۲۴مهر۱۴۰۰
فرو نشست زمین
برداشتهای بیقاعده از منابع آب زیر زمینی، سفرههای آب را خشک کرده و دشتهای ایران یکی بعد از دیگری نشست میکنند. به این پدیده زلزلهٔ خاموش میگویند. سؤال این است که آیا این برداشتهای بیرویه در نظام آخوندی تنها از منابع آبی بوده؟ منابع انسانی چطور؟ فرو نشست نظام در اثر افت منابع انسانی چطور خودش را نشان میدهد؟ و چه پیامدهایی دارد؟
این تنها خاک ایران نیست که در اثر جنایت آخوندها فرو نشست میکند. خود نظام آخوندی هم در حال فرو نشست است. هر روز که میگذرد خشم مردم از نظام ولایت بیشتر میشود. و تیک تاک زمان، رخ دادن قیام بزرگ کل مردم ایران را نزدیک میکند.
روزنامه ابتکار ۲۲مهر۱۴۰۰ نوشت: «رخدادهای اجتماعی امروز ایران بیش از هر چیز آیینهای تمامنما از اضمحلال و فروپاشی نهادهای بزرگ، متوسط، کوچک و خرد اجتماعی را بازتاب میدهد.
ریشه و بن بخش قابل توجهی از این بحرانهای اجتماعی را باید در ناکارآمدی حاکمیت در تمشیت امور جستجو کرد. حاکمیتی که نه در عرصه اقتصادی، نه در حوزه فرهنگی، نه در زمینه اقتصادی و نه بهطور کلی در ساحتهای گوناگون زیست اجتماعی مردم هیچ راهبرد مشخص، معین و مبینی برای جلوگیری از مخاطرات و از پس آن امیدآفرینی ندارد».
به گواه رسانههای حکومتی مردم دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند. انهدام تولید و نابودی کارخانه و خشم فشردهٔ کارگران شرایط را بیش از هر زمانی انفجاری کرده است. کار به جایی رسیده است که رئیسی جلاد که در وحشت از همین خشم و نفرت عمومی تقلای مذبوحانه میکند که اوضاع را آرام و چشمانداز تولید و اشتغال را روشن نشان دهد روز پنجشنبه ۲۲مهر در جلسه شورای اداری استان فارس با اشاره به بازدیدش از کارخانه آزمایش در مرودشت به بحران کارگران، کارگاهها و تولید اعتراف کرد و گفت: «از کارخانه آزمایش که محصولاتش در خانه بعضی از شما هنوز هست فقط اسمش مانده بود هیچی نمانده برخی از قسمتهای کارخانه تبدیل شده به انبار پیاز! یعنی نه کارگر است و نه کارگاه هست و نه کارخانه بسیار اسف انگیزه حالا بخشهای دیگه هم که بعضاً رفتیم نگاه کردیم آنها هم همینطور.».
یک رسانه حکومتی در وحشت از تیک تاک فرو نشست نظام، با اشاره به سطح آگاهی مردم و شرایط عینی جامعه برای قیام هشدار داد: «جهــان امــروز، جامعهیی آگاه شده است و به تعبیری متوجه حق و حقوق شهروندیشان هستند، بنابراین مسئولان مملکت باید چنین واقعیتی را درک کنند و نکته مهم اینکه متناسب با خواست و مطالبات بهحق جامعه امروز ایران تصمیمسازی و تصمیمگیری کنند! مسئولان باید بپذیرند معنی و مفهوم بیکاری، ناامیدی، افسردگی، عدم توانایی ازدواج، عدم توانایی خرید مسکن و... فقر است. اگر ملتها به نقطهای برسند که چیزی برای از دست دادن نداشته باشند چنین ملتهایی غیرقابل پیشبینی میشوند! سؤال ملت این شده است چرا با وجود این حجم از ثروتهای طبیعی مثل نفت، گاز و... وضعیت اقتصاد، معیشت و رفاه آنان دچار مشکلات اساسی شده است و به تعبیری ایراد و گره کار از کجاست؟» (روزنامه حکومتی آرمان ۲۰مهر ۱۴۰۰).
خشم برآمده مردم از این وضعیت بهغایت بحرانی دو تاثیر در نظام آخوندی دارد. یکی در هم ریختگی در بالا. که هر روز خامنهای را مجبور میکند به صحنه بیاید و اوضاع داخلی درون نظام را مهار کند. تاثیر دیگرش ریزش در پایین نظام آخوندی است حتی در میان طلبه هایش. چنانچه آخوند حکومتی به نام محمد جواد نظافت در شبکه افق رژیم ۱۴مهر گفت: «من این را خطر میدانم اینکه یک بچه شیعه خودش را بینیاز از تقلید میداند. کم کم دقت میکنید به همین راحتی استناد میکند به یک روایت بسیار خطرناک است. حضرت آقا یک نگرانی دارند نسبت به بچه حزباللهیها نگرانی عقلانیت است».
این ریزش گسترده در بدنهٔ مزدوران رژیم، و این نفرت مردم از نظام، باعث شده در رسانهها و تلویزیون نظام بحثهای راهکار و راه چاره راه بیندازند. این یکی از نمونه ها:
علی غلامی استاد دانشگاه در شبکه افق رژیم روز ۱۴مهر ۱۴۰۰ گفت: «الآن چهل سال از انقلاب گذشته من میگویم آقا مناظره بگذارید همان فردی که میگویید بیاید همین جا حرفش را بزند میگویید که یک ملاحظاتی هست چه ملاحظهای هست. . این شکلی مناظره برگزار کنیم از چی میترسیم؟ یا من حرفم حق است یا حق نیست اگر حق است هر کی میخواهد بیاید بنشینیم. اگر حق نیست اینجا هم نقضش نکنم تو فضای مجازی نقضش میکنند »
آخوند محمد جواد نظافت هم گفت: حالا دشمن از طرفداران ما یارگیری میکند ما ریزش پیدا میکنیم ما میاندازیم آدمها را طرد میکنیم... . امیدوارم آقا ریل را عوض کنیم هر چه کف جامعه است ترا به خدا بیاوریم در صدا و سیما نترسیم. الآن یک مشکلی که ما داریم یک عدهیی از این نسل ناامید هستند».
بله روزبهروز صدای تیک تاک زمان برای تغییر این حکومت بلندتر شنیده میشود.