخاب۱۰آذر). سخنگوی کاخسفید هم با اشاره به این مواضع ضد و نقیض رژیم گفت: «ارزیابی جدی بودن رژیم ایران در مذاکرات هستهیی برای ما سخت است!»؛ و دیپلماتهای ارشد اروپایی هم هشدار دادند: «اگر رژیم ایران در مذاکرات جدیت نشان ندهد، تنش و مشکل ایجاد خواهد شد».
اما چرا سران رژیم، آن هم در این برههٔ حساس که هر اشتباه کوچکی میتواند پیامدهای سخت استراتژیک برای نظام در پی داشته باشد، چنین مواضع متناقضی را میگیرند؟ اگر تصمیم گرفتهاند به وین بروند، چرا یکسویه تعیینتکلیف نمیکنند که در نهایت میخواهند با طرفهای مقابل به توافق برسند و بهقیمت زهرخوردن، به لغو تحریمها دست یابند؟ یا مسیر رویارویی را برگزیدهاند؟
علت این است که در رأس هرم قدرت نظام ولایت این بحران، به تشدید تضاد تبدیل شده و به بلاتکلیفی و بنبست انجامیده است. نمود این بلاتکلیفی در اظهارات پاسدار قالیباف و آخوند رئیسی در جلسهٔ ۱۰آذر مجلس ارتجاع نمایان بود.
قالیباف ضمن تأکید بر هدر رفتن «دهها میلیارد دلار در تحریم»، بهطرز معناداری گفت: «تصمیم شجاعانه و عاقلانه نمیگیریم»؛ وی آنگاه ضمن بیان اینکه فرصتها را «هر روز از دست میدهیم» هشدار داد: «فرصتهای بزرگ تبدیل به تهدیدهای بزرگی برای نظام شدهاند!».
در مقابل، آخوند رئیسی در همین جلسه، در برابر قالیباف، ضمن اعتراف بهاینکه «حتماً اختلافنظرهایی وجود دارد»، میگوید: «هماهنگی قوا و دستاندرکاران در حکومت راهبرد اساسی است» و هشدار میدهد که «نباید اجازه دهیم این انسجام خدشهدار شود»؛ و با اشارهٔ ضمنی به هشدار قالیباف دربارهٔ «تصمیم عاقلانه» میگوید «حاشیه نباید به متن بیاید!».
باید توجه داشت که این سخنان تازه پس از دو ساعت جلسهٔ غیرعلنی بوده و آنچه رو شده بخش ناچیزی از اختلافاتی است که در جلسهٔ علنی نشت کرده و در واقع نوک کوه یخ بحران درونی رژیم است.
بنابراین بلاتکلیفی و ضد و نقیضگویی تیم مذاکره کنندهٔ رژیم در وین، نشأت گرفته از بلاتکلیفی در رأس هرم قدرت نظام و تضاد و اختلاف میان سران قوای رژیم است.
این وضعیت نشان میدهد که بنبست و بلاتکلیفی و ناتوانی در تصمیمگیری از نقطه خود خامنهای به کل نظام صادر میشود و تمامیت حاکمیت ولایت فقیه را بر سر یک دوراهی قرار داده که هر کدام از آنها سرانجام به پرتگاه سرنگونی ختم میشود.