۱۲آذر۱۴۰۰
دادگاه دژخیم حمید نوری -۱۰ آذر
محاکمه حمید نوری از دژخیمان قتل عام ۶۷ در سوئد
پنجمین جلسه دادگاه بعد از بازگشت از دورس به استکهلم
چهارشنبه -۱۰ آذر۱۴۰۰
محاکمه دژخیم قتل عام ۶۷
تصویری فشرده از چهاردهه رویارویی مجاهدین و مقاومت ایران
با رژیم جنایت و قتل عام
وقاحت دژخیم در انکار قتل عام ۶۷ و انکار خاوران
حرف منتظری دروغ است و کتابهای منتظری ساختگی است
دادستان(کریستینا لیندهوف کارلسون ): بحث من این نبود بحث من چیز دیگهایه، بحث من اون نامهای که منتظری مینویسه برای خمینی.
دژخیم حمید نوری: چون من اون نامه را قبول ندارم و سند معتبر نیست از ادعاهای بعدی و نامههایی که بعد این نامه باشه اونها رو هم من قبول ندارم و اعتبار ندارد، همهشون دروغ میگن. من اون کتابهای منتظری را قبول ندارم ساختگیه در یک صورت قبول میکنم. من منتظری را به این دادگاه فرا میخونم برای شهادت. حرفم را زدم.
دادستان: خوب شما با نام خاوران آشنا هستید و قبرهای جمعی و دستجمعی که وجود داره.
دژخیم حمید نوری: تو این مدت آشنا شدم دیدم و شنیدم.
دادستان: قبل از اینکه سوئد بیایید چی؟
دژخیم حمید نوری: چیزی بنام خاوران اونموقع نبود. بعدش فکر کردم تو تهران ضلع جنوبی تهران یک جاده ای هست بنام خاوران از قسمت افسریه و مسعودیه تهران یک جاده ای بنام خاوران جدا می شود.
دادستان: بحثم این بود که قبرهای جمعی خاوران را اطلاع داشتید.
دژخیم حمید نوری: نخیر چون اصلا چنین جیزی وجود نداره و چیزی هم نشنیدم در این مدت دو ساله دیدم و خواندم و در بازجوییها صحبتها آقایون را گوش کردم و اطلاعات پیدا کردم الان می تونم اظهار نظر کنم براساس چیزهایی که خواندم و دیدم و صحبتهای دوستان رو شنیدم و اون جاده خاوران میره به سمت مشهد.
دادستان : ولی شما در مورد مادران خاوران که اعتراض می کنند بخاطر کشتههای که توی این قتل ها شنیدهاید من صحبتم اینه منظورمه چیزی قبل از آمدن به سوئد.
دژخیم حمید نوری: نه تو این مدت چیزهایی که خواندم این داستانی که ساخته شده برای هر جزش یک داستان جدیدی هم ساخته شده.
دادستان: یک کلیپی هست مال ۱۹ آگوست در نماز جمعه احمد خاتمی که اونجا می گه کاری که خمینی کرد سال ۱۹۸۸ خدمتی به اسلام و ملت ایران کرده و میگه زندانیها همکاری می کردن در زندان با مجاهدین این عمل یک جرمی هست علیه خدا.
دژخیم حمید نوری: همون عملیات مرصاد خمینی به شهید علی صیاد شیرازی که توسط همین گروه به شهادت رسید دستور داد پیام داد گفت برید رحم نکنید در جبهه ها از بین ببرید این خدمتی است که حضرت امام کرده و درسته عملیات مرصاد.
دادستان: ولی خاتمی بحث دیگری میکند، میگوید زندانیها از درون زندان همکاری می کردن.
دژخیم حمید نوری: خیر احتمال داره زندانیها با سازمانشون یعنی همین گروهشون ارتباط داشته باشن من که خودم بودم یک زندانی برام تعریف کرد احتمال دارد، ولی من خبر ندارم.
***************************
روز چهارشنبه ۱۰ آذر پنجمین جلسه محاکمه دژخیم حمید نوری در دادگاه سوئد بعداز بازگشت دادگاه از دورس در آلبانی به استکهلم ادامه یافت.
در این جلسه نیز دژخیم قتلعام ۶۷ در منتهای دروغگویی و رذیلت آخوندی به انکار قتلعام ۳۰ هزار زندانی سیاسی و فتوای جنایتکارانه خمینی پرداخت، او منتظری را دروغگو و خاوران را دروغ و ساختگی خواند و عمق کینه رژیم از مجاهدین را برملا کرد.
دادستان: دوشنبه وقتی ما کارمان را تمام کردیم، بحث یه چیزی بود که کاغذی یا نوشته ای بود من اونرو بنام فتوا می گفتم، شما می گفتید نامه، من دوست دارم این بحث منتظری را کامل کنیم
قبل از اینکه از این مبحث بگذریم چون این عکسی که اینجا میبینید یه نامه ای است که منتظری ۳۱ جولای مینویسه برای خمینی. این عملا میشه ۹مرداد ۱۳۶۷ این تویه پروتکل الحاقی یک صفحه ۳۱۲ تا ۳۱۳ بود. خوب در مورد این نامه کامنتی که شما دارید حرفی که شما دارید چی هست؟
دژخیم حمید نوری: در خصوص سوال حضرت عالی چیزی که میتونم توضیح بدم اینه از نظر من چیزی به نام فتوا که ادعا میشه مورد قبول نیست. یه نامهای مطرح شده میگن اونو مثل اینکه امام خمینی نوشته منتظری تو کتابش گفته خودش هم قبول نداره که این نامه رو خمینی نوشته.
دادستان: نه بحث من این نبود بحث من چیز دیگه ایه، بحث من اون نامهای که منتظری مینویسه برای خمینی.
دژخیم حمید نوری: من اگه شما بذارید باید این مقدمه رو بگم تا برسم به اون. چون من اون نامه رو قبول ندارم و از لحاظ من یه سند معتبر نیست. پس ادعاهای بعدی و نامههایی که بعداز این نامه باشه اونا رو هم من قبول ندارم واعتباری ندارد، مگر اینکه منتظری رو بخواهید اینجا و من ازش بهعنوان شاهد سوال کنم این نامه رو من قبول ندارم این مکاتباتی که ادعا میشه رو هم قبول ندارم.
دادستان: چون توی این نامه منتظری می نویسه کسانی که مجازاتهای سبکی گرفتن یعنی مورد زندانهای الزاماً زندانهای طویل المدتی نبوده سبکی بوده، گرفتن اینها بدون هیچ گونه اخطاری یه دفعه اعدام شدند. شما خودتون گفتید که قانون، حقوق کیفری ایران رو قوانین کیفری ایران رو خوب مسلطین و بعد من میخوام اونموقع از شما بپرسم آیا این تسلطی که از قوانین کیفری ایران دارید، آیا این شدنی هست که یه کسی رو که نشسته مجازاتشو داره میکشه یا مجازات سبکی داره، یه دفعه بگیرند بدون هیچ اخطاری اعدامش کنند. این ممکن هست محتمل هست؟
دژخیم حمید نوری: لطفا حرف تو دهن من نگذارید. از طرف من صحبت نکنید. من میگم یه مقدار اطلاعات عمومی در خصوص خیلی مسائل هست، در رابطه با مسائل حقوقی هم بله یه سری اطلاعات دارم، حالا اجازه بدید توضیح بدم منتظری از سال۶۸ فروردین سال۶۸ دیگه از قطار انقلاب خارج شد و پیاده شد. دیگه از اون به بعد هیچ اعتباری برای مردم ایران ندارد و حرفهاش هیچ ارزشی دیگه نداره.
دادستان: نه. سوال من اینه، سوال من اینه طبق اطلاعاتی که شما از قانون ایران دارید، آیا یه کسی که زندانی هست داره مجازاتشو میکشه بدون اینکه جرم جدیدی مرتکب شده باشد، آیا این امکان هست این آدم را بدون اینکه جرم جدیدی مرتکب شده باشه، تو زندان هست بشه اعدامش کرد؟
دژخیم حمید نوری: نه. نه جوابشو بهش ندید لطفا. نه.
دادستان: منتظری یک نامه دیگهای نوشته دقیقا ۲۴مرداد، یک نامه دیگهای نوشته بعد از اینکه با ناصری و اشراقی و شوشتری و پورمحمدی و اینها جلسه ای داشته، چرا اونجا میگه، اونجا این بحث مطرح میشه که شما اعدامها رو علیرغم نامه قبلی که من نوشته بودم کما کان ادامه دادید، حالا با این میاد چکار میکنه یک نامه ای مینویسه که در اون نامه نقطه نظرات خودشو در این مورد هم ابراز میکنه مدون میده. شما از این جلسه و همچنین اون نوشته ایکه منتظری به اونها میده آیا از این قضیه اطلاع دارید؟
دژخیم حمید نوری: از این چیزهاییکه پخش شده بله، منتظری از ۶ فروردین سال ۱۳۶۸ دیگه برای مردم ایران مرد. دیگه مردم ایران باهاش خداحافظی کردند از اون به بعد هرچی گفته باشه و هرچی نوشته باشه دیگه از لحاظ من و مردم ایران هیچ ارزش و اعتباری نداره.
دادستان: ببینید این فایل صوتی که هست در مورد این جلسه ای که بوده ۲۴ مرداد این تو آگوست سال ۲۰۱۶ پخش میشه آیا این چیزی هست که شما اطلاع ازش داشتین؟
دژخیم حمید نوری: بله میگم بله شنیدم یه تیکه شو شنیدم هیچی نفهمیدم ببخشید عذر میخوام از شما یه مثال میزنم نظر شخصی خود من، انگار تو یه قوطی سنگ بریزن اون قوطی رو تکون بدن صداها میپیچه، هیچی نمیشه فهمید من یه تیکه شو گوش دادم هیچی نفهمیدم قبول ندارم.
دادستان: شما کی اینو گوش کردید؟
دژخیم حمید نوری: بله قبل از اینکه من کشور خوب شما بیام بعنوان مهمان وارد شدم. یکی دو سال قبلش تو دفترمون یکی از بچه ها گذاشت شنیدم یه تیکه شو گذاشت هیچی نفهمیدم.
دادستان: توی بخشی از این صحبتها اینجوری گفته میشه، تو بخشی منتظری به نیری میگه، به آقای نیری گویا مشخصا میگه، بهش میگه آیا شما به زندانی ها اطلاع دادهاید که تمام سرموضعی ها اعدام خواهند شد؟این اطلاعات را زندانی ها گرفته اند؟ اونها جواب میدهند که نخیر یک همچی کاری نکرده اند، یک همچی اطلاعی نداده اند، نظرشما چیه در این مورد چی می گویید؟ در این مورد که زندانی مطلع نیست و در دنیای خودش تصورش اینه که این هیئتی که آمده یک هیئت عفو است؟
دژخیم حمید نوری: سوال شما را با یک سوالی جواب میدهم. آیا شما صدای منتظری را می شناسید؟ من ۲۰سال با منتظری زندگی کردم، شما صدایش را بهتر می شناسی یا من؟ طبیعتا من. من تشخیص ندادم اون صدای منتظریه. منتظری زمانی که توی ایران بود زنده بود، همه مردم ایران بخاطر صدایی که داشت مسخره اش میکردند، یک اسم زشتی هم برایش گذاشته بودند، ولی من هیچ موقع اینکار را نکردم، بخاطر اینکه هیچکس صدای ایشون رو نمیتونست بفهمه اصلا چی میگه، حتی جلویش هم می نشستی نمیفهمیدی که چی داره میگه. من خودم پیش آقای منتظری رفتم. از نزدیک هم دیدمش، این صداش را من قبول ندارم (مترجم: یعنی میگویید صدای اون نیست؟) اصلا قبول ندارم. گفتم مثل یک قوطی میمونه توش سنگریزه بریزی تکون بدی، اینطوری بود صداش.
دادستان: متوجه شدم جواب سوالمو گرفتم. مصاحبه هایی نشون داده شده که منتظری صحبت میکنه و اونجا راجع به این اعدامها هم صحبت میکنه، جواب چی داری در مورد این مصاحبه ها بگی؟
دژخیم حمید نوری: مصاحبه ای که با یک ضد انقلاب ایرانی انجام شده باشه، توسط یک ضد انقلاب و ضدامام دیگه که منتظری باشه، هیچ ارزشی نداره دو تا ضد انقلاب و ضد امام نشستند صحبت کردند. هیچ ارزشی نداره.
دادستان: خیلی خوب میرویم مال اردبیلی ۵ آگوست که میشه ۱۴مرداد در نماز جمعه بوده، اونجا میگه که به مردم ایران تمام اشخاصی که متعلق به مجاهدین هستن بدون استثنا باید اعدام بشن. خوب خودت قبلا گفته بودی که عادت داشتی نماز جمعهها رو گوش میکردی تو شنیدی همچین چیزی تو نماز جمعه ای گفته بشه در این تاریخ؟
دژخیم حمید نوری: اول از این من عادت نداشتم که نماز جمعه برم، معمولا میرفتم واین حرفی که شما می زنید دروغه یکی از مشکلات این پرونده اینکه که شما فقط شنیدید و منم بابت این موضوع خیلی ناراحتم. اینترنت را بزنید آنروز نماز جمعه ۱۴مرداد رو بگیرید، اصلا حضرت آیت الله موسوی اردبیلی رحمت الله علیه چنین چیزی را نگفتند اصلا.
چنین چیزی رو نگفتن به حرفهای من اعتماد کنید. به حرفهای اینها دقت نکنید. حالا من میگم که چی گفته در رابطه با این گروه M صحبت میکنه که از طریق مرزها به مردم ایران حمله کردن و مردم ایران خیلی ناراحتن که اینها حمله کردن و خواستار مجازات اون کسانی هستند که به ایران حمله کردند و قشنگ توی اون نماز جمعه میگه مردم ایران خیلی دارن به دستگاه قضایی فشار میارند که به گروه M اصلا رحم نکنید به اون کسانی که به مرزها حمله کردند مردم به ما فشار میارن که به اینها رحم نکنید و اونجا میگه که دستگاه قضایی ایران خیلی تحت فشاره، احتمالا من خودمم تو اون نماز جمعه رفته بودم. مردم شعار میدند، همه مردم مرگ بر M ؛ M مسلح اعدام باید گردد. M منظورشون آن کسانیه که به مرزهای ایران حمله کردند و هیچ چیزی در رابطه با اینکه به زندانیها خدای نکرده کوچکترین توهین و بی احترامی یا جسارتی بشه، نه مردم گفتند، نه شخص حضرت ایت الله اردبیلی رحمت الله علیه، حرفهای منو قبول کنید مطمئن باشید من صحبتهایی که میکنم همه اش مستنده، روزنامهاش هم هستش. اصلا مردم شعاری در رابطه با زندانیها نمیدن زندانیها بندههای خدا دارند زندانیشونو تحمل کیفر میکنند کسی به اونها کاری نداره فقط مردم شعار میدند، اون کسانیکه به مرزها حمله کردن به اونها رحم نکنید.
دادستان: خب حالا میرویم سراغ موج دوم، ما میگیم موج دوم اعدامها جفری رابتسون یک راپرتی، گزارشی نوشته صفحه ۱۰۸۷ اون میگه که احتمال این وجود داره که فتوا بوده باشه و دستور توش بوده باشه، که آن موقع منتظری ندیده و این طوری میتونه باشه که ماموریت داده باشند به این کمیته، بله به اینها ماموریت داده بودند که قوانین پایه و اساسی اسلام را اجرا بکنند و به اجرا بگذارند و تمام زندانیان سیاسی که تا آنموقع باقی مانده بودند و برای مردهای زندانی که از اسلام برگشتهاند مجازات مرگ و برای خانمها شکنجه و همچنین مردهایی که تو خانوادههای مسلمان به دنیا نیامده بودند در مورد این چی میگی چه جوابی داری؟
دژخیم حمید نوری: با یک ضرب المثل جواب میدهم یکنفر را تو یه کشوری راه نمیدادند، سراغ خونه پادشاه آن کشور رو میگرفت. من میگم اصلا آن فوج اول و موج اول همه اش دروغه بعد شما از من سوال فوج دوم و موج دوم را میکنید! من میگم همهاش دروغه همهاش ساختگیه، من میگم منتظری دروغگو هست و به حرفهایش نمیشه اعتماد کرد بعد شما صحبت آقای جفری رابرتسون را میکنید. من با نظر ایشون موافق نیستم چون ایشون بر اثر ادعای گروه ام و بقیه گروهها این صحبتها را کردند.
دادستان: خب شما با نام خاوران آشنا هستید و قبرهای جمعی دستجمعی که اونجا وجود داره؟
حمیددژخیم حمید نوری: تو این مدت بله آشنا شدم دیدم و شنیدم.
دادستان: ولی قبل از اینکه سوئد بیایید چی چیزی بود که ازش مطلع بودید؟
دژخیم حمید نوری: چیزی بنام خاوران تو ذهنم اون موقع نبود بعدش فکر کردم تو تهران ضلع جنوبی تهران یک جاده ای هست بنام جاده خاوران از قسمت افسریه و قسمت مسعودیه تهران یک جاده ای جدا میشه بنام خاوران.
دادستان: ولی بحث ما این نبود بحث من اینه که شما این قبرهای جمعی دستجمعی خاوران رو از این اطلاعی داشتید یا خیر؟
دژخیم حمید نوری: نخیر چون اصلا چنین چیزی وجود نداره چیزیکه تو ذهنمه چیزی هم نشنیده بودم ولی تو این مدت ۲ ساله دیدم شنیدم خوندم تو بازجوییها صحبت های آقایونو گوش کردم و اطلاعات پیدا کردم الان میتونم اظهار نظر کنم براساس چیزهاییکه خوندم و دیدم و صحبت های دوستان رو شنیدم تو بازجوییها
دادستان: ولی شما در مورد مادران خاوران که اینها اعتراض میکنند به خاطر کشته هایی که تو این قبرها خاک شدن در مورد اینها هم شنیدین چیزی؟ حالا من صحبتم اینه قبل از آمدن شما به سوئد منظورم هست.
دژخیم حمید نوری: نه، اگه اجازه بدین یه توضیح خوبی بدم اگه اجازه بدید
دادستان: خیلی خواهشا مختصر فقط
دژخیم حمید نوری: من کورت نمیتونم باید بتونم توضیح بدم ولی چشم تو این مدت من چیزایی که خوندم این داستانی که ساخته شده برای هر جزءاش یه داستان جدیدی هم ساخته شده. کمونیستها با گروه M سر همه چیز اختلاف دارند گروه M میگه ما رو میبرن بهشت زهرا، کمونیستها هم یه جایی رو ساختند میگن خاوران، و من تمام این مصاحبهها و فیلمهاشونو دیدم خیلی جالبه، کورت میگم کوتاه، همشون میگن ما رفتیم قبرها رو کندیم جنازه ها رو دیدیدم. بدنهای عزیزانمونو دیدیم. خوب چرا یه فیلم نگرفتین؟ شما که از همه چیز فیلم و عکس داری نیما سروستانی اکبرآبادی تو که این همه فیلم تهیه کردی، خوب این فیلم جناره هارو هم نشون بده دیگه. همش ساختگی و دروغه، تشکر از حضرتعالی.
دادستان: ببینید در شرح ماوقع ما اول کار یه سری به مقالاتی اشاره کردیم ،به اشخاص بنامی اشاره کردیم که اینها قبول کردند بحث این اعدامها رو پذیرفتند خودشون صحبت کردند راجع به این قضیه شما نظرتون چیه راجع به این قضیه؟
دژخیم حمید نوری: از لحاظ من دروغه چنین چیزی واقعیت نداره تو این مدت من این چیزها رو خوندم دیدم شنیدم تیکههایی رو جدا کردن از یه مصاحبه هایی از سخنرانیهایی و مجالسی یه تیکه رو جدا کردن وصلش میکن به اون داستان ساختگی دو راه حل داره.
اصل مصاحبه را باید دید و اصل فیلم را دید ببینیم اون شخص یا اشخاص چه گفتند، و راه حل دوم خیلی ساده است از خودشون استعلام بگیرید، ببینید قبول میکنند اون صحبت رو. خیلی کار سادهایه، این افراد زندهاند، فکر میکنم. شاید هم مرده باشند.
دادستان: ببینید یک کلیپی هست مال ۱۹ آگوست سال ۲۰۱۶، امام جمعه تهران که یک شخصی بنام آقای احمد خاتمی بوده، که اونجا میگه آقا کاری که خمینی کرد سال ۱۹۸۸ یک خدمتی است به اسلام و ملت مسلمان ایران کرده، اون میگه زندانی ها همکاری می کردند در زندان با مجاهدین و این عملا یک جرمی هست علیه پروردگار علیه خدا، چی میگید راجع به این قضیه؟
دژخیم حمید نوری: بله ایشون حضرت آیتالله سید احمد خاتمی هستند، امام جمعه تهران هستند، اگر این صحبت را کردند تقریبا همان حرف منه، اگر کسی درون زندان جدای اون جرمی که انجام داده و محکوم شده جرم جدیدی انجام بده، دادگاه میره، محاکمه میشه، حکم جدید میگیره، هرکس میتونه باشه.
دادستان: ولی اینکه میگن آقا یک خدمت یک حرکت انقلابی و مذهبی بوده که خمینی سال ۱۹۸۸ انجام داده این چه خدمت، چه حرکت انقلابی و به اصطلاح اسلامی هست مذهبی هست که خمینی سال ۱۹۸۸ انجام داده؟
دژخیم حمید نوری: از لحاظ من همون عملیات مرصاد. خمینی به شهید علی صیاد شیرازی رحمتالله علیه که توسط همین گروه M بشهادت رسید دستور داد، پیام داد و گفت برید اینها را بهشون رحم نکنید و تو جبهه ها همه را از بین ببرید. خب من دیگه دارم تایید میکنم، این خدمتی است که حضرت امام کرده دیگه، درسته. عملیات مرصاد.
دادستان: ولی خاتمی بحث دیگری میکنه، میگه زندانیها از درون زندان داشتند همکاری میکردند. با مجاهدین در واقع.
دژخیم حمید نوری: خیر،خیر، احتمال داره زندانیها با سازمانشون یعنی همین گروه M ارتباط داشته باشند، منکه خودم گفتم یک زندانی برایم تعریف کرد، احتمال داره که اینها با هم در ارتباط بودن، ولی من خبر ندارم، حرفهای ایشون را باید کامل بگیریم، ببینیم خودشون چی میگن. یا به من کل مطالبی که ایشون فرمودند را بدهید تا من مطالعه کنم، تا نظرم را بگم. ولی یک کار ساده دیگه، یک استعلام بگیرید از خودش. چرا شما اینکار را نمیکنید؟به من مربوط نیست ها، ولی برای این پرونده بین المللی بنظر من از خودشون استعلام بگیرید، کار سختی نیست.
دادستان: بهر حال این مطلبیه که توی این نشریه، تویه این سایت برهان نقطه آی آر بود. این یک مقالهای است که بعنوان یک عکسالعملی در مقابل ایران تریبونال نوشته شده. بعد توی این مقاله دستور خمینی را ایشون بعنوان یک فتوا ازش یاد میکند، بعد اونجا میگه که این فتوای نجات دهنده، که اینجا میگه براثر این مجاهدین کاملا نابود شدند. بعد میگن که نمیشه به اصطلاح ایراد گرفت که از اینکه از این آدمها دادگاه مجددی رفتند. چرا چون این آدمها توی زندان سال ۱۳۶۷ بعنوان یکجوری یک بخش نظامی شده بودند برای خودشان. صفحه ۶۸ توی این پروتکل الحاقی. چی میگید راجع به این قضیه؟
دژخیم حمید نوری: خیلی ممنون. من این برهان نمیدانم چیه، نمیدونم کیه این شخص رو هم نمیشناسم ،اگه شما به من کمک کنید این روزنامه یا نوشته هاشو کامل به من بدین نه یه تکه شو اجازه بدید. میدونم یه تکه شو دادید اجازه بدید یک اینترنت به من بدید که کل اطلاعات این شخص و برهان رو در بیارم. در همین حدی که دادید اظهار نظر میکنم. هر چی گفته برای خودش گفته، حمید نوری نظرشو اینجا گفته قشنگ، این کیه، این چیه، این شخص رو من نمیشناسم. من حضرت آیت الله سید احمد خاتمی رو میگم از خودش سوال کنید دیگه این کیه من اگه باشم اعتنا نمیکنم به این صحبتها یا اصطلاح میگم آقا تو کی هستی؟ تو چی هستی دیگه؟ تو از کجا در اومدی؟ در یک جمله میگم حرفاش برای خودشه من اظهارنظراشون را قبول ندارم. من نظر خودمو در این دادگاه صریحا اعلام کردم.
دادستان: بخشی که ما ادعا میکنیم بعداز دوران اعدامها رخ داده یادت میاد که شرکت کرده باشی یا حضورداشته باشی توی یک جشنی برنامه ای چیزی بوده که زندانیها تونستن ملاقات داشته باشن و خانواده هاشنو تو گوهردشت ملاقات کنن؟
دژخیم حمید نوری: یادم نیست حقیقتش یه جمع بودن جریان مال حدوداً سی چهل سال پیشه.
دادستان: برای چی تو رفته بودی.
دژخیم حمید نوری: دارم خودم توضیح میدم برای چی نداره! ایران رو باید شناخت، فرهنگشو باید آدم آشنا باشه ، من این چند باری که رفتم، یه بارش گفتن آقا یه مراسمی شما هم بیا دقیقش یادم نیستها، حدودشو دارم میگم، منم گفتم باشه با ماشین سوار شدیم دیگه بردن منو.
دادستان: آنها را تعریف کردی قبلا جواب سوال منو بده نقش شما توی این مراسم چی بود؟
دژخیم حمید نوری: هیچی مثل قبل به من گفتن بیا ما هم گفتیم چشم
دادستان: ببین این حرفایی که الان تو داری میگی اینا حرفاییه که وقتی میزنه آدم که دفاعیه نهایی باشه، نه الان که بشینی این جواب سوالا رو بدی
دژخیم دژخیم حمید نوری: آخه سوال.
مترجم: اجازه بده مترجم حرفشو بزنه، سوال رو یا میگی بله میدونم یا میگی نه نمیدونم، بیشتر از این نیستش ولی اینجوری بشینی تحلیل کنی آنالیز بکنی!
دادستان: کسان دیگری هستند که میگویند تو را دیدند بیرون از محیط زندان. هم نصرالله مرندی، هم حسین فارسی گفتند هردوشون تو دادگستری شما را دیدند. دهه ۷۰ را داریم حرفش را میزنیم، میگن تو را دیدند اونجا. درسته ؟میتونه درست باشه که اونها تو را اونجا دیده باشند؟
دژخیم حمید نوری: نه، صددرصد دروغ میگن، خیلی سوالهایتان خوبه، بذار دو سه حرف هم از من هم بشنوید. همه اینها یک داستانی را می سازند تعریف میکنند
دادستان: حمید من هم نمیگم اینو، نه ادعا میکنم، نه میگم دفتر داشتی، نه هیچی، اصلا شخص تو، پاتو گذاشتی توی این آدرس، تو اینجایی که میگی همین جایی که میگی توی این نبش معلم رفتی آن تو یا نرفتی آن تو؟
دژخیم دژخیم حمید نوری: بله یک بار دوبار رفتم زمانی که تصفیه (تسویه) حساب داشتم میکردم.
دادستان: محمد زند میگه که با تاکسی داشته میرفته ۱۳۷۴ بعد میشنوه که شما میگین کرج ایشون وامیسته و بعد شما که می بینین ایشونه نمیخوان سوار ماشینش بشین اینا، آیا همچی چیزی رو بخاطر داری؟
دژخیم حمید نوری: دروغه محمد زند کسیه که دماغ منو کرد عقابی، میگه تو میدون آزادی منو دیده سال ۷۴ من از سال ۱۳۷۰ ماشین داشتم. سال ۷۳ و ۷۴ نیسان پاترول دو در داشتم.
دادستان: ولی این به این معنا هست که شما تاکسی سوار نمی شدید؟
دژخیم حمید نوری: یکیش اینه، دومیش اینه که اینها همشون دروغگویند. هرکس یک داستانی مخصوص خودش میسازه و گفته حمید عباسی ترسید. بنظر شما حمید عباسی آدم ترسوییه؟ کسیکه ۱۹ سالگی میره تو سربازی تو کردستان میجنگه این میشه آدم ترسویی باشه ؟خیلی ممنون.
دادستان: ما تلفن شما رو برسی کردیم چطور امکان داره رو چه حساب وقتی شما اومدی توی سوئد تلفن شما سیم کارتش نیست سیم کارت نداشته؟
دژخیم حمید نوری: چون دوست دارم موبایل خودمه به خودم مربوطه که سیم کارتشو چیکار کنم، چیکار نکنم، نظرم این موضوع فقط به خودم مربوطه.
دادستان: شما تو تلفنتون ما میبینیم چند تا دعوتی فرستادین یا که دعوت کردین برای افطار گویا سال ۲۰۱۹درسته؟
دژخیم حمید نوری: بله
دادستان:خوب برای این شام افطار شما، برای این افطاری خیلیهارو دعوت کردید؟
دژخیم حمید نوری: همون سالی که اینجا گرفتار شدم. سال ۹۸ ایرانی، بله ۲۰۰نفر، ببینید خانم دادستان! چقدر دقیق جواب دادم. ؟!
دادستان: درست فهمیدم که اینها هم کسانی بودند که تو سیستم قضایی کار میکردند. هم کسانی بودند که مال هم دوره های خدمت نظامتان بودند درسته؟
دژخیم حمید نوری: نه دوران خدمت مون جدا مراسم داریم. قاطی اینها نمی شند (دخالت دادستان) خواهش میکنم خانم دادستان اجازه بدین اینها همکاران زندان اوین من بودند و افرادی که دوستان خودشون بودن میآوردن!
قاضی: اول هیئت دادگاه بگن، صحبت این بوده که یک نوار صوتی وجود داره، بعضی از موکلهای ما تو آلبانی گفتن که یه دونه ژورنالیست با ناصریان مصاحبه کرده، بله این تحویل داده شده جزو باصطلاح عدله اثبات هستش، حالا یک سئوال دارم دررابطه با محتوای این، از کجا میخونی؟ اف ۴ – پیوست بازپرسی نصراله مرندی صفحه ۴۲، اینجا ادعا میشه که تو این نوار صوتی ناصریان میگه که تو رئیس بخش، یه بخشی بودی اونجا برای اون کار میکردی، آیا داشتی؟ این وظیفه رو پیش ناصریان؟
دژخیم حمید نوری: اینو میدونین صدای ناصریانه؟
قاضی: فقط به سئوال جواب بده!
دژخیم حمید نوری: جواب سئوال رو دارم میدم، شما از کجا میدونین اون ناصریانه؟
وکیل دژخیم حمید نوری: سئوال من اینه، آیا رئیس بند بودی پیش ناصریان؟
دژخیم حمید نوری: رئیس بند نبودم. نوار رو بذار من توضیح بدم خب! رئیس در جریان باشه، اولین باره داره درمورد این نوار سئوال میشه! درخصوص این نوار توضیح بدم، این نوار هم مثل همه چیزا ساختگییه و من واقعا متاسفم! حتی دادستان به این نوار استناد نکرد، این نوار رو گروه M پخش کرده، منی که ناصریان حدود دو سه سال رئیسم بوده و از سال ۶۴ تا الان میشناسمش من حمید نوری اون صدا رو نشناختم! من نمیدونم کیه؟! اون یکی دیگه کیه؟ این نوارها رو از کجا درآوردن؟ کی ساخته اینا رو؟
وکیل یوران یالمارشون: ببین شما میگین هرچی شاکی ها در مورد زندان گوهردشت گفتن همش داستانه و داستانسرایی کردن. بعد من اینجوری فهمیدم که شما گفتی شاکی ها جلسه یا جلساتی داشتند که حرفهاشونو با هم یکی بکنند آیا یه همچه چیزی درسته؟
دژخیم حمید نوری: درخصوص این ادعا بله! بعداز دستگیری من بله! قبل از دستگیری من!
وکیل یوران یالمارشون: قبل از دستگیری شما چی؟ نفهمیدم.
دژخیم حمید نوری: باهم هماهنگی کردن. خود شما هم تو اون جلسه بودید! و خیلی هم من ناراحتم! بعدا به رئیس خواهم گفت. وقت آزادم!
وکیل یوران یالمارشون: شما ببینید آقای حمید نوری، چی میگید، میگید تمام کسان، تمام شاکیها در مورد نقش شما توی زندان گوهردشت دروغ میگن! اونموقع سئوال من از شما اینه، اینا چرا باید دروغ بگن؟
دژخیم حمید نوری: الان میگم، اینکه همهشون در مورد نقش من، درمورد اون داستان میگن بله، همهشون دروغ میگن. ببین جوابهای من فنییه! احتمال داره تو اون هشت سالی که من چند بار رفتم اونجا، با چندتا شون من صحبت کردم. و حتی من رو دیده باشن! ولی این داستان دروغه! همه اینا دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران و مسائل سیاسی رو دارن پیگیری میکنن. خب اینا ۴۰ ساله میخوان نظام جمهوری اسلامی رو سرنگون کنند. خب من ۱۰سال هم برای نظامم کار کردم و افتخار میکنم و چقدر ناراحتم که اومدم بیرون از اون سیستم و الان نظامم رو دوست دارم، قبول دارم، جانم رو برای نظامم میدم، اینها همینکه میدونن من جمهوری اسلامی رو دوست دارم و در سیستم قضایی ۱۰سال کار کردم فقط مسائل سیاسی رو دارن دنبال میکنند. حالا یه داستانهایی دارن میسازن که این حمید عباسی از لحظه اول تا روزی که اون کامیون رو میبردن برای خاوران، حمید عباسی همه کاره بوده. خب اینا رو بعدش گفتن.
وکیل یوران یالمارشون: ما میریم جلوتر.
وکیل یوران یالمارشو: ببینید یه چیزی که من هرکاری میکنم نمیتونم جفت و جورش کنم این هست که؛ ببینید از یک طرف شما میگویید که اینها رو این زندانیها رو شما به یه جوری مثل عضو یک خانواده خودتون میدونستید، بعد تو اونموقع تمام این موکلینی که من دارم اینا باقیماندههای این زندان گوهردشت هستند یعنی زنده موندن و تا اونجایی که من میفهمم نظر شما نسبت به سازمان مجاهدین، بسیار اون چیزی که ابراز کردید، یک نظر بسیار منفی بوده، سال ۱۳۶۷، تا اون حدی که حتی شما حاضر نیستید اسم این سازمان رو به زبان بیارید، حالا من میخوام این تناقض رو شما برای من حل کنید که چرا شما از یکطرف اینها رو مثل خانواده خودتون دوست دارید و از یکطرف اینا رو، اینا جزو یک تشکیلاتی هستن که شما حتی نامش رو به زبان نمیارین، به زبان نمیخواهید بیارید، این تناقض رو چه جوری برای من حل میکنید؟
دژخیم نوری: بله ، یک بله، درون زندان که بودن عین خانواده خود من بودن، اینا رو جزیی اون خونواده دومم که دوستشون دارم ، همه ملت ایران اینا رو هم درون زندان واقعا من دوست داشتم، هنوز هم دوستشون دارم! اصلا من از دست اینا ناراحت نیستم! واقعا همین الان هم دوستشون دارم، اجازه بدین! پس این برای زندانیها! اما من اون کسانی که در سوم مردادماه روز عید قربان زمان آتشبس به کشور من حمله کردند واقعا من دشمنشونم. واقعا متنفرم ازشون. از دست اونا خیلی من ناراحتم! و زمانی که کشته شدن و نابود شدن و تکه تکه شدن بله من خوشحال شدم و به رزمندههای ایرانی من افتخار کردم. اما زندانیها چه ربطی داره؟ دوستشون داشتم، دوستشون دارم، از این به بعد هم دوستشون خواهم داشت! حالا جواب سئوال سوم تون، آخریش آخریش،آخریش و اینکه چرا اینها اینکارو میکنن ببین سوالها قشنگ تو ذهنم مونده، پس تو که به اینا خدمت کردی چرا اینا باتو دارن این کارو میکنن؟ خوب مشخصات گروه M یعنی همین دیگه، خوب رئیس نمیزاره من اسمشو بیارم M یعنی دو چهره یعنی دروغگو اون چیزی که میگن با اون چیزی که تو دلشونه و قلبشونه تفاوت داره یعنی همینا .....
وکیل: حالا من ببینید اینو راستش کوتاش میکنم سعی میکنم یه سوال عمومی بهتون بدم ببینم جواب اینو میتونید به من بدید؟
دژخیم حمید نوری: چشم.
وکیل: من صحبتم سرشاکیانی هست که تابحال در این محکمه از اونا شهادت گرفته شده، به چه معنا به خاطر اینکه اینها شما رو شناختن و مشخص اشاره کردن گفتن این اون آدمه میخوام ببینم شما هیچکدوم از این آدمها رو به جایی به خاطر میارید؟
دژخیم حمید نوری: ... شناختن نه از قبل با هم هماهنگ شدن و میگن اینم بوده من هیچکدومو تو ذهنم نیست. یادمم نیست بزارید من دارم توضیح میدم خواهش میکنم ازشما تمرکز منو بهم میریزه، آقای رئیس ایشون من خودم دارم توضیح میدم بعد احتمال داره دیده باشم آقای رئیس.
قاضی: ببین آقای حمید صحبت سر اینه از این شاکیهایی که اومدن اینجا ببینید سوال آقای ساندر رو میگم به شما، سوال این بود از تمام شاکیانی که اومدن اینجا صحبت کردن شما هیچکدومشون را بجا میارین یا نه که شما گفتید که بجا نمیآرید.
دژخیم حمید نوری: واقعا نه .....
وکیل یوران: دیگه سوال ندارم مرسی.
وکیل گیتا: میگه فقط یه سوال دارم اونم دنباله سوال یورانه، اشخاصی که اینجا شهادتشونو شنیدیم و تعریف کردند که در ماه مرداد زندانی بودند بنظر تو فقط این حرفشون که توی زندان بودند میتونه صحت داشته باشه؟
دژخیم حمید نوری: اخلاق منو که میدونید مطمئن نیستم شک دارم، ولی احتمال داره بوده باشند تنها راهش اینه بنظر من یه استعلام بشه از ایران اما احتمال داره که بوده باشند.
قاضی: خوب کنت لوئیس پس الان شروع کن بقیشو فردا صبح ادامه میدیم.
وکیل کنت لوئیس: اون موقع میرسیم فقط یه ذره از سوال اولم بپرسم.
دژخیم حمید نوری: آقای رئیس، کنت لویس رو نمیشه بزاری برا فردا من یه ذره تازه نفس بشم. ......
وکیل کنت لوئیس: وقتی خودت داشتی بطور آزادانه تعریف می کردی خودت از کلمه فتوا استفاده کردی. اونجوری که من متوجه شدم خودت تعریف کردی گفتی که آیت الله خمینی فتوایی صادر کرده بود در مورد حمله ای که مجاهدین ۳مرداد کرده بودند و اینو خودش دیگه گفته بود. سر تو داری تکون میدی به معنی نه! باشه ولی اون موقع پس از هیئت دادگاه میخوام که برن نگاه بکنن تقریبا میتونم بگم کجا کدوم.. و اصلا دیگه ادامه نمی خوام بدم همین قدر جواب برای من کافی بود.
دژخیم حمید نوری: من سرم رو تکون میدم منظورم این نیست که نه این نظر شماست، دارم میگم برای شما متاسفم که چرا در مورد من داری اظهار نظر می کنی حالا اگه رییس اجازه بده نظرمو بگم.
قاضی: اول کنت لوییس سوالشو کامل بگه ما حرفهای شما رو هم از قبل نوشتیم میتونیم مراجعه کنیم.
وکیل کنت لوییس: سوالی که من میخوام بپرسم اینه .من فارسی بلد نیستم ولی اونجور که فهمیدم دوتا واژه هست که خیلی بهم شباهت دارند یکیش فتوایه اون یکی حکمه. اولی که از قران اومده و یک شخصی که مذهبیه از طرف اون عنوان میشه و گفته میشه معمولا بعنوان جواب است وقتی که کسی سوالی میپرسه از این رهبرهای مذهبی، حول این جوابو میدن و دومی که حکمه اون یعنی تقریبا دکرت به سوئدی. تو آگاه هستی از فرق بین این دوتا کلمه و واژه؟.
دژخیم حمید نوری: بله. الان درست شد پس در مورد من اظهار نظر لطفا نکنید. من یادم رفت خدمت شما سلام عرض کنم آقای کنت لوییس! سلام
وکیل کنت لوییس: سوال بعدی آیا شما آشناست واست میدونی آگاهی داری که یک حکم صادر شد نسبت به سلمان رشدی در سال ۱۹۸۹؟
دژخیم حمید نوری: هنوز سوال اولشو جواب ندادم رفت سوال دومی خیلی جالبه.
وکیل کنت لوییس: جواب دادی گفتی درسته دیگه فرق اینها رو میدونی.
دژخیم حمید نوری: فرقش را میدونم بگذار توضیح بدهم.
کنت لوئیس: احتیاج نیست آدم جواب بده ۵ دقیقه واسه یک چیزی که مشخصه.
دژخیم حمید نوری: یک دقیقه توضیح میدم، چرا ۵ دقیقه . بازهم در مورد من اظهار نظر کردی کنت؟ سوال از شما جواب از من. از شما خواهش میکنم آقای کنت به شما هم خیلی ارادت دارم اجازه میدید توضیح بدم آقای کنت؟
وکیل کنت لوییس: من سوالم رو پرسیدم جواب سوالمو بفرما ممنون میشم جواب سوالمو فقط بدی. ......
سوال من در مورد سلمان رشدی بود که آیا آگاهی داری شناختی داری نسبت به اینکه حکمی برعلیه ایشون صادر شده؟ سرت را هم تکون دادی.
دژخیم حمید نوری: بله.
کنت لوئیس: پس اینجوری که تو داری میگی به فارسی وقتی که آدم داره میگه این دوتا کلمه را استفاده میکنه بعضی وقتها قاطی میکنند این رو بجای اون، اون رو به جای این استفاده می کنن.
دژخیم حمید نوری: بله آقای کنت.
کنت لوئیس: این عکس را نگاه بکنید، اون پایین. اون بالاییه رو نه، اون پایین که به فارسی نوشته شده سمت راست، خب این نقل قوله از طرف یکی به اسم محمد یزدی که نوشته رئیس قوه قضائیه است،۱۹۹۰ به تاریخ میلادی، نوشته شده که این نامه که با دستخط خود امام خمینیه، و حکمی است که در واقع حکم قضاییه که امام خمینی با دستخط خودش نوشته و اونموقع مجاهدین را محکوم کرده، بعنوان یک سازمان و همچنین بعنوان اینکه تشکیلاتشان را، بیشتر اونها را محکوم کرده تا تک تک اعضاء شون را فرد به فرد، برای همین هم هیچ مرزی وجود نداره که اینها را تلقی کنیم به عنوان بگذاریم توی گروه محارب و بعنوان حالا مفسد فی الارض (مترجم:آدمهایی که نامفیدند روی کره زمین)
و به خاطر فعالیتهای این اشخاص و هیچ مرزی وجود نداره برای اینکه اعدامهای اونها را انجام بده آدم وقتی که درمورد اینها هستش. میشناسی این محمد یزدی رو؟
دژخیم حمید نوری: بله
کنت لوئیس: میدونی کی هست؟
دژخیم حمید نوری: بله بله
کنت لوئیس: اینهم دروغ میگه وقتی که اینرا گفته؟
دژخیم حمید نوری: نه ایشون دروغ نمیگه، شما دروغ میگید. دارید یک اتهامی به شخص ایشون میزنید. یک ربع سوال کردید جواب منو بشنو. ببینم ببینم تحملشو داری الآن. .....
وکیل گیتا: میخواهم بگویم که اصلا جالب نبود خیلی بد بود که حمید نوری به یکی از وکلای این دادگاه میگه تو دروغ گویی.
کنت لوئیس: من ناراحت نمیشم چون منهم به اون میگم دروغگو.
گیتا: ولی ما توی جلسات دادگاه ماها حرفه ای هستیم و از این کلمات استفاده نمیکنیم.
قاضی: حمید نوری شما هم یک کم مراعات کنید و احترام بگذارید.